به گزارش می متالز، از جمله دلایلی که به این وضع منجر شده این است که اساسا صنعت خودروی داخلی سیاستزده بوده و بیش از آنکه رویکردی مبتنی بر نگاه کارشناسانه در حوزه مالی و در حوزه تولید وجود داشته باشد، برآیند نگاهها سیاسی است.
نگاه سیاسی نیز مانع از این میشود که افقی درازمدت برای صنعت ایجاد شود. این موضوع بهطور خاص در صنعت خودرو بروز بیشتری یافته است، ضمن اینکه صنعت خودرو در بخش سیاستگذاری و اجرا به سمت فضای تولیدی، رقابتپذیری و توسعه صادرات حرکت نمیکند. فضای تولید حاکم در صنعت در حالحاضر یک فضای روزمره است. با نگاهی به آمار و ارقام تولید نهایی صورتگرفته در صنعت که به صادرات منجر میشود، درمییابیم که سهم ما از بازارهای جهانی خیلی محدود است و فقدان راهبرد کلان و استراتژیک در این بخش دیده میشود زیرا بهنظر میرسد صنعت خودرو گرفتار سیاستزدگی شده که نتیجه آن حتی در صورتهای مالی این گروه هم ظهور و بروز یافته است. همه اینها موجب شده ساختاری حرفهای را در صنعت خودرو شاهد نباشیم بهطوری که مدیران حرفهای حتی اگر در بدنه صنعت خودرو پرورش پیدا کنند به سرعت جذب شرکتهای خردهپا در بازار خودرو میشوند. گویی بستری برای پرورش مدیران حرفهای در صنعت خودرو وجود ندارد. لذا بهطور کلی اگر این منابع و وام دریافت شده از صندوق توسعه ملی از مدیریت روزمرگی فاصله بگیرد و به سمت ساخت فضای آینده حرکت و صرف پلتفرمهای جدید خودرویی و طراحی سیستمهای جدید شود، قطعا اثربخش خواهد بود اما اگر این منابع خرج موارد مربوط به گذشته شود قطعا این منابع نیز هدر خواهد رفت.