به گزارش می متالز، این طرح با مبنا قراردادن رویکرد توسعه شبهبرونزا (Quasi Exogenous)، ۱۲ رشته فعالیت قابل استقرار در منطقه و نیز راهبردها و سیاستهای موردنیاز برای تحقق چشمانداز بلندمدت منطقه را تا افق ۱۴۱۵ش ارائه کرده است. بررسی و تحلیل طرح مذکور، نشاندهنده نقش پررنگ چند مفروض اصلی زیر است که اعتبار و روایی آنها سهم بسزایی در گزینش نظریه مبنایی توسعه و نیز تحققپذیری نتایج و رهنمودهای سند داشته است:
مفروضاتی که احتمال عدموقوع آن بسیار بالا بوده و ممکن است شالودهای که طرح بر آنها استوار شده است را زیر سوال ببرد. همچنین به نظر میرسد برخی واقعیتهای تعیینکننده زیر چندان موردتوجه واقع نشده یا دست کم گرفته شده است:
علاوه بر این موارد، یکی دیگر از ایرادهای وارد بر این طرح، مبهم بودن هدفگذاری، اولویتدهی و سیاستگذاری برای فازهای مختلف توسعه منطقه مکران است. بهطور کلی میتوان سه فاز توسعه را درباره این منطقه از یکدیگر تشخیص و تمییز داد:
واقعیت آن است که به سبب انزوا و دورافتادگی تاریخی این منطقه از قلمروهای درونی کشور، کمرنگ بودن پیوندها و ارتباطات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی با فضای سرزمینی، فقدان وجود زیرساختها و امکانات موردنیاز توسعه و گسترده بودن فقر، محرومیت و کمتوانی جامعه محلی از یکسو و پذیرش این حقیقت که به سبب ریسکپذیری بالا، تداوم تحریمهای ظالمانه بینالمللی و افق نامعلوم روابط ایران با جهان، بهرغم موقعیت ممتاز سرزمینی این منطقه و عبور شاهراهها و کریدورهای بینالمللی از آن، به تدریج فرآیند حذف پهنه سرزمینی ایران از زنجیره تجارت جهانی که از مدتها قبل آغاز شده بوده، صورت پذیرفته و عملا رقبای منطقهای چون عمان، پاکستان و امارات متحده عربی، با توسعه و تجهیز سریع زیرساختهای بندری و ترانزیتی خویش، گوی سبقت را از ایران ربودهاند. از همین رو ضمن پذیرش این واقعیت تلخ و اجتناب از ادامه تعللها و فرصتسوزیها، با هدف رهایی از وابستگی تجارت کشور به تنگه هرمز، کاهش فشار ترانزیتی به بنادر بوشهر، امامخمینی و بندرعباس و نیز بهرهگیری از سایر قابلیتها و مزیتهای بالقوه و مغفول مانده این منطقه، باید در قالب یک نقشه راه مشخص و دقیق، موضوع عمران و آبادانی مکران را در قالب فاز اول و دوم تا افق 1415ش به پیش برد.
مهمترین ملاحظات و جهتگیریهای پیشنهادی برای تحقق این دو فاز عبارتند از:
در پایان باید تاکید کرد به منظور تحول در توسعه منطقه مکران، خروج آن از محاق توسعهنیافتگی، تبدیل آن به یک الگوی توسعه مهم جمهوری اسلامی ایران (دیدگاه وزیر فعلی راه و شهرسازی) و نیز جلوگیری از تکرار عسلویهای دیگر در جنوب کشور (با مسائلی از جمله بیگانگی با جامعه میزبان محلی و آلودگی شدید محیط زیست)، باید با غلبه بر تفرقهای مدیریتی و حاکمیت یک رویکرد توسعهای مشخص، تحققپذیر و متناسب با اقتضائات و شرایط ایران، ابتدا «تمدنسازی دریایی» از طریق ایجاد و تکمیل زیرساختهای لازم، توسعه و جمعیتپذیری سکونتگاههای ساحلی و از همه مهمتر متنوعسازی و رونق بخشی به اقتصاد دریاپایه در اولویت قرار گیرد تا به تدریج زمینه برای یک خرق عادت جدی در سازمانیابی فضایی توسعه سرزمین که قرنهاست به خشکیپایگی عادت کرده است فراهم آید.