تاریخ: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ ، ساعت ۲۳:۰۵
بازدید: ۵۰۰
کد خبر: ۷۲۰۱۷
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
عزیزالله عصاری:

تحلیل آخرین وضعیت «ومعادن» از زبان مدیرعامل/ هلدینگ توسعه معادن و فلزات با چه نگرشی اداره می‌شود؟

می متالز - مدیرعامل شرکت هلدینگ توسعه معادن و فلزات (ومعادن) از آخرین وضعیت شرکت و تحولات کلان اقتصادی و تأثیر آن بر وضعیت صنعت فلزات اساسی و معادن ایران ایران گفت.
تحلیل آخرین وضعیت «ومعادن» از زبان مدیرعامل/ هلدینگ توسعه معادن و فلزات با چه نگرشی اداره می‌شود؟

به گزارش می متالز، هلدینگ توسعه معادن و فلزات (ومعادن) با ارزش بازاری بیش از 18هزار میلیارد تومان در زمره بزرگترین شرکت‌های بورسی ایران قرار می‌گیرد. کنترل این شرکت در دست شرکت فولاد مبارکه اصفهان است، اما عمده سرمایه‌گذاری‌های شرکت در حوزه استخراج و فرآوری سنگ آهن قرار دارد. همین موضوع «ومعادن» را به شرکتی منحصر به فرد تبدیل می‌کند.

این شرکت از طرفی تحت کنترل شرکتی است که در حوزه تولید فلزات اساسی (ورق فولادی) فعالیت دارد و از طرف دیگر مالک بخش قابل توجهی از صنعت سنگ آهن کشور است. این پارادوکس تحلیل وضعیت شرکت را تا حدی دشوار می‌کند، از این رو اطلاع از فضای ذهنی و رویکردهای مدیرعامل مجموعه درباره شرایط اقتصاد کلان، صنعت و ارتباط شرکت با زیرمجموعه‌ها و شرکت‌های بالاسری اهمیت ویژه‌ای دارد. در تازه‌ترین گفت‌وگوی تفصیلی ویژه، با عزیزالله عصاری، مدیرعامل هلدینگ توسعه معادن و فلزات مصاحبه ای شده است. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید؛

علت اینکه فولادی‌ها همچون (فولادمبارکه، خراسان و سایر بازارهای این مجموعه) طی یک ماه اخیر شاهد رشد قابل توجه و افزایش صادرات بوده‌اند، چیست؟

در بحث صادرات، مشخص نیست که ماه بعد بتوان شاهد این اتفاق بود یا موضوع ادامه‌دار باشد! هنگامی که شرایط داخلی از نظر تقاضا کند می‌شود، تمام مسائل به سمت بازار صادرات سوق پیدا خواهد کرد.

آیا اکنون ما با کاهش تقاضای داخلی مواجه هستیم؟

مفهوم تقاضا با توسعه همراه است، به طور مثال: بخش‌های فولاد و ساختمانی در شرایط فعلی رونق آنچنانی نداشته، چراکه در حال حاضر در بخش ساختمان مشوق موثری نداریم که بتوان این قسمت را به عنوان یک محرک و منبع تقاضای خوب به حرکت درآورد، با کاهش تقاضا در داخل، تولید کننده بیشتر به فکر بازار صادراتی می‌افتد. از طرفی  به دنبال کاهش قیمت کامودیتی‌ها در دنیا مانند شمش، تقاضا برای انبار کردن افزایش خواهد یافت، در داخل نیز چنین شرایطی را می‌توان متصور بود. به طور مثال، زمانی که قیمت کالا پایین می‌آید علاقه به انبار کردن این نوع کالاها زیاد می شود، به طور مثال: اگر شش ماهه اول سال گذشته را با نیمه دوم مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که تقاضای داخلی بیشتر بوده است. لازم به ذکر است شمش در بازار جهانی افت قیمت قابل توجهی داشت، این مهم برای کسانی که مقطعی به موضوع نگاه می‌کنند به صرفه خواهد بود، چراکه ممکن است مساله جنگ تجاری حل شود و به تبع آن کامودیتی‌ها با افزایش تقاضا و قیمت مواجه شوند، همچنین وضعیت بازارها مرتب‌ شود، به همین دلیل عده‌ای این محصولات مانند شمش را می‌خرند تا از این افت قیمت بهره ببرند، این امر را می‌توان عاملی برای افزایش تقاضا برشمرد، در نتیجه پتانسیل ایجاد پرش، رشد و افزایش صادرات کماکان در سطح جهانی وجود دارد، به گونه‌ای که ممکن است ماه جاری و ماه آینده هم شاهد آن باشیم، ولی در زمانی غیرقابل پیش‌بینی این مهم کاهش پیدا کند.

