به گزارش می متالز، مهدی میراشرفی گفته “نخستین قلم کالای صادراتی کشور در این پنج ماه، بنزین است که با کاهش مصرف و افزایش تولید، ما توانستیم بیش از یک میلیارد دلار از این کالاها را به کشورهای دیگر صادر کنیم.” این در حالی است که حجم تجارت خارجی در پنج ماهه نخست امسال، بیش از ۵۳ میلیون تن به ارزش ۲۴.۶ دهم میلیارد دلار است که از این میزان، سهم صادرات، ۳۸ میلیون تن به ارزش۱۰.۹ دهم میلیارد دلار و سهم واردات ۱۳.۸ دهم میلیون تن به ارزش ۱۳.۷ دهم میلیارد دلار است. بسیار خب. مبارک است؟ نخیر. مبارک نیست! چرا؟ عرض میکنیم.
مشکل سر این است که نمیشود تحمل کرد که وزیر، رییس و همه کاره باشد آنهم وقتی تولید حداکثری بنزین در پالایشگاههای کشور محقق شد و بهویژه تلاشی که صورت گرفت تا در فاصله کوتاهی از وارد کننده بنزین به صادر کننده بنزین تبدیل شویم.
مشکل بر سر این است که معاون وزیر نفت در امور پالایش و پخش طی همین چند سال اخیر هفته ای یکبار و گاهی بیشتر و حتی در آخر وقت اداری و روزهای تعطیل تا بندرعباس میرفت و سر تا ته پالایشگاه ستاره خلیج فارس را گَز میکرد تا به مدار انداختن فازهای باقیمانده این پالایشگاه بزرگ را تسریع بخشد؛ خب این غیرقابل تحمل است.
بله و حالا در روزگاری که برخی تمام فکر و ذکرشان گرفتن وام مسکن در خانه ملت است از صادرکننده نمونه باید پاسخ خواست؛ فتامل!
یک سوال: اینکه از مجلسیان بپرسیم شما که نقطه اتکای هست و نیست و هویت سیاسیتان رای مردم است و به واسطه آن به مجلس رفتهاید، آیا کار دیگری جز به مجلس کشاندن وزیر نفت ندارید؟
به راستی وقتی او را به نالایقبودن و پالایشگاهنساز بودن و عاشق اروپاییها و آمریکاییها بودن متهم میکنید، شبها با آرامش به خواب میروید ؟ آنهم وقتی میگوید: “خون دل خوردیم تا پالایشگاه ستاره خلیج فارس به ثمر بنشیند”؟
شرمنده نمیشوید از این که میگوید:”حال هر کسی میخواهد افتخارش را ببرد، ببرد “؟
البته که پیرمرد حق دارد گلایه کند که بعد از عمری خدمت به او اتهام خیانت میزنند؛ چون که همین وزیر پالایشگاهنساز، دندانهای بسیاری از سهمیه بگیران را شمرده است.
بنزین پاک جایش را به بنزین به اصطلاح پتروشیمی داد؟ چه بد! آنهم در این سطح از حجم و ظرفیت تولیدی؟ واردات قطع شد و صادرات شروع شد؟ وای برما. پس حق است که به شیخ الوزرا با یک تپه ریش سفیدش کارت زرد بدهیم؟
حالا آیا ما حق داریم بپرسیم چگونه شد که قادر شدیم نه تنها نیاز داخلی را تامین کنیم بلکه سوپرتانکرهایمان را راهی آبهای بینالمللی کنیم تا بنزین برند ایران را بفروشند؟ آیا محقیم بپرسیم چگونه با خیال راحت در این جنگ نابرابر اقتصادی فرمانده خط شکن نبردمان را از پشت به رگبار انتقاد میبندیم؟ (این تعبیر خود پیرمرد است).
او که از ما توقع مدال نداشت و شنلهای افتخار را هم به دیگران بخشید تا از داشتنش به خود ببالند؟
کهنه کاری چون او که خیلی از منکران نتوانستند حتی یک شاخ در جیبش کنند و به فساد متهمش کنند چشم و دل سیرتر از آن است که خواهان تیتر یک شدن رسانهها باشد؛ او را از چه میترسانیم؟
زنگنه پالایشگاهنساز است و ما پالایشگاهسازیم؟ پوست خربزه زیر پای که میاندازیم؟ چرا همان زمان که در جلسه “شمیم دولت بهار” فرو رفتهبودیم و نفت لیتری خداتومان را میفروختیم از این نبوغ خود بهره نجستیم تا مجبور نباشیم علاوه بر واردات بنزین، تن به مهلکترین تصمیم یعنی تولید بنزین مملو از سموم خطرناک ندهیم؟
آن روزها که برخی چپ و راست آمار میدادند که هر روز دارند بنزین بیشتری وارد میکنند و به این کار افتخار هم میکردند و همزمان مخلوط سرطانزا و کشنده بنزن و تولوئن و زایلین را به خورد مردم میدادند، چرا هیچکدام از ما صدایش درنیامد؟
البته معلوم است که باید زنگنه و تیمش را مورد هجمه قراردهیم؛ بخصوص الان که آمار تولیدش بهترین نمره کارنامه صادرات کشور را گرفته است و بخصوص از کینهای که به دل داریم وقتی متخصصان محیط زیست رسما اعلام کردند” در هیچ نقطهای از دنیا از حلالهای تولیدی پتروشیمی به دلیل سرطانزایی آن به عنوان سوخت استفاده نمیکنند” اما هم فکران ما کردند.
بعد که همین زنگنه و معاون جوانش این بساط را جمع کردند و تولید بنزین پاک را تا به حدی بالا بردند که جا برای صادرات هم باز شد و از قضا در این کار رتبه نخست را هم گرفتند حالا باید بیایند به ما پاسخ بدهند که چرا منافع ملی برایشان از نان شب هم واجبتر بوده؟ جلالخالق!
البته که دیوار حاشا بلند است و البته که ما وزیری گوش به فرمان میخواهیم که مثل همیشه در این مملکت چرخ را دوباره اختراع کند و البته که آنقدر که حواسمان به گرفتن سهمیه واکسن آنفلوآنزاست، به صادرات حداکثری بنزین نیست اما بالاغیرتا میتوانیم پاسخ خارش ذهن رسانهایها را دراین باب بدهیم؟
آنها دوباره از ما میپرسند: در شرایط تحریم که سیاسیترین و استراتژیکترین کالای کشور مقام اول صادرات کشور را گرفته است حرف حسابمان با این وزیر چیست؟
اگر ما مشغله ذهنیمان به زمان دریافت دناپلاس است پس اشتباه میکنیم که سوال میپرسیم؛ چراکه پاسخ را خوب میدانیم.
قرار براین است که زنگنهای نباشد حتی اگر کل کشور را طلا بگیرد؛ قرار براین است که منافع شخصی و حزبی و گروهی بر نیازهای اولیه مردم، ارجح باشد.
پس لابد خوب است به دیگران هم یاد بدهیم چگونه میتوان شاگرد ممتاز صادرات بنزین را از کرده خود پشیمان کرد؟ و کَلَک این دیار را برای همیشه کَند. آنهم در این وانفسای اقتصادی که بسیاری از فرط فقر و خلق نشدن ارزش افزوده در تولید( که اصلا محلی از اعراب هم ندارد) سر در سطلهای زباله فروبردهاند و از بویناکی این اقتصاد سرگیجه گرفتهاند.