طی سالهای اخیر هشدار درباره رقم «حجم و رشد نقدینگی» به حق یکی از پرتکرارترین موضوعات مورد بحث تحلیلگران و صاحبنظران بوده و این موضوع در یک سال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین به طور ویژه و با تأکید زیاد، تلاش شده وضعیت در دهه ١٣٩٠ و دوره دولت یازدهم و دوازدهم از نظر رشد نقدینگی کاملاً متفاوت از دورههای پیشین نشان داده شود.
به طور مشخص، عنوان میشود که برای نمونه، روزانه ١٠٠٠ میلیارد تومان به نقدینگی افزوده میشود یا حجم نقدینگی به زودی از ٣٠٠٠ هزار میلیارد تومان فراتر خواهد رفت.
کسانی که با تحلیل روند متغیرهای اقتصاد کلان و به ویژه کلهای پولی آشنایی دارند، آگاهند که قضاوت درخصوص تحولات اقتصاد کلان و به ویژه «کلهای پولی» باید براساس نرخ رشد آنها انجام شود و نه حجم آنها که گمراه کننده است، ضمناً در این زمینه باید به روند تراز واقعی نقدینگی به عنوان یک نماد جهتگیری سیاست پولی نیز توجه کرد.
متوسط رشد نقدینگی دهه ١٣٤٠ برابر با ١٦.٩ درصد، دهه ١٣٥٠ برابر با ٣٣ درصد، دهه ١٣٦٠ برابر با ١٨.٤ درصد، دهه ١٣٧٠ برابر با ٢٧.٣ درصد، دهه ١٣٨٠ برابر با ٢٧.٤ درصد و دهه ١٣٩٠(تا سال ١٣٩٨) برابر با ٢٦.٧ درصد بوده است.
همچنین، بالاترین رشد نقدینگی در ایران مربوط به سال ١٣٥٣ با نرخ ٥٧ درصد و بعد از آن سال ١٣٨٥ با نرخ ٣٩ درصد و پس از آن سال ١٣٧٤ با نرخ ٣٨ درصد بوده است.
شدیدترین نرخ رشد نقدینگی مربوط به دهه ١٣٥٠ است و در مرحله بعد دهه های ١٣٨٠ و ١٣٧٠ و بعد از آن دهه ١٣٩٠ قرار میگیرد و ثانیاً بالاترین رشدهای سالانه نقدینگی در سالهای ١٣٥٣، ١٣٨٥ و ١٣٧٤ بوده است و پس از آن سال ١٣٩٣ قرار میگیرد.
رشدهای کنونی نقدینگی به هیچ وجه مطلوب بانک مرکزی نیست و رشد نقدینگی در سال ۹۸ که در حد ۳۱ درصد و بالاتر از متوسط بلندمدت نرخ رشد نقدینگی بوده است نیز ناشی از فشار شدید تحریم صادرات نفت بر بودجه دولت و از طریق افزایش خالص ارزش دارایی های خارجی بانک مرکزی به دلیل خرید ارزهای ۱۲ درصد سهم صندوق توسعه ملی بوده است.
همچنین تلاش بانک مرکزی در تشدید نظارت بر بانکها و مؤسسات اعتباری و جلوگیری از اضافه برداشت بانکها و کاهش شدید آن و ممانعت از مسابقه نرخ سود بین بانکها و نیز راهاندازی عملیات بازار باز و اصلاح رابطه بانک مرکزی با دخل و خرج بودجه دولت از طریق بازارسازی اوراق خزانه منتشره از سوی دولت، در راستای کاستن از نرخ رشد نقدینگی به عنوان منشاء اصلی تورم و بی ثباتی اقتصاد کلان است.
شرط کلیدی موفقیت سیاستهای بانکهای مرکزی در کنترل نقدینگی و تورم، همراهی دولت در رعایت انضباط مالی، کنترل کسری بودجه همراه با حفظ پایداری مالی و عدم توسل به منابع بانک مرکزی برای جبران کسر بودجه یا تامین مالی سیاست های توسعهای بوده و امید است با روندی که آغاز شده است، شاهد نتایج مثبت آن درآینده باشیم.