تاریخ: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ، ساعت ۱۳:۱۰
بازدید: ۱۵۹
کد خبر: ۱۰۲۲۲۶
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
ریسک رشد منفی شاخص کل فعلا وجود دارد؟

دورنگری از بورس: طول عمر رونق سهام کی به پایان میرسد

می متالز - با توجه به سرازیری نقدینگی به بازار سهام، در کوتاه مدت چه پیش بینی از ریسک شاخص میتوان انتظار داشت. یک اقتصاددان با همین رویکرد به دورنگری از بورس پرداخته است.
دورنگری از بورس: طول عمر رونق سهام کی به پایان میرسد

 می متالز، به دنبال عملکرد بسیار خوب بورس در سال گذشته، تعداد متقاضیان خرید سهام در روزهای آغازین سال جدید، بیش‌تر و با ورود بخشی از نقدینگی به این بازار، تنور آن گرم‌تر از قبل شده است. در نتیجه به تعبیر چارلز کیندلبرگر در کتاب معتبر "جنون، هراس، سقوط"  تب خرید تحت‌تاثیر ذهنیت اجتماعی شکل‌گرفته خیلی بالا است.

گرم‌تر شدن بورس مرتبط با بحثی به نام هدایت نقدینگی نیز است که سال گذشته مطرح شد و در سال جدید با کاهش میزان سود سپرده‌ها، عرضه اولیه سهام شستا، عرضه اولیه سهام‌های سه صندوق‌ قابل معامله و همین‌طور سهام عدالت و عرصه‌های اولیه بعدی معنا پیدا می‌کند.

سه اثر هدایت نقدینگی به سوی بازار سهام

۱. به جذب سریع‌تر سهام اولیه و تامین مالی شرکت‌های مادری چون شستا و صندوق‌ها کمک می‌کند. از این طریق می‌تواند مشکلات مالی این شرکت‌ها و دولت را تا حدی که منابع جذب می‌شوند حل کند. بنابراین از این محل انتظار رشد کمتر پایه پولی و نقدینگی و در تحلیل نهایی تورم می‌رود.

۲. با جذب نقدینگی مانع از رشد بیش‌تر نرخ دلار می‌شود. از این محل نیز انتظار رشد کم‌تر تورم وارداتی و متناسب با سهم آن شاخص کل تورم می‌رود.

۳. زمینه را در طرف تقاضا برای انتشار و عرضه‌ اوراق قرضه دولتی نیز فراهم می‌کند.

بنابراین دولت از آن حمایت و با سیاست‌های فوق  آن را عملیاتی می‌کند.

در سوی دیگر به تعبیر اصل اولیه اقتصاد هیچ چیزی بدون از دست دادن چیز دیگری بدست نمی‌آید. یا به تعبیر ضرب المثل انگلیسی، ناهار مجانی وجود ندارد. بنابراین رونق بیش از اندازه بورس نمی‌تواند بدون هزینه‌های بالقوه باشد.

۱. به استناد شواهد تاریخی معتبر مرتبط با بازارهای مالی جمع‌آوری شده در کتاب "جنون، هراس، سقوط"، بورس مانند فواره آب است. در پس هر پرشی سقوطی وجود دارد. دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. جنون خرید با هدف کسب سود، موجب افزایش قیمت می‌شود. هراس ناشی از کاهش قیمت موجب عرضه سهام و افت و سقوط پی در پی قیمت می‌شود.

اینکه در چه زمانی چنین اتفاقی امکان وقوع دارد، دقیقا قابل تعیین نیست. ولی بالا رفتن بیش از اندازه قیمت، قطع به یقین سقوطی هم خواهد داشت.

۲. قانون ظروف مرتبطه می‌گوید بازارها به هم وصلند یا باید انتظار افزایش نرخ ارز و طلا و قیمت ملک را در آینده در حد و حدود میزان بازده بورس داشت یا اینکه این میزان رشد بورس لاجرم باید با رشدی منفی همراه شود.

۳. حفظ گرمی بورس مستلزم عملکرد قوی بخش واقعی اقتصاد بخصوص شرکت‌ها و صندوق‌های عرضه کننده سهام است. اگر ارزش حال میزان سودی که به هر سهم در آینده تعلق خواهد گرفت کم‌تر از قیمت خرید یا کم‌تر از میزان سود در بازارهای دیگر  باشد، در این‌صورت صف‌های خرید به صف‌های فروش تبدیل خواهد شد.

۴. اگر در سال گذشته به‌دلیل افزایش نرخ دلار و تجدید ارزیابی دارایی‌ شرکت‌ها و همین‌طور تراز مالی قوی شرکت‌های صادراتی پتروشیمی، نفتی و فلزی، انتظار افزایش قیمت شاخص کل سهام می‌رفت این انتظار با توجه به تحریم این شرکت‌ها و در نتیجه احتمال کاهش صادرات آنها نمی‌رود. بنابراین افزایش تند شاخص سهام منطقی به نظر نمی‌رسد.

۵. یک دلیل رونق بورس ترکیب نقدینگی وارد شده بر حسب شخصیت‌های حقیقی و حقوقی است. دومی وزن بالایی دارد و بنابراین با ورود به بازار، تنور آن را بیش‌تر گرم‌ می‌کند. مالکیت‌های تو در تو یا ضربدری شرکت‌ها به علاوه‌ قدرت مالی موسسات و شرکت‌های عمومی، نقش مهمی در این میان دارند. نوع مالکیت کمک می‌کند تقاضا برای سهام بصورت اهرمی ظاهر شود. امّا در تحلیل نهایی آنچه طول عمر چنین بازی را تعیین می‌کند ترازهای مالی شرکت‌‌ها در آینده است. اگر ناچار از فروش دارایی سهامی برای پوشش مخارج بشوند، بورس سقوط خواهد کرد.

۶. یکی از اهداف دولت در سال جاری فروش اموال عمومی مازاد از جمله زمین و ملک است. اگر قیمت این دارایی‌‌ها برای ایجاد جذابیت پایین باشد، تبدیل سهام به مستغلات دور از انتظار نخواهد بود.

با این توضیحات مختصر:

۱. با توجه به تمایل دولت برای تامین مالی شرکت‌های مادر از طریق عرضه سهام و همین‌طور پوشش کسری بودجه از طریق عرضه آینده‌ اوراق قرضه، انتظار می‌رود ساز و کار ایجاد جذابیت از طریق تقاضاهای اهرمی فعال بماند. بنابراین ریسک رشد منفی شاخص کل فعلا وجود ندارد.

۲. اما با طولانی شدن زمان، ریسک فوق ظاهر می شود و رفته رفته بیش‌تر خواهد شد. چرا که از سویی با توجه به میزان تورم نمی‌توان نرخ سود بانکی را دوباره کاهش داد و از سوی دیگر ممکن است عملکرد واقعی شرکت‌ها اجازه‌ درگیر شدن در تقاضاهای اهرمی برای سهام یکدیگر را ندهند. همین‌طور واگذاری‌ دارایی‌های مستغلاتی دولت هم است.

 

 

علی دینی‌ترکمانی | عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی

عناوین برگزیده