حسین موسویان؛ دیپلمات سابق
به گزارش می متالز، شرایط بحرانی روابط ایران و آمریکا بهتدریج وخیمتر میشود. اقدام بیسابقه آمریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی نشانهای از جدیتر شدن ابعاد خصومت کاخ سفید نسبت به ایران است. رویکردی تقابلجویانه که بیتردید در 2 سال آینده از سوی ترامپ ادامه خواهد یافت. ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب میکند مسئولان امنیت ملی از شرایط موجود و پیش رو درک صحیح داشته و تصمیمهای درست و بهموقع اتخاذ کنند.
در این راستا باید به طرح چند محور برای درک بهتر روابط دو کشور پرداخت:
- اکثر کارشناسان، متخصصان امنیتی و سیاست خارجی و خاورمیانهای آمریکا معتقدند سیاست فشار حداکثری ترامپ موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی نخواهد شد. این در حالی است که جان بولتون مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو وزیر خارجه، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و متحدان عرب دیدگاه متفاوتی دارند و قاطعانه معتقدند با فشارها و تحریمهای حداکثری، سقوط نظام تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ رقم خواهد خورد.
- سرنوشت بحران روابط آمریکا با کشورهای ونزوئلا، ایران و کرهشمالی برای پیروزی ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری نقش تعیینکنندهای خواهد داشت. وی بهدنبال جنگ با ایران، درگیری با سپاه در منطقه و تغییر رژیم نیست. ترامپ تلاش میکند با افزایش فشارها و تحریمها، نظام اقتصادی ایران را متلاشی و با تشدید روند گرانی، تورم، بیکاری، فساد و کاهش ارزش پول ملی و . . . موجب شورشهای سراسری داخلی شده تا تهران را به پای میز مذاکره بکشاند. وی درمورد کرهشمالی هم کم و بیش همین هدف را دارد ضمن اینکه امیدی به شورش داخلی در کرهشمالی ندارد اما در ونزوئلا بهدنبال تغییر رژیم است.
- موضوع ایران برای جان بولتون و پمپئو کاملاً حیثیتی است. نگاه غالب صاحبنظران آمریکایی این است که این دو بهویژه بولتون، عامل اصلی سیاستهای افراطی جاری علیه ایران هستند. سیاست جاری واشنگتن در مورد ایران در داخل دولت آمریکا با مخالفت روبهرو است درحالی که در مورد ونزوئلا و کرهشمالی چنین نیست. نگاه ترامپ و جان بولتون درباره ایران فاصله زیادی از هم دارد. اولویت ترامپ معامله با ایران است تا قفل مذاکره ایران و آمریکا را بشکند و آن را بهعنوان یک دستاورد مهم برای دولت در افکار عمومی بفروشد و رأی بیاورد. درحالی که کف خواسته جان بولتون تغییر رژیم و سقف آن فروپاشی و تجزیه ایران است.
- اکثریت فرماندهان و کارشناسان ارشد ارتش آمریکا، بدنه وزارت خارجه و نهادهای امنیتی با سیاستهای افراطی فعلی جان بولتون علیه ایران همچون خروج از برجام و تعیین سپاه بهعنوان یک سازمان تروریستی مخالف هستند و معتقدند باید از جنگ با ایران پرهیز کرد و در صورت ممکن حتی با گفتوگو تنشها را کاهش داد اما فضای حاکم بر تصمیمگیری در دولت آمریکا به شکلی است که امکان بروز و تأثیرگذاری دیدگاه این دسته از کارشناسان وجود ندارد و تقریباً مخالفان رویکرد چهرههای افراطی دولت امریکا منزوی شدهاند.
- کنگره آمریکا درمقطع فعلی با هر فشار و اقدامی علیه ایران منهای اقدام نظامی موافق است لذا در افزایش تحریمها علیه ایران، متحد کاخ سفید است و حتی به تصمیم ترامپ علیه سپاه هم هیچ واکنش منفی نداشت.
