به گزارش می متالز، در سال ۱۳۰۶ ساخت کارخانه سیمان که از یکی دو سال قبل بحث تأسیس آن آغاز شده بود، جنبه عملی پیدا کرد. مدیر این پروژه مهندس علی قلیخان سپاهی (مهندس راه و ساختمان) بود که بعدها نیز ریاست کارخانه را عهدهدار شد. طرح واگذاری امتیاز سیمانسازی طهران و توابع بنا به پیشنهاد نامبرده در ۱۴ ماده از سوی مهدیقلیخان هدایت، وزیر فلاحت و تجارت و فواید عامه، جهت تصویب در تاریخ ۴ مهر ۱۳۰۶ به مجلس شورای ملی ارائه گردید.۱ حاصل مطالعات اولیه زمینشناسی روی معادن مواد اولیه، انتخاب کوه سرسره در جوار شهر ری، در هفت کیلومتری جنوب تهران (آن زمان) بین راه حضرت عبدالعظیم و پای کوه چشمه علی و در امتداد کوه «بیبی شهربانو» بود. کار احداث ساختمانهای فرعی این کارخانه نیز در شهریورماه ۱۳۱۱ با سرمایه هشتمیلیون ریال آغاز شد و از سوی وزارت طرق ایران، مهندس خسروخان هدایت مسئولیت تحویل ماشینآلات امتحان سیمان از خارج را برعهده گرفت.۲ در زمستان سال بعد، یعنی در ۸ دیماه ۱۳۱۲، کارخانه سیمان ری با ارسال کارت دعوتهایی به افراد سرشناس و معروف رسما افتتاح۳ و بلافاصله بهرهبرداری از آن آغاز شد.
به گفته علی منصور، وزیر طرق و شوارع، قسمتی از اولین کارخانه سیمان ایران از دانمارک و بخشی از سوئد خریداری و ماشینهای مرغوب این کارخانه بهوسیله متخصصین دانمارکی و سوئدی نصب شد.۴
بیش از پانصد نفر در اولین کارخانه سیمان ایران مشغول به کار بودند. این کارخانه با توانایی تولید صد تن سیمان در روز شامل بخشهای مختلفی نظیر دستگاه قوه بخار و تولید برق با قوه یک هزار و دویست اسب، دستگاه سنگخوردکنی، آسیاب سنگنرمکنی، آسیاب زغالنرمکنی، کوره چرخنده سیمانپزی، آسیاب سیمانکوبی، دستگاه گونیپرکنی، دارالتجزیه شیمیایی، کارخانه تعمیر و انبار اشیای یدکی بود. مواد اولیه مورد نیاز این کارخانه به میزان فراوان و نزدیک به محل تأسیس کارخانه یافت میشد و در نتیجه توانایی تولید سیمان پرتلند با بهترین کیفیت و جنس را داشت. نقل و انتقال مواد تماما به وسیله ادوات الکتریکی، جرثقیل و خطوط آهنی انجام میشد. این خطوط در سراسر کارخانه کشیده شده بودند و دستگاههای نقلیه کوچک بر روی این خطوط تردد میکردند. مواد اولیه و قطعههای سنگ وارد ماشینآلات میشدند و پس از طی مراحل مختلف و عبور از چندین ماشین و فرآیند پخته شدن، وارد آسیاب سیمانکوبی، که بلندترین دستگاه کارخانه بود، میشدند و از آنجا سیمان بهدستآمده به گراورفوق وارد میشد. گراورفوق محل پر کردن کیسههای سیمان و خارج کردن آنها از کارخانه است.
از نکات قابل توجه در مورد کارخانه سیمان ری مرگ مهندس احمدعلی ابتهاج، سرمایهدار معروف و صاحب این کارخانه، است که در ۴ اردیبهشت ۱۳۵۵ در جاده چالوس به دره افتاد و کشته شد.۵
نکته مهم دیگر وجود بزرگترین نقشبرجسته کشور با ۱۲ متر ارتفاع و ۱۸ متر پهنا در نزدیکی این کارخانه است. این نقشبرجسته تصویری از صحنه شکار شیر توسط فتحعلیشاه قاجار را در حالی که نیزه بلندی به گرده شیر فرو مینماید نشان میدهد و به اشعاری با خط میرزا غلامرضا اصفهانی، که بر روی سنگ حک شده، مزین است. برای رسیدن به این نقشبرجسته باید از پشت کارخانه سیمان، کوه را دور زد و از طرف مشرق به محل نقش رسید یا اینکه از جلو کارخانه گلیسرین گذشته امتداد دیوار شمالی کارخانه مزبور را پیمود و در سمت چپ، کوه و بقایای آن را مشاهده نموده و راه را ادامه داد تا وقتی که نقش مزبور پدیدار گردد.
نقش برجسته فتحعلیشاه، آن طور که از اشعار کنار لوحه و نوشتههای آن برمیآید، در سال ۱۲۴۶ق، یعنی پنج سال پیش از مرگ فتحعلیشاه به طراحی عبداللهخان معمارباشی و نقاشباشی و به حجاری آقا محمدقاسم حجارباشی پایان یافت. گویا کارخانه سیمان در سال ۱۳۲۸ش تعمیر و مرمتی در این نقش تاریخی انجام داد،۶ اما طبق گزارش کریمان، این نقش بر اثر کوهبری کارخانه سیمان از جای کنده شده و به پای تپه سقوط کرده است.۷
به گفته اداره میراث فرهنگی ری، دستاندرکاران این اداره مدتهاست تلاش میکنند مقدمات لازم را برای خروج بقایای سنگنگاره از محوطه کارخانه انجام دهند تا بازدید آن برای عموم امکانپذیر شود. گفتنی است حدود ۵۰ درصد این نقشبرجسته توسط مسئولان کارخانه سیمان شهرری از جای خود کنده و تکهتکه شده است. همچنین پس از مدتی، حدود ۱۰ درصد نمای سطح اثر، که چند کتیبه به خط نستعلیق و یک بخش از دم شیر شکارشده در آن مشخص است، در ساختمان متروکه کارخانه سیمان ری پیدا شد.
منابع:
۱. اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره ۵تا ۱- ۵۹۶ – ۳م
۲. اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره ۶۲۶۰۳پ
۳. اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر، شماره ۲۴- ۳۰۱۶-۸۱۸۸ الف
۴. باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، ص ۲۷۶.
۵. همان، ص ۳۰۸.
۶. محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و انتشارات گروس، ۱۳۷۵.
۷. حسین کریمان، ری باستان، ج ۱، تهران، دانشگاه ملی ایران، ۱۳۵۴.