تحلیل شما از جنگ تجاری (نتیجه آن) و تاثیرش بر موارد مذکور چیست؟

در این مورد به طور قطعی نمی‌توان اظهار نظر کرد، به عبارتی دیگر، رفتار آمریکا  قابل پیش‌بینی نیست، سیاست‌های ایالات متحده مدام تغییر می‌کند، تصمیم‌گیری در آمریکا منوط به یک شخص نیست و پشت هر ماجرایی دکترین پیچیده ای وجود دارد.

رئیس‌جمهور فعلی ایالات متحده به شکل ثابتی رفتار نمی‌کند و دنبال تغییر در برخی مناطق دنیاست، اما درباره چینی‌ها به دلیل موضوعات تجاری هیچ‌چیزی قابل پیش‌بینی نیست، ممکن است همین هفته آینده توافقی امضا کنند و از طرفی ممکن است زمان بیشتری برای آن طی شود؛ اینکه چه امتیازهای خاصی از هم می‌گیرند نیز مهم است، اینکه ایالات متحده چه می‌خواهد و بالعکس. همین مورد درباره چین هم صدق می‌کند! اگر این اتفاق بیفتد و توافق تجاری صورت گیرد به دلیل اینکه چین به رغم در اختیار داشتن منابع بسیار و نیازمندی به منابع  بیشتر، به طور حتم یکی از بزرگترین مصرف‌کننده‌های مواد اولیه است و اقلامی از آن را صادر می‌کند، در نتیجه صلح تجاری با آمریکا زمینه ثبات تقاضا را در دنیا را فراهم خواهد ساخت و دوباره خیلی از کارخانه‌ها که اکنون تعلیق شده‌اند، فعالیت خود را با اطمینان لازم آغاز خواهند کرد و این امر سبب می‌شود تا نیاز و تقاضا افزایش یابد و کامودیتی‌ها همچون (فولاد)  ارزش بیشتری پیدا کنند.

درباره کنترل منازعات محیط زیستی سه سال اخیر در چین چگونه فکر می‌کنید؟

 اکثر سوخت و انرژی چینی‌ها از زغال سنگ تامین می‌شود و از سویی مباحث مربوط به محیط زیست را تا حدودی رعایت می‌کنند، به گونه‌ای که کُک‌سازی‌ها تعدیل یافته است، مثلا روشی که خود ما اکنون از چینی‌ها گرفته‌ایم به اصلاح بازیافت حرارتی در کک طبس که برعکس کُک‌سازی ذوب‌ آهن است، به گونه‌ای که افقی وفشرده است، تمام حرارتی که از کُک با دود همراه می‌شود و برای محیط زیست خطرناک است، را دوباره بازیابی کرده و مورد استفاده قرار می دهد، به همین جهت به آن هیت‌ریکاوری می‌گویند و از نظر محیط زیستی آن ‌چیزی که نهایتا از نیروگاه بیرون می‌آید خیلی اثر تخریبی نخواهد داشت؛ از طرفی چینی‌ها هم مشغول پیاده‌سازی چنین مورد مهمی هستند، از دیگرکارهای آن‌ها تعطیل کردن کوره‌های آلوده کننده و تبدیل آن‌ها به کوره‌های الکتریکی است که برای محیط زیست بهتر است؛ مهم‌تر آنکه سرعت عمل چینی‌ها بالاست و در صورت تعطیلی یک قسمت، با تکنولوژی جدیدتر، ابزار بهتری را ایجاد خواهند کرد.

