به گزارش می متالز، وی که سابقه فعالیت کارشناسی در تدوین برنامه سوم را در کارنامه خود دارد معتقد است در برنامه ریزی و سیاستگذاریها باید دقت بیشتری به کار گرفته شود. پیوندی محور توسعه را به جای نفت، آب میداند و معتقد است با پرهیز از کشمکشهای جناحی باید با برنامه ای دقیق و علمی به توسعه همه جانبه صنعت پتروشیمی همت گماشت. برای آشنایی بیشتر با حال و روز این روزهای صنعت پتروشیمی گفت وگویی با این مدیر خبره صنعت پتروشیمی (بیستمین فرد قدرتمند پتروشیمی جهان بر اساس گزارش سازمان ICIS) داشته ایم که مشروح آن در ادامه می آید.
برای توضیح کاملتر این موضوع بهتر است ابتدا از خاورمیانه بررسی کرده و سپس وارد ایران شویم زیرا اغلب منابع انرژی فسیلی یعنی حدود 65 درصد آن در دایرهای به شعاع 200 کیلومتری از منطقه خاورمیانه وجود دارند که سبب تمرکز سرمایهگذاریها در بخشهای برداشت هیدروکربن و صنعت یعنی تبدیل آن به کالا (صنعت پتروشیمی) در این منطقه شده است. با این وجود اما شرایط صنعت پتروشیمی منطقه خاورمیانه در دهه دوم قرن 21 به شدت تحت تاثیر ناامنیهایی قرار گرفت.
البته نمیتوان گفت که این موضوع بیربط با تلاش برای تسلط بر انرژی باشد. در این شرایط سرمایهگذاری و جذب سرمایهگذاران خارجی در منطقه آشوب زده خاورمیانه تحت تاثیر قرار گرفت و به جز عربستان و تا حدی هم قطر، کند شد.
در کنار شرایطی که به آن اشاره شد در قرن 21 همچنین Shell gas آمریکا عامل دیگری بود که سبب خروج تمرکز این صنعت از خاورمیانه شد؛ به شکلی که برای نخستین بار حمل اتان را با کشتی از آمریکا به آسیا به خصوص هند و چین و اخیرا هم به اروپا امکانپذیر کرد.
در این مسیر هزینه و برنامهریزی زیادی انجام شد به نحوی که کانال پاناما را به عنوان رابط غرب با شرق دنیا با هزینه زیادی عریض کردند. افزایش قیمت نفت خام نیز در برههای به حدود 110 دلار رسید.
البته این مسئله عامل دیگری بود که سبب شد تا تمایل به استفاده از انرژیهای خورشیدی و بادی بیشتر به سرمایهگذاری در انرژیهای فسیلی و مهد آن در خاورمیانه کاهش پیدا کند.
در پاسخ به این پرسش باید بگویم در آن برهه چند اتفاق به صورت همزمان در کشور رخ داد که بر شرایط به وجود آمده اثرگذار بود. نخستین اتفاق مربوط به «نحوه خصوصیسازی» بود.
در آن زمان با اوج بلوغ صنعت پتروشیمی مواجه بودیم و بهترین برنامه توسعه کشور یعنی برنامه 5 ساله سوم را در دست داشتیم که همه چیز از جمله نیروی کار و میزان خوراک قابل دسترس از مناطق نفتخیزی مانند پارس جنوبی در آن لحاظ شده بود. این برنامه موفق و پایداری مدیران در آن بسیار قوی بود.
این نحوه خصوصیسازی سبب شد که زنجیره تولید پتروشیمی از هم گسسته شود. همچنین مطابق اصل 44 قانون اساسی، تسریع روند خصوصیسازی مد نظر قرار داشت که بهترین جا برای عملی کردن آن صنعت پتروشیمی بود.
زیرا میتوانستند از این طریق کارخانهها را از هم جدا کنند در حالی که کارخانهها به طور مستقیم از طریق پایپ لاین و غیرمستقیم از طریق تانکر به یکدیگر وصل بودند و محصولاتشان بین مجتمعهای مختلف جا به جا میشد. در این فضا خصوصیسازی اتفاق افتاد و کارخانهها فروخته شدند و کسانی که وارد این عرصه شدند اغلب سرمایه کافی نداشتند. در عین حال قسمت اندکی به بخش خصوصی سپرده و بخش عمده، وارد صندوقهای بازنشستگی اعم از کشوری و لشکری و تأمین اجتماعی شد که درواقع سهامداران اصلی پتروشیمیها شدند.
