به گزارش می متالز، بیشتر این رشته کوهها و کوهپایهها به سبب جابجاییهای سطحی گسلها به هنگام رخداد زمینلرزهها شکل گرفتهاند. از این رو، ما مردمان ایران زمین به مرور زمان با تمرکز اجباری هرچه بیشتر در نزدیکی این گسلهای لرزهزا همواره جان و دارایی خود را آسیبپذیرتر کردهایم. به بیان دیگر، توسعه پایدار که گام نخست آن در گرو توسعه ایمن است، رفته رفته در این سرزمین به آرزویی بس دشوار و دست نیافتنی بدل گشته است.
در چهل و یک سال پیش، طبس در گستره خاوری ایران تجربهگر یکی از بزرگترین و شدیدترین زمین لرزههای اثرگذار شد؛ اثرگذار از این منظر که افزون بر خسارات و تلفات فراوان، بعدها این حادثه به همراه دیگر زمین لرزههای بزرگ ایران مسبب اصلی شکلگیری آئین نامهای فنی در جامعه مهندسی کشور شد تا بتوان با مقرون به صرفهترین تمهیدات تخصصی به ایمنسازی صنعت ساخت و ساز در ایران پرداخت. از آن هنگام تاکنون (و به ویژه در طی یکی دو دهه اخیر) و با افزایش جمعیت، مهاجرت، گسترش ساختمانسازی و نوسازی و نیز به روزرسانیهای چندین باره آییننامه یادشدهو... بهترین زمان بود تا دستورالعملهای ایمنسازی و مقاومسازی این آئیننامه لازمالاجرا در کشور به بهترین شکل مورد استفاده قرار گیرد. ولی به شهادت جامعه فنی-مهندسی کشور و به سبب بیتوجهیهای فنی فراوان، سرمایهگذاری برخی در صنعت پر سود ساختمان و دور زدن قوانین فنیو... عملاً در بیشتر موارد این موقعیت به یک فرصتسوزی ختم شد و به اجرا در آمدن حتی طراحیهای خوب، ایمن و مقرون به صرفه انگشتشمار نیز با ضعف عملکرد بخش نظارتی، به کمترین سطح کیفی رسید.
مگر نه اینکه آگاهی تعهدآور است!؟ ما مردم هرچه بهتر و بیشتر بدانیم، آگاهتریم و از این رو نسبت به مطالبات به حق خود و جامعه خود متعهدتر. اگر در یک سامانه اجتماعی هر یک از اجزا در موقعیت درست خود عمل نمایند مشکلی نیست. مشکل آنجاست که در بیشتر موارد، اجزا در موقعیت مناسب قرار ندارند و لذا در واقعیت نمیتوان عملکردی ثمربخش را از این بهظاهر سامانه انتظار داشت. مردم با صرف هزینههای بسیار هنگفت، پول خانهدار شدن خود را به متولیانی میپردازند که با سهلانگاریهای فنی عامدانه و غیرعامدانه آنرا در میان مدت و حتی کوتاه مدت به باد خواهند داد. در طی گذر یک صد و نوزده سال گذشته هنوز هیچ یک ازشهرهای بزرگ ایران زمینلرزهای به واقع بزرگ را تجربه نکردهاند و این در حالی است که پیشینه و شواهد تاریخی گواه ویرانیها، تلفات و خسارات گسترده آنها با زمین لرزههایی است که پس از رخداد آنها گاه حتی تا مدت ها مردمان بسیاری در آن زیستگاه یافت نمیشدند. شهرهایی همچون تبریز و تهران (ری) نمونههای بارز این موضوع هستند که در حال حاضر با مساحت و جمعیتی بسیار فراتر نسبت به گذشته خود و با ترکیبی از ساخت وسازهایی ناایمن و ایمن در حریم گسلهای جنبا و لرزهزا در مقابل رخداد حتی یک زمین لرزه با بزرگی متوسط نیز بسیار آسیبپذیرتر شده و شرایط بسیار نگرانکنندهای را پیشروی متولیان دلسوز قرار میدهند. در حال حاضر، تلاش چندین ساله متخصصان انگشتشمار لرزه زمینساخت کشور در سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور نیز در چاره اندیشی فنی و صحیح برای این موضوع با بیتوجهی و سهلانگاریهای فنی زمینخواران، بساز و بفروشهای غیرمتخصص و سیاسی و مسئولان غیرمتخصص در وزارتخانههای نامرتبط همچنان ابتر باقی مانده است. در چنین شرایطی و با وجود متخصصان، اطلاعات فنی کافی و قوانین لازمالاجرا، عملکرد درست بخش نظارتی در این سامانه فنی بسیار مهم مینماید.
به سبب مدت زمان طولانی مورد نیاز برای تامین انرژی لازم به منظور رخداد یک زمینلرزه بزرگ در پوسته زمین، دوره بازگشت زمینلرزهها طولانی است و از این رو، غفلت از رخداد زمینلرزهها و فراموشی برای مردم امری است بسیار محتمل. این وظیفه متخصصان متعهد و مسئولان دلسوز است که با توجه کامل به این امر از فرصتسوزی برای ایمنسازی محیط زندگی اجتناب کرده و قدمی به واقع کارساز برای توسعه پایدار کشور بردارند. و متأسفانه این همان چیزی است که تا به امروز بیشتر به یک رویا شباهت داشته و بس. آنها که گذشته را به یاد نمیآورند تا از آن عبرت بگیرند، محکوماند که آن را تکرار کنند. اگر از آنچه که قبلا و بارها به سبب کوتاهی کردن پیشینیان ما در انجام ساخت و سازهای مقاوم و ایمن در پهنههای لرزهخیز و خطرناک که باعث آسیبرسانی به آنها شده غافل شویم، به ناچار آن را تکرار خواهیم کرد و آنهم درشرایطی بسیار آسیب پذیرتر و از این رو شدیدتر.