خیلی از تحلیل‌گران سیاست‌های چین را عامل اصلی افزایش قیمت شمش از متوسط230 دلار تا 460 دلار می‌دانند، تحلیل مجموعه‌های فعال در داخل چیست؟ آیا سیاست‌ها ادامه پیدا می‌کند یا حتی به فرض حل شدن مخاصمه تجاری نرخ‌ها به حالت قبل (سال‌گذشته یا ماقبل آن)  برخواهد گشت؟

سیاست‌های چین اثر بسیاری دارد و می‌تواند روند قیمت‌ها را بالا و پایین کند، ولی اینها همه بستگی به نرخ رشد اقتصادی دنیا دارد، به طور مثال در شرایط کنونی، کشورهای بزرگ، اتحادیه اروپا، آمریکا و ژاپن و ... در مقایسه با سال گذشته با افت رشد اقتصادی موجه شده‌اند، هنگامی که این مشکل رخ می‌دهد، مانند کشور خودمان تقاضا کاهش می‌یابد و تاثیر آن به مرور زمان آشکار خواهد شد و موارد ضروری اولویت خواهند یافت و عواملی که نگاه توسعه به دنبال آنهاست کاهش می‌یابد؛ دنیا در حال حاضر شاهد چنین شرایطی است و به فرض توافق  آمریکا و چین چرخ اولیه تقاضا در جهان حرکت می‌کند و ممکن است روی رشد اقتصادی اروپا یا کشورهای دیگر اثرگذار باشد. اقتصاد دنیا به شکلی است که همه به هم ربط دارند و از یکدیگر اثر می‌پذیرند و در این خصوص نمی‌توان مجزا فکر کرد؛ در نتیجه چین می‌تواند علاوه بر حرکت چرخ های توسعه خود، کشورهای دیگر را نیز به حرکت وا دارد، به عبارت دیگر سیاست‌های اقتصادی چین اگر تغییر کند و زمینه معاملات افزایش یابد، شرایط به گونه‌ای خواهد شد که می‌توان آن را یک زلزله و تحول بزرگ دانست که در پی آن تولید و مصرف دگرگون می‌شود و تقاضا فزونی خواهد گرفت.

شما خریدار بلوک «فملی» نبوده‌اید؟

خیر، قصد خرید آن را داشتیم اما به دوعلت نخریدیم، ابتدا اینکه شرایط قرارداد آن‌ها خیلی سخت بود، یعنی غیر از آن بلوک مس (5.7) درصد که ما قصد خرید آن را داشتیم، 70 درصد تضمین، ضمانت‌نامه بانکی و چک‌های طولانی مدت می‌خواستند که به نظر غیر منطقی می‌آمد، زمانیکه سهامی دارید و 30 درصد هم وجه نقد دریافت می‌کنید و از سویی سهام را تا آخرین قسط آزاد نمی‌کنید، نیازی به دریافتی دیگری نخواهید داشت این مورد همچنین سبب می‌شود تا  طرف مقابل در عین پرداخت پول، چیزی در دست خود نداشته باشد. به عبارت دقیق‌تر وقتی 5.7 درصد سهام را در اختیار دارید و فقط از طرف مقابل پول می‌گیرید، دیگر چه نیازی به ایجاد تنگناهای ضمانتی برای خریدار دارید؟

آیا هنگام معاملات عمده چنین قواعدی معمول نیست؟

خیر، حتی در بانک‌ها که سخت‌گیری بیشتری دارند کمتر به این موارد برخورده ایم.

اما تحلیلی که وجود دارد آن است که بانک‌ها آنچنان تمایلی هم به اجرای این موارد ندارند! نظر شما چیست؟

واقعیت این است که در فکر مدیران ما بخاطر نگرانی که از جانب دستگاههای نظارتی دارند برای تصمیم گیری های کلان واهمه جدی وجود دارد که تا حدی بر روند کار تاثیر منفی گذاشته، فروش سخت است و مجموعه عظیمی برای معاملات زیر ذره‌بین خواهند رفت، همین ترس عاملی شده تا دست به عصاتر راه برویم، در نتیجه کار را محکم‌تر پیگیری می‌کنیم و طبیعتا حرکت کندتر می شود.

