به گزارش می متالز، غلامرضا سلیمانی با انتشار مطلبی با عنوان "آیا باید به بازار سهام در ایران چراغ سبز نشان داد" در روزنامه دنیای اقتصاد اعلام کرد: وضعیت نقدینگی بطور اجتنابناپذیری در حال افزایش است. تحریم یکجانبه آمریکا هر روز بر اقتصاد ملت ایران سختتر میشود، تورم هم درچنین شرایطی افزایش و پایه پولی ناگزیر بیشتر میشود.
در چنین شرایطی آیا میتوان به مردم گفت دارایی نقدی را در بانک سپرده کنند و شاهد کاهش ارزش واقعی پول باشند و تصمیمی نگیرند؟ از همه غم انگیزتر نرخ سود بانکی است که سال جاری با کاهش همراه بوده است. سوال دیگر اینکه آیا وضعیت تولید بهگونهای است که سرمایهگذاران بتوانند با سرمایهگذاری تولید و اشتغال را افزایش دهند و آیا دارندگان پولهای خرد و ناچیز میتوانند حتی در SMEها سرمایهگذاری کنند؟
در چنین وضعیتی اگر بازار هدف را درست تعریف نکنیم مردم منتظر نمیمانند، اقتصاد هم دستوری نیست، مردم بازار را بررسی میکنند و هرجا مطمئنتر و سودآورتر باشد در آنجا سرمایهگذاری میکنند ضمن اینکه متاسفانه سرمایهگذاری بلندمدت هم بهدلایل مختلف انجام نمیشود. چهار بازار معروف مثل مسکن، ارز، طلا و بورس در وضعیت فعلی وجود دارد.
بازار مسکن به اندازه کافی رشد یافته و قیمت هر متر مربع در بعضی از مناطق تهران به قیمت مناطق معروف کشورهای جهان رسیده و حتی با قیمت دلار تنظیم شده است. بازار ارز با نوسان زیادی مواجه است و دولت دائم در حال مقاومت و مبارزه با افزایش آن است و بهدلیل اقتصاد مبتنی بر ارز در ایران بانک مرکزی و دولت بطور مداوم در حال مدیریت نرخ ارز هستند.
هرنوع نوسان در بازار ارز بطور لحظهای بر قیمت انواع محصولات اعم از وارداتی یا تولیدات داخلی و حتی خدماتی تاثیر میگذارد و به همین دلیل دولت و مسوولان نگران آن هستند. بازار طلا و سکه جزو بازارهای بسیار جذاب هستند اما نگهداری فیزیکی آن از نظر امنیتی سخت است و امکان تهیه آنها مشکلاتی به همراه دارد از جمله خرید و فروش مقدار زیاد آن دردسرساز است و از نظر روانی افزایش قیمت آن نیز مذموم و مردم نگران میشوند.
اما در بازار سهام چه اتفاقی میافتد. اولا قیمت سهام به چند عامل بستگی دارد به میزان نسبت P/ E یا ارزش جایگزینی یا انتظار سودهای آتی و...
هرچه این بازار سرمایه تقویت شود نقدینگی بیشتری جذب میکند و میتواند از طریق افزایش سرمایه باعث رونق تولید شود و این پول سرگردان را جمع کند بدون آنکه اثرات خیلی فوری بر قیمت بقیه محصولات و مواد غذایی و نیاز ضروری مردم بگذارد. وقتی مردم از سبز بودن نماد باخبر میشوند خوشحال میشوند در حالیکه با افزایش دیگر شاخصها و نرخها بقیه بازارها ناراحت میشوند.
در ایران تا مدتها بازار سرمایه در مقابل بازار پولی خیلی کوچک بود و اکنون جایگاه واقعی را بدست میآورد. اما این بازار هم سازوکار دارد و به وضعیت تولید و به قیمت ارز و سوددهی و در نگاه کلی با سیاستهای اقتصادی و سیاسی ارتباط دارد. پس انتظار سبز بودن دائمی شاخص، انتظار درستی نیست.
انتظار سود بیشتر از سود بانکی و سود ناشی از سرمایهگذاری free risk در یک دوره مالی طبیعی است. بازار سهام باید طوری مدیریت شود تا از سود چند صد درصدی جلوگیری شود و اما این تحلیل منطقی به صاحبان سهام داده شود که بازاری مطمئنتر از دیگر بازارها است. سیاستگذاران و ناظران باید برای جلوگیری از سفتهبازی نادرست و دستکاری در قیمت سهام طوری برنامهریزی کنند که شائبه بورس دولتی و حمایتی بودن بورس پیش نیاید.
برای همه تحلیلگران مالی روشن بود که این نوع افزایش دائمی در چند ماه اخیر صحیح نیست و کاهش این روزها خیلی دور انتظار نبود ولی در آینده انتظار می رود اجازه رشد غیر طبیعی به شاخص بورس و قیمت سهام را ندهند. در نهایت لازم است ذهن مردم را با اعتمادسازی سبز کرد در آن صورت چراغ بورس هم سبز خواهد شد و توصیهای به سهامداران حقیقی شود که عجلهای در فروش نداشته باشند که بیشتر ضرر میکنند.