به گزارش می متالز، محمدحسن عرفانیان با انتشار مطلبی با عنوان " ظرفیت تولید ۱۵۰ میلیون تنی فولاد ایران" اعلام کرد: این صنعت بالغ بر ۱۰ میلیون تن مازاد تولید دارد و اگر این میزان تولید را با نرخهای ۱۵۰ دلاری در هر تن ضرب کنیم، ظرفیت ارزآوری آن مشخص خواهد شد اما عواملی همچون دلالبازی، تصمیمات دولت و وزارت صنعت، دخالتهای غیرمنطقی و نرخگذاریهای دستوری، باعث صدمه زدن به ارزآوری و تولید شده است.
بر اساس برنامههایی که در قالب طرح جامع فولاد طراحی شده، ظرفیت نهایی به لحاظ وجود ظرفیت های بالقوه حدود ۵۵ میلیون تن است. پیشنهاداتی در این حوزه طی سالهای گذشته مطرح شده که چنانچه راهآهن شرق به افغانستان متصل یا از طریق ترکمنستان یا اینچهبرون آن را به آسیای میانه متصل کنیم، میتواند آسیای میانه را به خلیجفارس، چابهار یا دریای عمان وصل و ارتباطی برقرار کند تا بتوان از سنگآهن افغانستان در تامین مواد اولیه مورد نیاز تولید فولاد ایران بهرهبرداری کرد.
سنگآهن دنیا از دو منطقه برزیل و استرالیا تامین می شود.لذا اگر این مسیر را فعال کرده و به سنگآهن افغانستان یا قزاقستان دست یابیم، واسطه سومی در دریای عمان وسط این دو بازار فعلی قرار می گیرد و منابع عظیمی هم در اختیار صنعت فولاد ایران قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه ظرفیت تولید فولاد ایران نیز تا ۳۰۰ میلیون تن قابلیت افزایش دارد و علاوه بر تامین نیاز بازار داخلی، قابلیت صادرات به افغانستان و عراق هم فراهم شده و کشورهای عربی نیز به عنوان بازار منطقهای ایران قرار خواهند گرفت.
البته شرط اصلی آن است که قیمتگذاری دستوری کنار گذاشته شود.فولاد در دنیا باعث صنعتیشدن و رشد پایدار می شود. چنانچه تفکر بنگاهی به صنعت فولاد نداشته و ملی به آن نگاه کنیم به طور قطع این صنعت را عامل توسعه خواهیم دانست.
باید رابطهای بین صنعت و دانشگاه ایجاد شود که علم تبدیل به فناوری شده و در کنار هر مجموعه صنعتی بتوان مرکز تحقیقاتی ایجاد کرد تا در قالب آن بتوان فناوری را دارای کاربرد صنعتی کرد. این فرآیند را باید شکل داد و پشتیبانی کرد.
اکنون شرکتهای دانشبنیان کار آزمایشگاهی انجام میدهند اما سازنده نیستند و باید در کنار سازندگان در صنایع مختلف از جمله فولاد قرار گیرند تا علم آنها تبدیل به فناوری شده و وارد صنعت شود اما هنوز زنجیره پیوستهای در این رابطه وجود ندارد.
محتوای حماسه تعریفشده در فولاد مبارکه متاسفانه در حال تغییر است در حالیکه این سیستم، نمود اجرای گام دوم انقلاب است. در حالی که برخی دستگاهها همچون وزارت صنعت با اجرای دستورالعملهای قیمتگذاری فولاد، محتوای کاری فولاد مبارکه و ماموریتهای آن را دستخوش تغییر کرده که تهدید بزرگی محسوب می شود.
فولاد مبارکه قابلیت تولید بیش از ۳۰۰ نوع محصول را دارد اما سیاستهای کنونی منجر به تولید تنها ۵ نوع محصول شده که حاصل دخالتهای دستوری و نرخگذاری در صنعت فولاد است.
نکته حائز اهمیت نوع نگرش به سختافزار، مغزافزار و نرمافزار در هر صنعتی از جمله فولاد مبارکه است که در کنار هم هدف آن صنعت را تعقیب میکند و اگر هر یک از این موارد تحتالشعاع قرار گیرد، هدف سازمان محقق نمی شود و محصول تولیدشده نیز کارآمد نخواهد بود. همانطور که اگر محصولی در فولاد مبارکه دچار مشکل شود، این سه مرحله به دقت کنترل خواهد شد.