پس به، اعتقادشما قیمت تعیین شده شرکت ملی مس مناسب بود اما شرایط پرداختی نامناسب تلقی شد؟

بله شرایط پرداخت تنها یک مورد بود و دومین دلیل آن است که مشغول کار کردن روی فرصت بهتری هستیم که برای سهامداران ما مزیت های بهتر و بیشتری را به همراه دارد و احساس می‌شود اگر بخواهیم زیر بار تعهد این سهام برویم فرصت‌های بهتر دیگری را از دست خواهیم داد.

فرصت مذکور محرمانه است؟

تا حدودی بله و انشالله به زودی اگر کارها خوب پیش برود عملی شده و به اطلاع عموم خواهد رسید. این نکته را هم یادآوری می کنم که در حال حاضر ما 5 درصد سهام مس را در اختیار داریم.

بازار سهام از سال 91 و 92 به علت تحریم‌ها خاطره بدی دارد، به گونه‌ای که صنایع مس با مشکل مواجه شد، انبارهای مس پر شد و حتی ترکیه هم مس ما را نمی‌خرید، ولی اینبار به رغم آنکه تحریم‌ها شدیدتر از آن زمان است، به نظر می‌آید که تناژ صادرات و فروش داخلی، افت چندانی نداشته است، به نظر شما چرا با وجود مشکلات بیشتر این اتفاق افتاده است؟

از دلایل اصلی آن می‌توان به بالا بودن تقاضا اشاره کرد، مثلا با پیشرفت تکنولوژی، خودرو‌های هیبریدی گسترش زیادی پیدا کرده و نظیر این موارد تقاضای مس را بالا خواهد برد، در نتیجه ما نیز به علت اینکه کاتد می‌فروشیم این مهم برای تعدادی از کارخانه‌هایی که ارزش‌ افزوده‌های بسیاری برای همین خودرو‌ها تولید می‌کنند، مناسب است  و تقاضاها روز به روز در حال فزونی است؛ چین، ژاپن و کشورهای مختلف دیگر هم خودروهای برقی تولید می‌کنند، از طرفی بحث محیط زیست هم مزید بر علت شد تا تجهیزات مسی طرفداران زیادی پیدا کند، در حالی که ما برای تولید این قبیل محصولات اقدامات کم‌تری را صورت داده‌ایم، به علاوه در حال حاضر شرایطی است که از یک طرف ارز نیاز داریم و از طرف دیگرمی‌خواهیم سهم بازار را از دست ندهیم، از سمتی اگر بخواهیم خودمان طراحی تجهیزات کنیم زمان خواهد برد، این‌ها همه مواردی است که ما را مجبور می‌کند تا کاتد را بفروشیم، از طرفی چون کارخانه‌ها در دنیا مجهز شده‌ و به سمت محصولات مسی سوق پیدا کرده اند‌، نیازمند این محصول هستند. مطمئن باشید صادرات مس در نیمه دوم سال با فرض شدیدتر شدن تحریم‌ها قطع نخواهد شد و کشورهای دیگر با هر مشقتی مس ایران را می‌خرند.

قیمت جهانی مس را چگونه می‌بینید؟

به رغم افزایش تقاضا، اگر دقت کنید می‌بینید ترند قیمت مس روی مرز 6 هزار قرار گرفته است، یعنی در حال حاضر به دلیل موضوعات تجاری چین و آمریکا، این بازار از ثبات خوبی برخوردار است؛ در صورت توافق علاوه بر آنکه همه کامودیتی‌ها رشد می‌کنند مس نیز شرایط بهتری را پشت سر خواهد گذاشت.

