به گزارش می متالز، سید مصطفی سبزواری محقق حوزه فولاد در مقالهای تحلیلی به بررسی وضعیت تولید و تقاضای انواع مختلف محصولات فولادی در طرح جامع فولاد کشور پرداخته و امیدوار است تا واکاوی ابعاد مختلف این طرح منجر به بهبود هر چه بیشتر آن و جلوگیری از تکرار اشتباهات راهبردی در صنعت فولاد کشور گردد.
در حال حاضر چند سالیست که طرح تولید 55 میلیون تن فولاد خام در افق 1404 و تهیه نقشه جامع فولاد ایران در اذهان همگان شکل گرفته و صحبت از احتمال رسیدن و یا نرسیدن به این هدف کمی، موضوع مقالات بسیاری در این زمینه گردیده است. اما فارغ از بحث درستی و نادرستی این هدف، توانایی نائل آمدن به آن در افق پیشبینی شده، مسائلی نظیر مکانیابی طرحها و زیرساختها و مسئله تامین آب و محیط زیست، مسئله مهمی دیگری در بعد تامین نیاز بازار داخل و خودکفایی تولید نیز هست که از بررسیها مغفول مانده است.
یکی از مهمترین اقدامات قابل تقدیر سالهای اخیر صنعت کشور، تهیه و بررسی طرح جامع صنعت فولاد کشور بوده است. اما در عین حال یکی از مسائلی که با وجود بررسی در این طرح، نقش اصلی خود را در برنامهریزی طرحهای سرمایهگذاری پیدا نکرده، لزوم تامین نیاز بازار داخل در تقاضای انواع مختلف محصولات فولادی در افق بلندمدت میباشد. طرح جامع فولاد ایران در انتهای زنجیره ارزش تنها به حجم تولید فولاد خام و ظرفیت تولید توجه نموده و به تبیین سهم تولید هر یک از انواع محصولات تولیدی ورود نکرده است. این در حالیست که اساسا در برنامهریزی جهت سرمایهگذاری و تعیین حجم تولید فولاد در یک کشور، بررسی تقاضای محصولات در بازار داخل مقدم بر هر موضوعی میباشد. پس از آن، با تعیین حجم صادراتی موردنظر بر اساس تقاضای جهانی، اهداف سرمایهگذاری و ظرفیت تولید تعیین میگردد. در عین حال، طرح جامع صنعت فولاد کشور حتی با وجود بررسی تقاضای محصولات طویل و تخت در بازار داخل، و پیشبینی سهم حدود 58 درصدی محصولات فولادی تخت در تقاضای بلندمدت، به بحث توازن تولید و تقاضای انواع مختلف محصولات در بازار داخل ورود پیدا نکرده است.
بدین ترتیب موضوع مهمی که پرداختن به آن جای تامل بسیاری دارد، سهم تولید هر یک از انواع محصولات فولادی تخت و طویل در برنامه جامع صنعت فولاد ایران است.
حال سوال اینجاست که سهم مصرف محصولات تخت و طویل در کشورهای مختلف دنیا به چه صورت میباشد. بطور کلی دو بخش مهم صنعت یعنی ساخت و ساز و صنایع تولیدی (manufacturing) نقشی تعیینکننده در تعیین حجم تقاضای محصولات فولادی در بازار داخلی کشورها دارا می باشند. به لحاظ بازار مصرف، بیلت و بلوم پس از انجام پروسه نورد و تبدیل به محصولات نهایی مصرفی شامل میلگرد، مفتول، تیرآهن و ... عمدتا در صنعت ساخت و ساز (ساختمان و زیرساخت) مورد استفاده قرار میگیرد. بر اساس آمار انجمن جهانی فولاد در سال 2016، بطور متوسط حدود 50 درصد از فولاد نورد شده دنیا محصولات طویل بوده که در بخش ساخت و ساز مورد استفاده قرار گرفته است. 50 درصد باقیمانده به صورت محصولات تخت شامل انواع ورق پس از نورد اسلب بوده و در صنایعی همچون لوله و پروفیل، ساخت وساز، خودروسازی، لوازم خانگی، ماشین آلات، کشتیسازی و بطور کلی عمدتا در صنعت ساخت و تولید مورد استفاده قرار گرفته است.