این بخش خصوصی در درجه نخست به دنبال سودجویی مطلق بود تا اینکه توسعه را مد نظر قرار دهد. البته از طرفی صندوقهای بازنشستگی نمیتوانند توسعه گرا باشند زیرا تعهد بزرگی به بازنشستگان دارند.در چنین شرایطی دیگر چیزی از درآمد شرکتهای حاصل باقی نمیماند که آن را به سرمایهگذاریهای آینده منتقل کنند و تنها خرید و فروش سهام شرکتهای موجود را برای واگذاری در سازمان خصوصیسازی می توانستند انجام دهند.
اتفاق بعدی موثر در ایجاد شرایط کنونی پتروشیمیها، «هدفمندی یارانهها» بود. وقتی میگوییم هدفمندی یعنی انرژی باید وارد صنعت میشد. با توجه به اینکه بخش انرژی اتلاف زیادی داشت و سوختها یارانه زیادی به خود اختصاص میدادند با هدفمندی آنها تا نرخ 1000 تومان از یارانه سوختها کسر شد.
این رقم ممکن است زیاد بزرگ به نظر نرسد اما چون 70 – 80 میلیون نفر این یارانه را دریافت میکردند ضربه بزرگی به سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و پتروشیمی کشور وارد شد زیرا یارانه از هیدروکربور که هم سوخت است و هم خوراک پتروشیمی برداشته شد، باید توجه داشت که تنها ارزش افزوده برای هیدروکربور در صنعت پتروشیمی است.در این شرایط بود که سرمایهگذاری در ساحل برای پارس جنوبی انجام و فاز گازی 25 میلیون متر مکعب در روز و 40 هزار بشکه میعانات گازی یعنی کربن و هیدروژن استخراج شد و این محصول در سوخت یا پتروشیمی مورد استفاده قرار میگیرد.
در صنعت پتروشیمی، کربن و هیدروژن به کالا تبدیل میشود که سادهترین آن تولید اتیلن، متانول، پروپیلن و مواد اولیه پلاستیک است اما باید در نظر داشت که کربن و هیدروژن از بین نمیروند و در استفاده به عنوان سوخت چه در منزل و چه در توربین هواپیمای جت و چه در توربین نیروگاه در بهترین بهرهوری در سیکل ترکیبی، 50 درصد آن قابلیت استفاده مجدد دارد؛ در واقع همین که شما کربن و هیدروژن را تبدیل به کالا میکنید یعنی سرمایهگذاری در دریا را به ارزش افزوده تبدیل کردهاید. با این وجود اما به جای اینکه یارانه وارد صنعت شود، هدر رفت و این هم بدشانسی دوم صنعت پتروشیمی در این دوره بود.
باید گفت که وزارت نفت با مشکل مواجه شد به طوری که اکنون تنها هزینه خوراک وارد این وزارتخانه میشود؛ البته این پول برای تأمین یارانهها باید ماهانه صرف شود که خود انگیزه ای برای وزارت نفت میشود که قیمت خوراک را افزایش دهد. از طرف دیگر هم انگیزه منفی برای سرمایهگذار ایجاد میکند که از این جنبه هم اثر منفی در جهت افت تمایل به سرمایهگذاری را بدنبال دارد. همچنین باید اضافه کرد که تحمیل تحریمها باعث شد که نتوانیم اموری مانند حمل و نقل را به خوبی انجام دهیم و نتوانیم تکنولوژی مناسب داشته باشیم.
دقیقا؛ اما این موضوع زمانبر است. حداقل در صنعت حمل و نقل هوایی و صنعت توریست صحبت از استفاده انرژی پاک برای 50 یا 60 سال آینده است، بنابراین شما نمیتوانید تصور کنید که یک هواپیمای ایرباس400 نفره بتواند با انرژی خورشیدی و چنین سرعتی پرواز کند. البته به این سادگی نمیتوان تصور کرد که انرژی فسیلی حذف خواهد شد ولی معتقدم که باید کاری کنیم که موضوع استفاده از انرژی پاک در کشور بیشتر توسعه پیدا کند.
در این شرایط نخست باید خصوصیسازی به بلوغ کامل برسد. با این اتفاقی که در شرایط فعلی افتاده، به عقب نمیتوان بازگشت. باید به جایی برسیم که هلدینگهایمان تشخیص دهند که باید همان مسیری را بروند که همه شرکتهای بزرگ دنیا رفتهاند. این شرکتها هنوز درگیر چگونگی مدیریت در شرایط موجودند و از طرفی هم تحریمها به آنها فشار آورده است.