اشاره کردید برنامه‌هایی در دستور کار دارید تا بتوان «ومعادن» را به یک مجموعه قدرتمندتر تبدیل کرد، آیا معتقدید از وقتی که فولاد مبارکه این مجموعه را در اختیار گرفت، قدرت خود را نسبت به سابق از دست داد؟

برعکس تصوری که غالب است به شما می‌گویم که بر اساس سیاست های بسیار خوب مدیریت فولاد مبارکه، کم‌ترین دخالت در عملکرد معادن و فلزات اعمال می شود، مثلا در حال حاضر یکی از نگرانی‌ها فولاد مبارکه آن است که چرا با در اختیار داشتن سه سیت از یک مجموعه با کمبود مواد اولیه مواجه است، علت آن هم این است که مواد برای همه فولادسازی‌های کشور تقسیم شده است و نمی‌توان برای آن کاری کرد.

اینکه بعضی‌ها می‌گویند فولاد مبارکه با کنترل کل زنجیره، منافع فولاد سازها را افزایش می‌دهد و سنگ‌آهنی را کم‌تر می‌بیند، درست نیست؟

خیر، حداقل اینکه از طرف معادن و فلزات چنین اتفاقی نیفتاده است، ولی اگر به فرض بعدها بخواهند به طریقی این زنجیره شکل بگیرد، شاید مساله رقابتی در رابطه با سنگ آهن زیر سوال رود، به طور مثال اشخاصی اکنون در وزارت‌خانه هستند که از نظر سیاست‌گذاری اعتقاد دارند معادن و صنایع معدنی باید به فولادی‌ها متصل شود و در مقابل عده‌ای دیگر نظری خلاف آن ر ا دارند  و می‌گویند مسائل مربوط به سنگ آهن باید جداگانه مدنظر قرار گرفته و بررسی شود، یعنی آخرین بخش صنایع معدنی گندله باشد و فولاد سازی‌ها هم از اسفنجی به بعد تولید کنند.

نظر شما در این باره (موضوع فوق) چیست؟

شرایط کشور ما به گونه‌ای است که نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی از روزهای آتی داشت، در مقطع کنونی که دچار کمبود مواد اولیه هستیم فولادی‌ها یک نظر دارند و از طرفی هنگامی که سنگ آ‌هنی‌ها قصد تعیین قیمت مطابق با نرخ‌های جهانی را دارند، منجر به ضرر فولادی‌ها خواهد شد، به عبارت دقیق‌تر فضای جریان اقتصادی ما مدام با قیمت‌ها و مسایل دستوری همراه شده است. شرایط موجود اخذ یک تصمیم مناسب را می‌طلبد. به علاوه که پاسخ به برخی سوالات و مشکلات را بدون درنظر گرفتن شرایط ویژه و خاص می‌توان شعار تلقی کرد. بهتر بگوییم که اکنون در شرایط خاص هستیم و تصمیمات اخذ شده منوط به وضع فعلی است. اگر اتاق فکر را تقویت کنیم، پتاسیل بالایی در کشور موجود است و باید از آن‌ها استفاده کرد. نباید تنها به سراغ جناح‌ها رفت و باید از نخبگان سوال کرد و به جوانان دارای استعداد توجه کرد.

یعنی شما معتقدید که بدنه فعلی کارشناسی صنعت، چابک، قدرتمند و کاردان نیست؟

خیر، موضوع توهین به افراد یا مجموعه خاصی نیست، به نظر من کاردان‌ترها را هم باید بکار بگیریم و از پتانسیل موجود درکشور نهایت بهره را ببریم، به عبارت بهتر، همه مشکلات فعلی کشور مربوط به تحریم‌ها نیست و قسمتی از آن  مربوط به خودمان است، یعنی خود ما از ظرفیت‌ها به نحو مطلوب استفاده نمی‌کنیم، این بدان معناست که اگر قرار است آمریکا دوسال دیگر تسلیم خواسته ما شود، می‌توان با اتخاذ بهترین راه‌کار شش ماهه به این هدف رسید. تحول کارساز خیلی خوب است، یعنی این بسترها باید دائم متحول شود و نیروهایی با انگیزه‌های جدید و آگاهی بالا سرکار بیایند؛ بستر جوانگرایی هم یعنی همین، یعنی این شرایط فراهم شود و بتوان بهترین بهره را گرفت.