- برای نتانیاهو و متحدان عرب همچون عربستان، عملی شدن تغییر رژیم در ایران اولویت حیاتی است. نتانیاهو و بن سلمان به هیچ وجه نمیخواهند اسرائیل و عربستان را درگیر جنگ با ایران کنند اما هر دو مایل هستند آمریکا را به دام جنگ با ایران بکشانند. محور خط مشی تل آویو - ریاض محاصره کامل سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و فشار حداکثری به قصد فروپاشی از درون است. هدف آنها گرفتن نتیجه در دوسال باقیمانده دور اول ترامپ است و لذا اگر فشارحداکثر اقتصادی جواب ندهد بهدنبال خلق سناریو برای کشاندن آمریکا به حملات محدود نظامی علیه ایران خواهند بود. نتانیاهو در تبلیغات گسترده یک سال گذشته در مورد ادعای حملات مکرر به مواضع ایران درسوریه، 3 هدف دارد:
- هدف آشکار این است که به همه ثابت کند تسلط و نفوذ ایران در سوریه را تحمل نخواهد کرد.
- اما هدف پنهان این است که به فرماندهان ارتش آمریکا، کنگره و کاخ سفید بگوید هراسی از درگیری نظامی با ایران نداشته باشند زیرا اسرائیل در طول یکسال صدها حمله نظامی علیه مواضع ایران درسوریه داشت و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. او بهدنبال این است که ترسها و نگرانیها در واشنگتن، اروپا و منطقه از واکنشهای ایران فروریخته و راه برای اقدام نظامی باز شود.
- نتانیاهو درصدد است با محوری کردن موضوع ایران و اتحاد کشورهای عربی علیه ایران همه اهداف درمورد تشکیل دولت بزرگ اسرائیل را تحقق بخشد و موضوع دولت فلسطینی را هم به زبالهدان تاریخ بیندازد. او علاوه بر اعلام بیت المقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و منضم کردن جولان سوریه به خاک اسرائیل، سعی خواهد کرد قبل از رونمایی از طرح معامله قرن، اقدامات توسعه طلبانه بیشتری انجام داده تا اعراب در اوج ضعف و ذلت، تن به پذیرش معامله قرن بدهند و اگر هم نپذیرفتند، آنها را مانع صلح معرفی کند.
7. محور بولتون، نتانیاهو و بن سلمان سیاست فشار روانی بر ایران را در دستور کار دارند تا تهران را عصبانی و به عکسالعملی نسنجیده وادار کنند. بعد از روی کار آمدن ترامپ، موضوع تشکیل مثلث مذکور علیه ایران را عنوان کرده و تأکید کردم طراحی این سیاست با اسرائیل، ایجاد فشار از سوی امریکا و تأمین مالی آن با عربستان و امارات خواهد بود.
اکنون این مثلث در مسیری پیش می رود که اجماع داخلی در هیأت حاکمه آمریکا ایجاد کند، کشورهای غربی همچون اروپا را همراه کند، قدرتهای بلوک شرق همچون چین، روسیه و هند را در دفاع از ایران اخته کند، اتحادی از کشورها در منطقه، مشابه طرح ناتو عربی، علیه ایران شکل دهد، روابط امریکا و ایران را به نقطه غیرقابل برگشت برساند به گونهای که حتی با پیروزی دموکراتها، شانس حل و فصل مسائل ایران و آمریکا به صفر برسد. ایران را وادار به خروج از برجام کند تا شش قطعنامه صادره دردولت قبل احیا، طبق منشور سازمان ملل بهعنوان تهدید صلح و امنیت بینالملل تلقی شده و تحریمها اجماعی و جهانی شود.
آقای روحانی در سخنرانی علنی گفت: مقامات دولت آمریکا 8 بار تقاضای ملاقات با دولت ایران را داشتهاند علاوه بر آن 5 رهبر دنیا واسطه ملاقات شدند اما اعلام کردیم که زمان و شرایط مناسب برای مذاکره و ملاقات وجود ندارد.
ممکن است ترامپ چنین درخواستهایی را تا شهریور سال جاری هم مطرح کند به امید اینکه در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، دیداری رخ دهد. اما کم کم به زمان پایان چنین درخواست هایی نزدیک می شویم.
از طرف دیگر چون از پاییز بهتدریج مبارزات انتخاباتی کاندیداها برای کنگره و ریاست جمهوری آمریکا شروع میشود و برای ترامپ خطر مذاکره با ایران در دوران انتخابات بسیار خواهد بود. ضمن اینکه نتیجه انتخابات آمریکا نباید عامل تعیینکنندهای برای تصمیمهای مقطع فعلی باشد زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکراتها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریبها در یکی دوسال گذشته و تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند.
منبع: روزنامه ایران
در همین رابطه بخوانید: