پیام تسلیت مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی ایران در پی درگذشت یکی از کارکنان این شرکت

به گزارش می متالز، متن پیام تسلیت یزدان سیف به شرح زیر است:

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

شنبه شب بعد از جلسه ستاد مقابله با تحریم خبر در کما رفتن همکار نجیب، آرام و مسوولیت پذیرمان را به من دادند. خدای من! چه خبر غم انگیزی بود آقای کمال انصاری همکار شایسته و با نجابت مان که فقط 49 بهار از زندگی اش گذشته بود در کما رفته است . باور نکردم . با پزشک های بیمارستان خاتم الانبیاء صحبت کردم، خبر تأیید شد. شب خیلی مضطرب بودم. صبح گاه برای نماز صبح که بیدار شدم آرام و قرار نداشتم. درونم آشوب بود خیلی دلم می‌خواست با آی سی یو بیمارستان خاتم الانبیاء تماس بگیرم ولی جرأت نکردم.

پس از ادای فریضه برای شفایش زیارت عاشورا خواندم و یک گوسفندقربانی نذر آقا اباعبدالله کردم تا کمال مان را به ما برگرداند ولی آرام نشدم. ساعت ده و ربع صبح طاقت نیاوردم گفتم تلفن آقای فروغی را بگیرند صحبت کنم، که خبر پرکشیدن و آسمانی شدن کمال عزیر همچون آوار بر همه وجودم فرو ریخت و بغضم را فشرد.

ویروس منحوس کرونا اولین قربانی خویش را در25 ام آبانماه سال 1399 هنگامی یکی از مدافعان تأمین امنیت غذایی کشور را گرفت که خبر تولید واکسن کرونا همه مان را امیدوار کرده بود. مدافعانی که شبانه روزی تلاش می‌کنند تا ذخایر کالاهای اساسی مردم با خدشه مواجه نشود و امنیت خاطرشان ترک بر ندارد.

کمال انصاری که هنوز هم مرگش را باور ندارم یکپارچه حیا و نجابت بود. امیدواری اش در انجام کارها با مسوولیت‌پذیری‌اش بی ارتباط نبود. کارها را نه برای انجام وظیفه بلکه برای نتیجه گرفتن پیگیری می کرد. خدای من! چگونه باور کنم دعاها و امیدهای همسرش در بهبودی کمال عزیز که شب قبل با او صحبت کردم و ناله های دختر 13 ساله اش را که هم اکنون به حضور کمال نیاز داشت بی پاسخ گذاشتی و چه حکمتی در این هجران است که روح جاهل و ناقص ما آن را درک نمی‌کند.

خدای من! چگونه همکارانش نبودنش را باور می‌کنند.

آری! کمال عزیز در اوج ناباوریمان پر کشید و در میان غربت ناشی از ویروس کرونا چهره در نقاب خاک کشید و راهی جز رضایت‌مندانه تسلیم شدن به مشیت پروردگار و ایمان راسخ بر " کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ" نیست. او امروز رفت و ما فردا به او می‌پیوندیم.

روحش شاد و روانش قرین رحمت پروردگار.

حال ما مانده‌ایم و غم و حسرت هجران عزیزی دیگر از خانواده بزرگ بازرگانی دولتی ایران، خانواده او مانده و غم از دست دادن عزیزترینشان.

خدایا! به‌حق زینبت درکربلا بر پدر و مادر و خانواده آنچنان که مصیبت دادی صبر آن نیز عطا کن بر همسرش و یگانه دختر عزیزش تا درمقابل این مصیبت عظمی تاب و توان بیاورد و در برابر مشیت پروردگار سر در آستان بسایند. بر ما و همه همکاران بویژه همکاران معاونت بازرگانی خارجی که سالیانی با او همنفس بودند و خاطرات او را به یاد دارند صبر عنایت کن.

اینجانب و همه اعضای خانواده بزرگ بازرگانی دولتی ایران خود را در این مصیبت عظمی شریک دانسته و صاحب عزا می‌دانیم. لیکن به حکم وظیفه از جانب خودم، اعضای هیأت مدیره، مدیران و همه همکاران این مصیبت عظمی را به سرکار خانم مریم خاکسار و دختر دلبندش خانم نیکا انصاری و همچنین خاندان بزرگ انصاری تسلیت عرض نموده و از خداوند منان برای آن مرحوم علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم.

یزدان سیف