شما به عنوان مدیر عامل «ومعادن» این مجموعه را بیشتر فلزی می‌دانید یا معدنی؟ یا بهتر بگوییم، فولادی می‌دانید یا سنگ آهنی؟

وزن آن بیشتر معدنی است، در حالی که در فولاد سازی هم مشغول است، به شکلی که اکنون چادرملو به 1.3 دهم میلیون تن فولاد سازی در سال رسیده است، گل گهر نیز یک میلیون تن فولاد را به بهره برداری رساند و در حال آماده‌سازی برای سه میلیون تن است، در حال حاضر تنها گهر زمین است که سراغ بحث فولاد نرفته است، گندله آن اگر تا 5 میلیون تن راه‌اندازی شود تا حد گندله خواهد آمد و فعلا سراغ آهن اسفنجی نمی‌رود.

چرا قیمت سنگ آهن نباید جدا از قیمت فولاد و به صورت مستقل باشد؟

به این دلیل که اهمیت فولاد نباید افت کند و چون فولاد محصول نهایی است که به دست مصرف‌‎کننده می‌رسد، اهمیت را به فولاد داده‌اند، به طور مثال، سنگ آهن و کنسانتره را نمی توان بدون تبدیل به فولاد بین مردم تقسیم کرد.

آیا چنین موردی  در دنیا از نظر قیمت گذاری وجود دارد؟

کشورهایی هستند که اقتصادشان را با  توجه به کمبودی که دارند، به اضافه مصرف داخلی و از نظر فعالیت در توزیع یک محصول خاص تطبیق می دهند و در نتیجه قیمت گندله در دنیا به نسبت محصول فولادی بررسی و تعیین می‌شود؛ ولی در ایران به دلیل مسائلی همچون: شاخص های متفاوت و نگاه به مردم و جلوگیری از افزایش جریان تورمی شرایط متفاوت است. از طرفی شرایط اقتصادی ما به گونه‌ای است که تصمیم‌گیری را دشوار کرده چرا که موانع زیاد است.

ارزش روز شرکت‌های غیر بورسی  مجموعه را چه مقدار تخمین می‌زنید و آیا برنامه‌ای برای عرضه اولیه شرکتی دارید؟

سه شرکت غیربورسی داریم، یکی هلدینگ پویا انرژی است که در زمینه تولید انرژی برق فعالیت دارد و در حال حاضر دو نیروگاه در سمنان و شاهرود در اختیار داشته و پروژه های بسیار خوبی هم در زمینه سیکل ترکیبی و انرژی های پاک در دست اجرا دارد، دیگری کک سازی طبس که مالکیت 51 درصد سهام آن را در اختیار داریم، سومی هم شرکت کاتالیست ایرانیان است که حدود 70 تا 80 میلیارد تومان ارزش دارد، این شرکت دانش بنیان است و خیلی به دنبال بورسی شدن آن نیستیم، به علاوه درحال حاضر برنامه‌ای برای بورسی شدن پروژه کک نداریم چراکه شش باتری دارد وتنها دو باتری آن راه افتاده است و باید سایر آن‌ها راه اندازی شود. راه اندازی کک سازی طبس اوج و فرودهای فراوانی را به همراه داشت. خیلی ها معتقد بودند که با توجه به پیچیدگی تکنولوژی آن این حرکت به نتیجه نمی رسد اما بحمدالله با تلاش و پیگیری متخصصان و جوانان این مرز و بوم این کار به نتیجه ی مطلوب رسید و امیدواریم بتوانیم با تأمین مواد اولیه مورد نیاز، ظرفیت های تولید آن را به طول کامل فعال کنیم. همچنین امیدواریم بتوانیم هر چه زودتر زمینه بورسی شدن هلدینگ انرژی را فراهم نماییم تا در آینده نزدیک این مجموعه هم به پرتفوی بورسی ما اضافه شود.

عناوین برگزیده