باید مدیریت این شرکتها از حالت سنتی خارج و مدیریتها به روز شوند. این شرکتها باید پروژه داشته باشند وگرنه از بین میروند. لازمه ایجاد چنین شرایطی این است که همانطور که در صنایع بالا دست و پایین دست اقداماتی را برای بهبود اوضاع انجام دادهایم، به میان دست هم توجه بیشتری داشته باشیم؛ البته دلیل ضعف در صنایع میان دستی هم تکنولوژی بر بودن آنهاست.
بله؛ توسعه صنایع پایین دست نیاز به مواد اولیه و خوراک دارد.
همچنین به این نکته توجه کنید که وقتی در بالادست مخزن مشترک با قطر داریم اگر برداشت نکنیم طرف مقابل سهم ما را برمیدارد و چون آن طرف توان ما را از نظر توسعه در صنعت پتروشیمی ندارد، برداشت خود را به بخش انرژی و LNG تبدیل میکند اما ما هزار راه برای مصرف هیدروکربنهای خود داریم (هم صادرات و هم تبدیل) به طوری که ما، هم بازار بزرگی هستیم و هم تقاضایی بزرگ داریم. در نظر داشته باشید که میتوانیم از طریق خط لوله به اروپا و هند صادرات داشته باشیم در حالی که قطر این امکانات را ندارد و مجبور است همه محصول خود را به LNG تبدیل کرده صادر کند.
بنابراین باید از این فرصت حداکثر استفاده و برداشت را میکردیم.
باید گفت اکنون ما تقریبا 5 – 6 میلیون تن اتیلن و پلی اتیلن و گلایکول، ولی کمتر از یک میلیون تن پروپیلن داریم. در حالی که خوراک صنایع میان دستی بیشتر پروپیلن است.
در ایران و بسیاری کشورهای دیگر برای پروپیلن سرمایهگذاری نشده است زیرا همانطور که گفته شد با افزایش قیمت نفت خام کسی برای تولید اولفینها از نفتا که اتیلن و پروپیلن تولید میکنند، استفاده نکرد. با وجود همه این مشکلات اما بهتر است تا هلدینگها به یکدیگر نزدیک شوند. برای این جزایر که تفرقه بین آنها افتاده است، باید تدبیری اندیشیده شود تا این قطعات مجزا، سر جایشان قرار بگیرند و اوضاع این حوزه هم مساعدتر شود.
باید دوباره قدرت پتروشیمی کشور یکپارچه شود. برای این کار بهتر است هلدینگهای حوزه پتروشیمی ادغام شوند البته اینکه فقط بگوییم بازرگانیها یکی شود ولی تولید دست فرد دیگری باشد این امکان ندارد. صنایع تولید پتروشیمی جدا شده و رقابت ناسالمی بین شرکتها ایجاد شده است بنابراین بهتر است که همه یکپارچه شده و یک فروشنده داشته باشیم.
به نکته خوبی اشاره کردید؛ یکی از عوامل دیگری که باعث تضعیف سرمایهگذاری شده، کاهش قدرت برای ضمانت فاینانس است زیرا دولت دیگر به راحتی سابق، گارانتی نمیدهد در حالی که در گذشته همه چیز دست دولت بود و اصلا نیاز به گارانتی نبود.
در آن شرایط تولید و ارزی که ایجاد می شد، پشتوانه شرکتها بود. حتی محصول ما که روی آب بود، روی کشتی گارانتی فاینانس پروژه بعدی بود اما در شرایط کنونی سرمایهگذاران، گارانتی دولتی طلب میکنند که دولت هم یا در پروژه حضور ندارد یا حداکثر 20 درصد در هلدینگ خلیج فارس حضور دارد.
با این حال طبق قانون هر کسی باید به اندازه سهم خود گارانتی بدهد. بنابراین، اینها مسایل و موانع موجود هستند که اگر آن انسجام رخ دهد و هلدینگها ادغام شوند دیگر نیازی به تهیه گارانتی دولت نخواهد بود.
