تاریخ: ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۲:۳۶
بازدید: ۴۰۳
کد خبر: ۵۴۵۸۷
سرویس خبر : فلزات غیرآهنی

هنرمندی کو تا سکوت بازار مسگرها را بشکند؟

می متالز - بازار مسگران تبریز رونق همیشگی را ندارد و چند سالی می‌شود صدای چکش‌ها جای خود را به سکوتی طاقت‌فرسا بخشیده است.
هنرمندی کو تا سکوت بازار مسگرها را بشکند؟

به گزارش می متالز، یادم می‌آید وقتی خردسال بودیم با مادرم به بازار می‌رفتیم و از راسته‌ای عبور می‌کردیم که فقط صدای جرینگ‌جرینگ فضا را پر می‌کرد و سمفونی زیبایی به وجود می‌آورد اما متاسفانه این روزها موسیقی چکش‌زنی در بازار مسگری تبریز تنها از یک حجره آن به گوش می‌رسد. در بازار مسگران تبریز که روزگاری نه چندان دور، ریتم دلنواز صدای چکش‌زنی و تولید به گوش می‌رسید، حالا دیگر خبری از سر و صدا نیست و امروز در سکوتی غریب که خبر از احتضار هنر مس تبریز است، روزگار خود را سپری می‌کند و این بازار پر شده از اجناس چینی و غیر وطنی.
چندسالی می‌شود سرخی ظروف مسی در بازار مسگران تبریز، به چشم نمی‌خورد و به جز تعداد کمی از حجره‌های مس‌فروشی، بقیه حجره‌ها جای خود را به حجره‌های ابزارآلات، لوازم بهداشتی و حبوبات داده‌اند.
ورودی بازار، بیشتر به بازار کشمش‌فروشی، تنباکو و زغال‌فروشی شباهت دارد تا بازار مسگران؛ باید گفت در چند دهه گذشته، بازار مسگران زمین تا آسمان فرق کرده و حال و هوای غریبی پیدا کرده است، نه خبری از صدای دلنشین چکش بود و نه دوستداران این صنعت.
وارد بازار مسگران که می‌شوم تنها صدای چکش‌زنی یک نفر به گوش می‌رسد؛ صدای چکش‌زنی آقا محمد، تنها مسگر فعال این بازار. سکوت بازار درهم می‌شکند.

 

تنها مسگری که آرزوی رونق دوباره این بازار را دارد

محمد نوحه‌خوان، مسگری ۶۰ساله است که از دوران کودکی در این بازار بوده و از روزهایی می‌گوید که به دلیل راه کوتاه مدرسه‌اش به این بازار، هر روز پس از تعطیلی مدرسه به بازار می‌آمد تا کمک دست پدر باشد؛ دل پری هم از رکود شغل مسگری نسبت به هم‌صنف‌های خود در این بازار دارد و از اینکه این بازار با سکوت همراه شده، غصه می‌خورد.

 

اگر چکش نزنیم مسگر نیستیم

آقا محمد لحظه‌ای از چکش‌زنی دست نمی‌کشد و معتقد است اگر مسگر واقعی، چکش نزند مسگر نیست بلکه دکور است؛ مسگری در قدیم چنین نبود و یک مسگر واقعی همواره باید کار می‌کرد. این‌طور بگویم اگر در شغل مسگری چکش نزنی، هنر مسگری در وجودت نیست و هیچ وقت مسگر موفقی نمی‌شوی.
متاسفانه شرایط به کلی تغییر کرده و مسگرانی که تازه وارد بازار شده‌اند مصرف‌کننده هستند نه تولیدکننده؛ اجناس حاضری را می‌خرند و می‌فروشند و نام خود را مسگر گذاشته‌اند. باید نرخ‌گذاری مناسبی در این شغل وجود داشته باشد تا همه بر اساس آن نرخ در این حوزه فعالیت کنند که متاسفانه درحال‌حاضر کنترل نرخ وجود ندارد و همه خودسرانه عمل می‌کنند.
مشکل اینجاست که برای مسگران تازه‌وارد، بدون حساب و کتاب و حتی امتحان، پروانه صادر می‌کنند و آنها نیز به مردم نشانی اشتباه می‌دهند و می‌گویند مس چینی است؛ در حالی که مس از ایران به چین می‌رود نه اینکه از چین به ایران بیاید. فقط برای اینکه مردم را گمراه کنند حرف‌های بی‌پایه و اساس تحویل مردم می‌دهند. وارد شدن مس از چین به ایران غیرمنطقی است.

