تاریخ: ۰۳ آذر ۱۳۹۹ ، ساعت ۱۶:۵۵
بازدید: ۷۶۷
کد خبر: ۱۴۴۷۴۹
سرویس خبر : آهن و فولاد

ایرادات شیوه نامه شماره 97544 مورخ 28/08/1399 در مورد ساماندهی عرضه و تقاضای زنجیره فولاد از نظر انجمن تولیدکنندگان فولاد

می متالز - انجمن تولیدکنندگان فولاد در نامه‌ای به رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس ضمن اشاره به ایرادات ۶ گانه طرح توسعه و تولید پایدار زنجیره فولاد برای اصلاح هر یک از آنها پیشنهاداتی ارائه کرد.
ایرادات شیوه نامه شماره 97544 مورخ 28/08/1399 در مورد ساماندهی عرضه و تقاضای زنجیره فولاد از نظر انجمن تولیدکنندگان فولاد

ماده یک: در تعریف قیمت منطقه ای شمش و محصولات فولادی به نوع شرایط تحویل (فوب یا سی آی اف) اشاره ای نشده است. تفاوت این شرایط در قیمت حدود 10 درصد می باشد.

ملاک قرار دادن قیمت هفته آخر هر ماه برای تعیین قیمت کل ماه آتی با توجه به نوسانات جهانی فولاد منطقی نمی باشد زیرا با افزایشی شدن روند قیمت های جهانی تقاضا افزایش می یابد و با کاهشی شدن روند، رکود بر بازار حاکم می شود. لذا تعیین قیمت پایه بر مبنای قیمت های هفته قبل از عرضه منطقی و قابل اجرا می باشد.

در تعریف نرخ ارز به قیمت فروش یا خرید آن اشاره نشده است.

در ماده 3 هیچ نقشی برای مشارکت تشکل های تخصصی در اصلاح سهمیه های بهین یاب در نظر گرفته نشده است.

به منظور اجرای تبصره ماده 3، لازم است عرضه اختصاصی ورق گرم مورد نیاز تولیدکنندگان ورق سرد نیز اجرایی گردد.

در ماده 4 به دوره زمانی ارائه گزارش و بررسی عملکرد شرکت های دارای سهمیه به سامانه مالیات بر ارزش افزوده اشاره ای نشده است. با توجه به الزام فعالان اقتصادی به ارائه گزارش در سامانه مالیات بر ارزش افزوده در دوره های سه ماهه، پیشنهاد می گردد این نظارت به صورت سه ماهه انجام گردد.

در ماده 5 خرید اسلب، شمش و ورق های فولادی صرفاً توسط واحدهای تولیدی مندرج در سامانه بهین یاب مجاز دانسته شده است. با توجه به شرایطی مثل زلزله و پروژه های ویژه و اولویت دار دولت همچون نفت و گاز، پیشنهاد می گردد در این بخش به موارد استثناء اشاره گردد یا مرجع تشخیص موارد خاص تعیین گردد.

در ماده 5، نحوه تامین مواد اولیه واحدهای مشکل دار (از قبیل ماده 141) که امکان خرید مستقیم از بورس کالا را ندارند، مشخص نشده است.

در ماده 7 حداقل خرید ورق 20 تن تعیین شده که با ماده 5 که خریدارن را محدود به شرکت های تولیدی مندرج در سامانه بهین یاب دانسته مغایرت دارد. در این حالت خریداران تیرآهن ، میلگرد ، کلاف و ورق می تواند هر شخص حقیقی یا حقوقی باشد. مگر اینکه کف خرید به  100 تن افزایش یابد.

ماده 8 فقط واحدهای فعال در تولید شمش، اسلب، انواع ورق و مقاطع طویل را مکلف به عرضه محصولات تولیدی در بورس کالا دانسته و تولیدکنندگان مفتول کلاف، لوله و پروفیل را مستثنی نموده است که این استثنا می تواند موجب التهاب در بازار این کالا ها شود.