ابتدا چارت سازمانی را اصلاح و چهار معاونت شامل برنامه ریزی، نظارت بر شرکتها، نظارت بر پروژهها و فاینانس و تأمین منابع مالی و منابع انسانی ایجاد شد. سپس ساختمان مناسبی برای عملیاتی کردن چارت جدید فراهم آمد.چون ساختمان قبلی برای این کار مناسب نبود و فضای کمی داشت. اقدام بعدی جذب حدود 35 نخبه دانشگاهی برای فعالیت در مجموعه بود زیرا در تاپیکو مدیر حرفهای و کارآزموده و ثابت کم داشتیم.
البته در شرایط کنونی بهترین پتروشیمیهای کشور در مجموعه تاپیکو حضور دارند. بنابراین، مجموعه به طیف زیادی از محصولات (به جز نفت و گاز پارسیان) دسترسی دارد و نکته قابل توجه آنکه بیشترین سود مجموعه از شرکتهایی بوده که مدیریتشان با تاپیکو نیست، یعنی حدود 60 درصد از سود این هلدینگ از شرکتهای غیر مدیریتی به دست می آید و نشان دهنده این موضوع است که با کمترین هزینه،بیشترین فایده ایجاد شد.
جوانگرایی بی هدف از جمله خطراتی است که فعالیت هلدینگها را تهدید میکند. مدیران باید در فرآیند زمان و کسب دانش و تجربه به مناصب بالاتر دست یابند نه اینکه به صرف جوانگرایی از جوانان استفاده کنیم. همچنین اصرار به خام فروشی از مشکلات اصلی بعدی است که با آن دست و پنجه نرم می کنیم.
به رغم وجود هدفی بزرگی به نام اقتصاد مقاومتی اما هنوز به این موضوع توجه زیادی نمی شود که خام فروشی هم یکی از مصادیق آن به شمار می آید. باید به جای آن تولید را بالا برده و ایجاد ثروت کنیم اما اکنون افتخار ما این است که این میزان بشکه نفت یا سنگ معدن خام صادر کردهایم.
برای رهایی از این مشکلات باید با ایجاد تفکر ملی در جهت حفظ منافع ملی، اشتغالزایی و در نتیجه محقق ساختن اقتصاد مقاومتی دقت بیشتری داشته باشیم. به نظر بنده، محور توسعه کشورمان نفت و گار نیست. بلکه محور توسعه کشور «آب» و نحوه سرمایهگذاری بر روی آن است، به طوریکه آب شیرین را هدر ندهیم. کشور ما منابع آب شیرین محدودی دارد بنابراین باید با توجه به ذخایر آبی کشور، آن را به بخشهای مختلفی چون کشاورزی و صنعت تخصیص دهیم و در راستای بهینه استفاده کردن از آن باید کشاورزی را به شیوههای مدرن و مکانیزه مدیریت کنیم.
ما باید تمام سواحل جنوبی را پر از آب شیرین کن کنیم. به وزارت نفت، وزارت نیرو، صنعت و معدن و کشاورزی بگوییم که این قدر به آب دسترسی داری و این میزان پروژه میتوانی تعریف کنی تا فعالیتهای خود را بر اساس آن تنظیم کنند.
الف- فاز دوم طرح پتروشیمی ایلام
ظرفیت تولید 459 هزار تن اتیلن و 125 هزار تن پروپیلن در سال
اشتغالزایی 700 نفر
پیشرفت فیزیکی نزدیک 90 درصد
سرمایهگذاری بالغ بر 2700 میلیارد تومان
ب- پتروشیمی مرجان (پیش بینی اتمام طرح در انتهای سال 96 و شروع تولید در سال 97)
ظرفیت تولید 1650 تن متانول در سال
پیشرفت فیزیکی بالای 95درصد
سرمایهگذاری بالغ بر 2600 میلیارد تومان
همه پالایشگاههای دنیا بر اساس نفت خام کار میکنند ولی پروژه ستاره خلیج فارس از جمله نخستین پالایشگاه هایی در دنیا و خاورمیانه به شمار می آید که با استفاده از خوراک و میعانات گازی تعریف و اجرا شد. با این حال مشکل پروژه ستاره خلیج فارس این است که فاز به فاز جلو میرود. با این حال طبق گفته کارشناسان 92 درصد پیشرفت دارد اما طبق برنامه ریزی مدیر قبلی، برای 8 درصد باقی مانده از این پروژه دو سال زمان لازم داریم؛ این موضوع نشان میدهد که پروژه حاضر کاری پیچیده با خواب سرمایهای سنگین است پس باید درک کنیم که در شرایط خاصی هستیم.