 

مسگری، شغل پدربزرگم بود

از دستکش کار آقا محمد پیدا بود که این صدای چکش همواره نواخته می‌شود. می‌گوید: در این بازار فقط من کار می‌کنم؛ کل خانواده من مسگر بودند. مسگری شغل پدری و پدربزرگم است که همه در این حرفه فعالیت کرده و تمام عمر خود را به پای این حرفه گذاشته‌اند و من نیز از هنر آنها استفاده کرده‌ام.
آقا محمد خاطره جالبی از سفر خود به شهر اصفهان برایم تعریف می‌کند و می‌گوید روزی که به اصفهان رفته بود مسگری در مقابل حجره‌اش مشغول کار بود. مردم دور او حلقه زده بودند و با حسرت به او نگاه می‌کردند؛ جالب اینجاست که وقتی من در مقابل حجره خود مشغول به چکش‌زنی می‌شوم برخی گوش‌های خود را می‌گیرند و رد می‌شوند؛ فرهنگ افراد با همدیگر متفاوت است. برخی نیز با رد شدن از مقابل حجره‌ام، می‌گویند خداقوت که نام این بازار را زنده نگه داشته‌ای. متاسفانه برخی انتظار دارند بدون اینکه بفهمند چه زحمتی برای ساختن این ظروف کشیده می‌شود، از آنها استفاده کنند و تمایلی ندارند ارزش واقعی آن را بدانند.

 

مسوولان، بازار مسگران را از یاد برده‌اند

زمانی که سخن از مشکلات به میان می‌آید قامت هنرمندانی که بیشتر عمر خود را صرف مسگری کرده‌اند خم می‌شود. آقا محمد نیز از کم‌لطفی مسوولان به بازار مسگران می‌گوید که به کلی این بازار را از یاد برده‌اند و مسگری را به عنوان یک شغل به شمار نمی‌آورند، در حالی که همیشه در بازار مسگران، آهنگ دلنشین چکش‌زنی نواخته می‌شد و مردم برای تماشا به این بازار سری می‌زدند. به‌دلیل جذب گردشگر به همه اماکن و بازارها اهمیت می‌دهیم جز بازار مسگران؛ ورودی این بازار را ببینید؛ به هر چیزی شباهت دارد جز ورودی بازار مسگران.
معصومه یکی از خریدارانی بود که به این بازار مراجعه کرده بود.
این بانوی خانه‌دارگفت: قدیم‌ها زمانی که به این بازار می‌آمدیم از شدت همهمه و صدای چکش‌زنی، شنیدن صدای همدیگر غیرممکن بود اما حال مغازه‌های مس‌فروشی تبدیل به مغازه‌هایی شده‌ که قصد دارند این بازار را به کلی از ذهن مردم پاک کنند. در گذشته، دیگ و قابلمه‌های مسی در هر خانه‌ای وجود داشت و برای پختن غذاها از آنها استفاده می‌شد اما درحال‌حاضر از همین ظروف مسی برای زینت بخشیدن به جهیزیه عروس‌خانم‌ها و به عنوان یک کالای زینتی استفاده می‌شود که به نظر من خوب نیست.
من در منزل خودم انواع ظروف مسی را دارم که یادگاری مادر مرحوم خودم است و برای پخت غذاها از آن استفاده می‌کنم. امیدوارم این بازار، رونق دوباره خود را به‌دست آورد.