با توجه به الزام کل فروش داخلی محصولات فولادی در بورس کالا در ماده 8، تمهیدات لازم برای محصولات سفارشی و صنعتی و خارج از حد استاندارد اندیشیده نشده که  با توجه به لزوم تامین مواد اولیه مورد نیاز صنایع پایین دستی و پیش نیازهای متعدد لازم برای آن، اجرای این ماده را با چالش های اساسی روبرو می سازد

برای کارخانجاتی همچون فولادسازان القایی که مواد اولیه خود را از بازار آزاد و به نرخ های روز تهیه می نمایند، عرضه محصولات تولیدی در بورس کالا آن هم با 20 درصد کمتر از نرخ های جهانی مطابق ماده 8  و جدول پیوست چه توجیهی دارد؟

با توجه به الزام تعیین شده در ماده 8 و در جهت اجرای آن لازم است تمهیدات لازم  برای تسهیل پذیرش و عرضه کارخانجات کوچک فولادی در بورس کالا (اعم از ضمانت نامه ها، کارمزدها و مقررات تخصصی) در نظر گرفته شود.

بر اساس تبصره ماده 8 شیوه نامه، وزارت صمت مامور تعیین برنامه عرضه هفتگی هر تولید کننده در دوره های سه ماهه شده است. با توجه به اینکه صادرات نیازمند فعالیت های منظم و برنامه ریزی بلند مدت می باشد، تعیین سهمیه صادرات در دوره های سه ماهه عملاً صادرات را مختل خواهد نمود. با توجه به تولید سالیانه 20 میلیون تن شمش که حداقل دوسوم آن مازاد بر نیاز داخل است و بایستی صادر شود، ایجاد پیش شرط برای صادرات در شرایط فعلی که فولاد ایران تحت سخت ترین شرایط تحریمی قرار دارد، توجیه پذیر نیست و پیشنهاد می شود این محدودیت حذف شود.

با توجه به ایرادات متعدد در کف عرضه های قبلی ابلاغ شده، لازم است تبصره ماده 8 با مشارکت تشکل های تخصصی و بر اساس مصرف واقعی کشور اجرا گردد.

بیش از 85 درصد مواد اولیه معدنی (سنگ آهن، کنسانتره و گندله) در اختیار 4 شرکت است که برای 4 یا 5 خریدار عرضه می گردد و لذا مفاهیم بورس در خصوص این مواد اولیه صدق نمی کند. علاوه بر این ساختار مقرراتی حاکم بر شرکت ها (کمیسیون معاملات و امثالهم) امکان اجرای ماده 9 را میسر نمی سازد. ضمنا به دلیل کمبود جدی

سنگ آهن، کنسانتره و گندله در کشور، عرضه این مواد اولیه در بورس کالا باعث تزریق تورم به بازار فولاد خواهد شد.

طبق ماده 10 کلیه خریدارن ورق مکلف به عرضه محصولات خود در بوررس شده اند که با توجه به اینکه محصولات تولیدی توسط بخش عمده ای از خریدارن ورق، قابل عرضه در بورس کالا نمی باشد (خودروسازان، بشکه سازان، لوازم خانگی، ...) این ماده قابل اجرا نمی باشد. پیشنهاد می شود دقیقا ذکر شود خریداران ورق های فولادی که محصول تولیدی آن ها قابلیت عرضه در بورس را دارد ملزم به عرضه در بورس کالا می باشند.

عبارات "بعد از نهایی شدن معامله" و "مطابق برنامه اعلامی وزارت صمت" ماده 10 این شیوه نامه را بسیار مبهم ساخته است. با توجه به اینکه نهایی شدن معاملات پس از تسویه و مطابق با مقررات حاکم بر بورس کالا تعیین می گردد، پیشنهاد می گردد این عبارات حذف گردند.

با توجه به اینکه معاملات در بورس کالا حداکثر تا 72 ساعت پس از انجام معامله قطعی می شود، ابطال معاملات در صورت عدم عرضه پس از این مدت زمان هم غیرقانونی است هم تبعات مالی دارد و هم جریان تولید در شرکت های خریدار و فروشنده را مختل می نماید.