امسال شرایط بهتری داریم زیرا افزایش سرمایه زیادی به میزان 3800 میلیارد تومان داشتیم به این معنی که از محل آوردههای نقدی، سرمایه شرکت دو برابر شد. در این شرایط مجموعه تاپیکو بزرگترین شرکت بورسی از نظر سرمایه در کشوربه شمار می آید و تا زمانی که هلدینگ خلیج فارس افزایش سرمایه نداده، برای تاپیکو منابع مناسبی ایجاد شده است.
ممکن است نیازی نباشد البته این موضوع کاملا به رفتار شرکای مجموعه تاپیکو بستگی دارد.
بله؛ تاپیکو در این رابطه اقدامات خوبی انجام داد. در سال 93 اوراق اختیار فروش تبعی منتشر شد که دارایی پایه آن سهام تاپیکو و ناشر آن صبا تأمین و رویکرد آن حمایت از سهامداران خرد تاپیکو بود. در آن زمان شرایط انتشار این اوراق نشان از استفاده صرف سهامداران حقیقی آن هم به اندازه دارایی سهامشان از این موضوع داشت و اگر در زمان سررسید تعداد اوراق فروش تبعی از سهام بیشتر بود، این تعداد اضافه دیگر قابل اعمال نبود.
در تاپیکو برای نخستین بار در اواخر پاییز سال گذشته با تأمین سرمایه آرمان مذاکره شد و ایدهای را در قالب یک مدل از این اوراق به عنوان ابزاری برای تأمین مالی استفاده کرد که این استفادهای به جز استفاده قبلی در سال 93 طراحی شده بود.
در این راستا ناشر در نقش تأمینکننده قرار میگرفت. در این پروژه هلدینگ تاپیکو برای تأمین نیاز مالی خود به عنوان ناشر به انتشار این اوراق اقدام کرد. البته دارایی پایه آن سهام شرکت پتروشیمی جم بود که 270 میلیارد تومان تأمین مالی برایش انجام شد.البته به همین میزان سهام شرکت پتروشیمی جم به صندوق گنجینه زرین شهر انتقال یافت. همچنین به همین تعداد اوراق اختیار فروش تبعی به آن صندوق فروخته شد یعنی اوراقی که خود ناشرش بودیم را به صندوق فروختیم بنابراین از جانب تاپیکو سهامی به صندوق منتقل و یک تأمین مالی انجام شده بود.
سال جاری و آینده،سال سختی برای تاپیکو است زیرا در حال انجام پروژه متان مرجان 33 درصد با مجموعه فنآوران هستیم.همچنین باید پروژه ایلام را به اتمام برسانیم و پروژه ستاره خلیج فارس نیز باید تا اواخر سال 96 و 97 به سرانجام برسد.
اگر بنده در گذشته بودم این هلدینگ را درگیر پالایشگاه نمیکردم. مجموعه تاپیکو هلدینگ خوبی است و باید کیفیت مدیریت آن را بالا برد.
ما در همه پترشیمیها حضور داریم بنابراین سهام این هلدینگ آسیب سنگینی نخواهد خورد. از نظر کمیت مجموعه تاپیکو 60 درصد از سهام شستا را دارد ولی از نظر تولید ثروت تاپیکو ظرفیت بیشتری دارد. تلاش این است همچنان که حاشیهها،فشارها و ناهماهنگیها در مدیریت این مجموعه تحمل می شود، کارتوسعه زیرساخت هم انجام شود.
پروژه پترواولفین فناوران یکی از این پروژههاست. این مجموعه اختلاف مالی با تاپیکو و زیر مجموعههای آن دارد. فناوران در پروژه فیلیپین شریک شد که البته پروژه پترواولفین به خاطرمشکل زمین متوقف نگه داشته شده است به نظر می آید پروژه پترواولفین تا پایان سال کار خود را شروع کند زیرا خوراک آن هم موجود است. ما یک میلیون تن متانول در پتروشیمی فناوران و500 هزار تن هم از اینجا داریم.
تبدیل متانول به پروپیلن از طریق «ام تی بی» و یا «ام تی او» برای ما امکانپذیر است.
از دیدگاه ملی که نگاه می کنیم باید هر چه زودتر پروپیلن تولید کنیم. نکته دیگر آنکه به طور قطع قیمت متانول در جهان افت میکند که در آن زمان باید در تبدیل متانول با سرعت بیشتری حرکت شود. در این زمینه سعی شده مشکلات قانونی به سرعت برطرف شود.