 


۵ کارگاه فعال مسگری در استان

معاون صنایع دستی استان آذربایجان شرقی، به دایر بودن ۵کارگاه فعال مسگری در استان اشاره کرد و گفت: دلیل رکود هنر مسگری در استان آذربایجان شرقی، جایگزینی ظروف تفلون و آلومینیومی از دهه۷۰ بود که باعث تعطیلی برخی کارگاه‌ها شد؛ همچنین برخی شائبه‌های نادرست که ظروف مسی باعث به خطر افتادن سلامتی انسان می‌شود باعث رونق کم این بازار شد.
فرشاد به‌آفرین ادامه می‌دهد: درحال‌حاضر فروش ظروف مسی در استان بسیار رونق یافته اما به دلیل مسائل مختلف از جمله رغبت نداشتن نسل جدید و سخت بودن شیوه کار، این هنر رونق نیافته و فقط به ۵ یا ۶ استادکار ختم می‌شود.
وی با بیان اینکه صنایع دستی و بومی، صنعتی ارزشمند است که می‌تواند همپای سایر کالاهای صادراتی و حتی بیش از آن باعث ارزآوری، اشتغالزایی و رونق اقتصادی استان و کشور شود، بیان کرد: سلامتی در قالب صنعت در اختیار ما قرار دارد اما با وجود مزایای زیاد، فقط برای موارد تزئینی و دکور استفاده می‌شود و همچنان رغبتی برای استفاده از آن نداریم.
به‌آفرین اضافه می‌کند: در سال‌های اخیر سعی شده است امکانات آموزشی برای احیای این هنر فراهم شود. در همین زمینه در تفاهمنامه‌ای با یکی از سازمان‌ها، اقداماتی برای آموزش عالی این رشته انجام شده که امید است در ماه‌های آینده، نتایج آن مشخص و رسانه‌ای شود. متولی صدور مجوز تولید معاونت صنایع دستی و متولی صدور مجوز فروش، سازمان صنعت، معدن و تجارت است.

 

صنایع دستی، نشان‌دهنده تمدن و فرهنگ ملل

معاون صنایع دستی آذربایجان شرقی، صنایع دستی هر کشوری را نشان‌دهنده تمدن و فرهنگ آن ملت دانسته و ادامه می‌دهد: در بیشتر کشورهای پیشرفته همیشه سعی در حفظ اصالت و هنر اجداد مردم آن کشور شده و از آن حراست می‌کنند اما ما وارثان خوبی نبوده‌ایم و بیشتر هنرهای اجداد ما منقرض شده‌ یا در حال انقراض است، به صورتی که بیشتر هنرهای دستی ما (فرش، مس، ملیله‌دوزی و سفالگری) رو به زوال است و قشر جوان گرایشی به این صنعت ندارد.
وی بیان کرد: برخی از رشته‌های این صنعت اصیل و پر قدمت به علت ناآگاهی مسوولان و مردم مورد غفلت قرار گرفته، در حالی که با احیای این صنعت با سرمایه کم و مکانی مناسب برای حل مشکل بیکاری که گاهی سرچشمه بیشتر مشکلات اجتماعی می‌شود، می‌توان گام‌های اساسی برداشت.
به‌آفرین در پایان می‌گوید: تغییر نگرش به این صنعت ارزشمند، نخستین گام برای تقویت و احیای صنایع دستی منسوخ شده یا رو به نابودی است. تقویت و پایداری سایر هنرهای دستی نیز بسیار مهم است اما متاسفانه گاه سهل‌انگاری باعث می‌شود شیرازه سنتی جامعه‌ای متزلزل شود؛ خواه این شیرازه با بیکاری جوانان گسیخته ‌شود خواه با از بین رفتن صنایع دستی.
روزگاری نه چندان دور وقتی صحبت از ریتم دلنواز چکش‌زنی به میان می‌آمد، همه بازار مسگران را نشان می‌دادند اما اکنون این بازار تاریخی چنان دچار رکود شده که دستانی که روزی چکش‌زن این هنر بودند، حالا غصه و اندوه سکوت این بازار را بر جان می‌خرند.
نواخته شدن دوباره صدای چکش در بازار مسگران، نیازمند امکانات آموزشی برای احیای این هنر بوده زیرا صنایع دستی و بومی، چنان ارزشمند است که می‌تواند همپای سایر کالاهای صادراتی، موجب ارزآوری، اشتغالزایی و رونق اقتصادی استان و کشور شود.

عناوین برگزیده