بررسیها نشان میدهد به رغم افزایش خوشبینیها به بازار فولاد، ولی تقاضای موثر تغییری نکرده که همین ویژگی مهم میتواند به بازگشت مجدد قیمتها منجر شود اگرچه جهش انفجاری قیمتها از توجیه چندانی برخوردار نیست.
رشد قیمت فولاد در بازار داخلی را میتوان مهمترین خبر روز گذشته در این بازار به شمار آورد که برای برخی از محصولات و برای تحویل از انبار، جهشهایی غیرمنتظره به شمار میرفت. این در حالی است که بدنه غالب بازار فولاد شرایطی منطقی و معقول از خود نشان داده و رشد قیمتها را در چارچوبی متعادل تعقیب میکند. نگاهی به لیستهای فروش متفاوت نشان میدهد بازار فولاد بیش از توجه به واقعیتهای آن حالتی هیجانی به خود گرفته و هر کالا، تولیدکننده و عرضهکنندهای، وضعیت خاص و متفاوتی را تجربه میکند. این شرایط را باید جدی و حتی نگرانکننده دانست زیرا نشان دهنده اوج واسطه گری و سفته بازی است که خود بهعنوان موتور محرک رشد قیمتها خودنمایی کرده ولی مشخص نیست آیا منافع غالب بازار را در بر خواهد گرفت یا خیر. نکته مهم دیگری که در رشد نرخها مخصوصا در بازار میلگردهای نوردی خودنمایی میکند را میتوان جهش شدیدتر آن مخصوصا برای تحویل از انبار دانست که از بیم و امید رشد قیمتی حکایت دارد.
این شرایط نشان میدهد که بازار بر افزایش مجدد، ممتد و شتابان قیمتها شرطبندی کرده بنابراین هیجانی کاذب در بین فعالان بازار مخصوصا لایههای میانی آن ایجاد شده که عدم خرید را به منزله زیانی در روزهای آینده میبینند. این در حالی است که افزایش قیمتها در بازار و برای تحویل از بنگاه در شرایطی خطرناکتر است که تقاضای کاذب جدیدی را به بازار القا کرده آن هم در وضعیتی که تقاضای موثر (تقاضا از سمت مصرفکننده نهایی) چندانی در این بازار وجود ندارد. ناگفته پیداست که جهش 100 تومانی بهای میلگرد در بازار آزاد با واقعیتهای عرضه و تقاضای واقعی همخوانی چندانی ندارد آن هم در شرایطی که موجودی غالب انبارها نسبتا پایین بوده و میتواند نگرانی از ادامه جهش قیمتها را عمیقتر از قبل جلوه دهد. این در حالی است که این قبیل جهش قیمتی باز هم شرایطی را ایجاد خواهد کرد که مشتری نهایی با محاسبه سود و زیان خود در روزهای اخیر، چندان هم به خرید متمایل نخواهد شد بنابراین التهاب موجود که تنها در بین فعالان بازار ایجاد شده، موقتی خواهد بود و باز هم به زیان بخشی از این بازار منجر خواهد شد. بازار فولاد بیش از همه چیز به هدایت قیمتی نیاز دارد نه التهاب نرخ زیرا در صورتی که سقف و کف قیمتی متعادلی قابل رصدکردن باشد، قطعا رفتار فعالان بازار نیز منطقی تر از پیش خواهد بود. از سوی دیگر عمق رکود بازار در روزهای اخیر شرایطی را ایجاد کرد که رشد نرخ در بین برخی از فعالان بازار قابل توجیه بود زیرا با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال، بازار خود را برای جهش قیمت بهصورت فصلی آماده کرده ولی زمانی برای این اتفاق قابل تشخیص نبود.
بهبود قیمتها را میتوان در شرایط کلی آن، نکته مثبتی برای بازار فولاد تلقی کرد ولی چارچوب کلی این رشد قیمتی خود میتواند نقاط مثبت و منفی بزرگی را در ذات خود نهفته داشته باشد. عقبنشینی خریداران نهایی و حتی برخی از واسطهها، کاهش عرضه درخصوص خرده فروشی، توقف فروش و عمیق تر شدن التهاب قیمتی، نگرانی از شکست بازار و از بین رفتن بخشی از رشد نرخها، کاهش ضریب اعتماد و بدبینی اهالی بازار نسبت به دورنمای قیمتی مواردی است که نگرانیهای جدیدی را به این بازار وارد ساخته است. در این شرایط مجددا نیاز بازار به هدایت قیمتی و تبعیت از نظام عرضه و تقاضای واقعی به جای سفته بازی و واسطه گری خودنمایی کرده و نباید همه چیز را در منافع تجاری کوتاهمدت جستوجو کرد.