علاوه بر این با فرض اجرای این ماده با همه ایرادات فوق، در بازارهای نزولی خریدار می تواند با عدم عرضه محصول خود در بورس کالا به نوعی تشویق گردد چرا که معامله مواد اولیه وی که با قیمت بالاتر صورت گرفته، ابطالمی گردد.

اختیار تعیین زمان تحویل محصول و همچنین نوع قرارداد در ماده 10 این شیوه نامه بسیار عجیب  است چرا که هر یک از واحدها بنابر مقتضیات مالی، فنی و زمانی خود اقدام به برنامه ریزی تولید و فروش می کنند و لذا اجرای این ماده توسط وزارت صمت برای هر یک از واحدهای تولیدی غیرممکن است.  

در ماده 11 مشخص نشده است که اگر یک واحد تولیدی بخشی از برنامه تکلیفی عرضه خود را انجام داد، مجاز به دریافت کل سهمیه مواد اولیه یا بخشی از آن است.

ماده 12 به صادرات پرداخته که یادآور می گردد تنها 4 ماه تا پایان سال 1399 باقی مانده و با توجه به پیش فروش حداقل دو ماهه شرکت های صادر کننده، فرصت اعمال این ماده و تبصره 2 آن کمتر از دو ماه می باشد که این موضوع می تواند منجر به تحمیل هزینه های سنگین دموراژ به صادرکنندگان گردد.

ضمنا در صادرات محصولات باید به ارزش افزوده حاصله از صادرات توجه نمود و نباید همچون سال های 97 و 98 شاهد صادرات محصولات پایین دستی به قیمت پایین تر از محصولات بالادستی باشیم.

در ماده 12 عبارت "اطمینان از تامین مواد اولیه مورد نیاز صنایع پایین دستی" مبهم است و لازم است نحوه کسب این اطمینان در راستای جلوگیری از مانع تراشی های صادراتی شفاف گردد.

ماده 13 در شرایطی که درآمد های نفتی کشور به علت تحریم های ظالمانه استکبار جهانی کاهش یافته و می بایست تلاش مضاعف نمود که با تشویق صادرات غیر نفتی، نیاز کشور به درآمدهای ارزی تأمین گردد، جای تعجب دارد که به جای ایجاد مشوق های بیشتر، عوارض بر صادرات وضع نمود! ظاهرا پیشنهاد دهندگان این طرح نمی دانند اگر تمرکز صادرات بر محصول نهایی باشد، صادرات فولاد نهایتا از 4 یا 5 میلیون تن در سال تجاوز نخواهد کرد و تولید ناچارا کاهش می یابد.

در ماده 19 فروش محصولات خریداری شده از بورس کالای ایران جز مقاطع طویل را ممنوع اعلام نموده در صورتی که کلاف، پروفیل و ورق نیز می بایست برای تأمین نیاز مصرف کنندگان خرد در خارج از بورس و در شبکه های توزیع معامله شوند.

 

در جدول پیوست تعیین قیمت پایه:

برای میلگردکلاف و لوله و پروفیل نیز می بایست مبنای تعیین قیمت ذکر شود.

در خصوص تعیین 80 درصد قیمت CIS  اگر مبنا فوب باشد و مبنای تعیین نرخ ارز، سامانه نیما باشد حاصل آن ایجاد رانت 50 درصدی می باشد. چرا که تفاوت نرخ ارز در سامانه نیما و سنا بعضاً حدود 20 درصد و تفاوت فوب و سیف 10 درصد بوده و با تخفیف 20 درصد فوق مجموعاً شاهد 50 درصد رانت خواهیم بود.

اساسا مبنای کارشناسی کاهش 20 درصدی قیمت پایه عرضه محصولات فولادی در بورس کالا نسبت به نرخ های جهانی مشخص نشده است.

قیمت پایه تیرآهن نیز می بایست همچون سایر کالاها بر اساس قیمت های جهانی تعیین گردد.

کاهش قیمت 5 درصد ذکر شده در بند "ب" به راحتی با تبانی خریداران قابل تحقق می باشد و سقفی برای کاهش قیمت در صورت عدم خرید نیمی از محصولات عرضه شده در بورس کالا توسط خریداران تعیین نشده است.

منبع: می متالز
عناوین برگزیده