می متالز - به نظر میرسد کشور دوباره بر سر دوراهی مهمی در زمینه سیاست ارزی قرار گرفته است. آنگونه که در خبرها آمده است ظاهرا تصمیمگیران آخر هفته در جلسهای قرار است درباره سیاست ارزی تصمیم مهمی بگیرند و از بین این دو یکی را انتخاب کنند؛ «حذف تدریجی» یا «حذف کامل» دلار ۴۲۰۰ تومانی. به همین دلیل، لازم است یکبار دیگر با چشمانی فراخ و گوشهایی باز به استدلالات کارشناسانه نگاه کرد.
امیدوارم که تصمیمگیران زحمت خواندن این چند سطر را بر خود هموار کنند و در نهایت تصمیمی بر اساس مصالح کشور بگیرند.
بدیهی است نکات بالا را میتوان به میزان بیشتری بسط داد و موارد بیشتری را اشاره کرد؛ ولی اصل استدلالها با نکات ذکر شده قابل بحث است. تحلیل زیر ارائه میشود تا تصمیمگیران هزینه این سیاست اشتباه را به دقت بیشتری دنبال کنند.
امروز آنچه منجر به رشد اقتصادی منفی شده و البته در صورت ادامه این سیاست، بیشتر منفی خواهد شد، عدم توانایی دولت در اجرای سیاستهای انبساط مالی است.
به بیان دیگر دولت امروز «توان مالی یا fiscal space» ندارد. دلیل این عدم توانایی کاهش شدید درآمدهای نفتی است. اما نکته مهم این است که بخش عمدهای از این عدم توانایی مالی با دستهای خود دولت ایجاد شدهاند.
با تصمیم غلط ارزی ۴۲۰۰ تومان، دولت خود را از ۹۴ هزار میلیارد تومان، درآمد «ریالی» ناشی از تفاوت نرخ دلار آزاد و دلار ۴۲۰۰ تومانی محروم کرده است؛ این عدد بیش از بودجه مصوب عمرانی دولت در سال جاری است.
دولت این منابع را میتوانست و اکنون نیز با اصلاح این سیاست میتواند به حمایت از اقشار آسیبپذیر و اجرای سیاست مالی انبساطی اختصاص دهد. دولت و بهویژه سازمان برنامه مخالف استفاده از اوراق قرضه برای جبران کسری بودجه یا اعمال سیاست انبساط مالی هستند، استدلال آنها نیز نه ملاحظات بدهی دولتی، بلکه بهصورت ساده این است که اگر اوراق منتشر شود سال آینده باید اصل بدهی به همراه سود پرداخت شود و این یعنی افزایش هزینههای دولت.
جدا از اینکه این استدلال با تئوریهای اقتصاد کلان چندان سازگار نیست، ولی فرض کنید که ما این استدلال را بپذیریم. با پذیرش این استدلال نیز این واقعیت قابل اثبات است که با تغییر سیاست دلار ۴۲۰۰ تومانی، دولت میتواند به منابع قابل توجهی برای پوشش مخارج خود دسترسی داشته باشد.
با فرض نرخ سود حدود ۲۰ درصدی اوراق دولتی، مبلغ ۹۴ هزار میلیارد تومانی ناشی از اصلاح سیاست ارزی دلار ۴۲۰۰ میتواند تنها در یک سال هزینه سود انتشار اوراق معادل ۴۷۵ هزار میلیارد تومان (تقریبا برابر با بودجه عمومی دولت) را تامین کند! یعنی دولت میتواند بسیاری از طرحها و پروژهها را بدون نگرانی منابع در این شرایط تحریم انجام دهد.
این عدد بزرگ عمق اشتباه سیاستگذار را در اعمال این سیاست نشان میدهد. امید است که جلسه پنجشنبه برخلاف جلسه ۲۲ فروردین سال ۹۷، که منجر به معرفی دلار ۴۲۰۰ تومانی به اقتصاد ایران شد، به صلاح اقتصاد ایران تمام شود.
در همین رابطه نیز بخوانید: اغراق تورمی حذف دلار ارزان