استارت رشد قیمتها را باید در جلسه انجمن تولیدکنندگان فولاد جستوجو کرد هرچند بازار پتانسیل تغییر فازی جدید را در بر داشته است. این بار بخش بزرگی از تولیدکنندگان مصنوعات فولادی در بازار آزاد به افزایش قیمتها نظر مثبت داده و همین نظر جمعی موجب شد تا قیمتها در اواسط فعالیتها رشد نرخ را تجربه کنند. این مطلب به ذات خود نکته مثبتی تلقی میشود ولی باید با دقت بیشتری به زوایای آن توجه داشت زیرا ممکن است نگرانی جدیدی را به بازار تزریق کند. در شرایط فعلی بسیاری از فعالان بازار منتظر ورود تقاضای فصلی در روزهای پایانی سال هستند؛ حال اگر به هر دلیلی تقاضای موثر در این بازار عقبنشینی کرده و خریداران، خرید خود را به سال آینده موکول کنند، رکودی عمیقتر از گذشته به این بازار وارد خواهد شد که شاید رشد قیمت دلار یا حتی افزایش قیمتهای جهانی نیز در شرایط سخت نقدینگی و دشواریهای بانکی، نتواند به بهبود حجم معاملات منتهی شود. سختگیریهای بانکی مطلبی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت زیرا بخشی از بدنه تولید و تجارت در بازار فولاد مجبور خواهد شد تا داراییهای خود را به هر قیمتی نقد کرده تا بدهیهای بانکی خود را تسویه کند. با توجه به تمامی این موارد بهتر است به جای دمیدن بر آتش التهاب قیمتی، بهبود نرخهای فعلی را قدر دانسته و تلاش شود تا با منطقیتر شدن نوسان قیمتها، دورنمای مثبتی پیش روی بازار فولاد و برای غالب مصنوعات فولادی ترسیم شود. نگاهی به شرایط متفاوت بازار مصنوعات فولادی همچون میلگرد، شمش، تیرآهن، ورق و پروفیل نشان میدهد بدنه غالب بازار به سمت رویکرد عقلایی تمایل داشته و برخی رفتارهای خاص در خرده بازارهایی مشخص، نمیتواند جهت حرکت بدنه غالب بازار را تعیین کند. با توجه به شرایط فوق بهتر است از حفظ آرامش در بازار حمایت کرده و با ادامه عرضه کالا در برابر التهابات قیمتی موضعگیری کنیم هرچند که باز هم نیاز خواهد بود تا بدنه تصمیمسازی در بازار فولاد، خود برای مدیریت بازار یا بهصورت دقیقتر، هدایت قیمتها وارد عمل شده و با توجه به توان تولید و عرضه واقعی و فیزیکی خود، از مکانیزم بازار با محوریت تقاضای واقعی از سوی مصرفکنندگان نهایی حمایت کنند.
تجربه فعالیتهای گروهی در حوزههای اقتصادی نشان میدهد همیشه نمیتوان به موفقیت برخی انجمنها یا تعاونیها خوش بین بود اگرچه موفقیتهای اقتصادی بزرگی در بازارهای جهانی از همین همفکری و اجماع نظرها پدید آمده و ذات تشکیل کنسرسیومها در مقیاس بزرگ و تعاونیها در مقیاس کوچکتر را هم میتوان همین خوشبینیها لحاظ کرد. این در حالی است که اختلاف نظر اگرچه مثبت و معمول است ولی در نهایت تبعیت از خرد جمعی و احترام به تصمیمات اتخاذ شده نیز به ضرورتی غیرقابل انکار بدل خواهد شد که میتواند مزایای بزرگی به همراه داشته باشد. باید به این نکته نیز اشاره داشت که در صورت عدم تبعیت یک یا چند عضو مشخص در یک بدنه تصمیمسازی و اجرایی، قطعا مکانیزم بازار تمامی آنها را تنبیه خواهد کرد.