بدین ترتیب، برای تخمین سهم محصولات فولادی مورد نیاز در بازار داخلی، مهمترین فاکتورهای تعیینکننده درجه توسعه یافتگی کشور، سهم صنایع تولیدی و ساخت و ساز و پیشبینی رشد صنعتی کشور میباشد. به عنوان مثال، در حال حاضر در اتحادیه اروپا بدلیل توسعهیافتگی (به لحاظ زیرساختها) و صنعتی بودن، تقاضای محصولات تخت بیشتر از محصولات طویل می باشد. در این کشورها، سهم تولید محصولات تخت و طویل در سال 2016 به ترتیب 64% و 36% بوده است. از آنجائیکه اتحادیه اروپا واردکننده خالص فولاد (و آن هم از نوع محصولات تخت) نیز می باشد، کشورهای عضو این اتحادیه تولید بیشتری از محصولات تخت نسبت به طویل را در برنامهریزی تولید فولاد خود در دستور کار قرار دادهاند. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که تقاضای بازار داخلی محصولات نیمهنهایی تخت در کشورهای توسعه یافته و صنعتی حدودا تا 2 برابر محصولات طویل فولادی در آنها میباشد.
در سمت مقابل در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، صنعت ساخت و ساز تعیینکننده اصلی تقاضای فولاد در بازار داخل بوده و صنعت نقش کمتری در تعیین تقاضای فولاد دارد. این بدان معناست که تولید محصولات طویل نسبت به محصولات تخت در اولویت بوده و سهم بیشتری از تولید فولاد کشور به تولید بیلت وبلوم اختصاص مییابد. چنین شرایطی در تقاضای فولاد در کشورهایی نظیر کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا حکمفرما میباشد.
در مورد ایران اما؛ بر طبق آمار رسمی موجود، سهم مصرف محصولات تخت و طویل فولادی در کشور در طی سالهای 1380 تا 1395 حدودا مساوی و بمیزان 50 درصد بوده است. در عین حال، در سالهای اوج رونق ساخت وساز در دهه 1380 تا 1390 سهم مصرف محصولات طویل تا حدود سالانه حداکثر 5 درصد بیشتر بوده است. به لحاظ آماری نیز در سالهای اخیر و در بازه سالهای 1391 تا 1394 سهم مصرف هر یک از انواع محصولات تخت و طویل فولادی در کشور در حدود 9 تا 9.5 میلیون تن (مجموع مصرف 18 میلیون تن) بوده و سهم هر گروه از محصولات تقریبا 50 درصد گزارش گردیده است.
بر اساس پیشبینیهای صورت گرفته در طرح جامع فولاد کشور و بر اساس سناریوهای مختلف، مصرف فولاد کشور در سال 1404 حدود 34 میلیون تن برآورد گردیده است که حدود 58 درصد از این میزان یعنی حدود 20 میلیون تن، مربوط به محصولات تخت میباشد. بر این اساس، مصرف محصولات طویل کشور در سال 1404 تنها حدود 14 میلیون تن برآورد میگردد. این درحالیست که ظرفیتسازی تولید فولادخام در ایران درست برعکس این پیشبینیها بوده و جهتگیری سرمایهگذاری طرحهای فولادخام کشور به شدت بر تولید محصولات طویل متمرکز گردیده است.
در بررسی علل این جهت گیری یک نکته مشهود میباشد و آن اینکه در روند تولید فولاد کشور در سالهای گذشته تا سال 1394 سهم تولید محصولات تخت به مراتب بیشتر از محصولات طویل بوده (تولید تا 8 میلیون تن محصولات تخت و در مقابل کمتر از 7 میلیون تن محصولات طویل) که منجر به واردات حجم قابل توجهی محصولات طویل به کشور در طی یک دهه گذشته گردید. در نتیجه روند یکنواخت تقاضا طی این دوره و کمبود تولید محصولات طویل در کشور، جهتگیری طرحهای جدید سرمایهگذاری تولید فولاد خام و نورد به سمت تولید محصولات طویل سوق پیدا کرد.
این جهتگیری در ابتدای امر، منجر به شکلگیری قارچی صنعت نورد محصولات طویل در سرتاسر کشور و با انواع ظرفیتهای کوچک مقیاس و بزرگ مقیاس و بدون توجه به تقاضای بلندمدت بازار داخلی گردید. در ادامه همین جهتگیری، انواع طرحهای تولید فولاد خام برای تولید بیلت و بلوم در اقصی نقاط کشور طرحریزی و در دست ساخت قرار گرفت. بطوریکه سهم غالبی از طرحهای جاری تولید فولاد خام کشور در طرح جامع فولاد کشور مختص تولید بیلت و بلوم میباشد.
در حال حاضر بررسی ظرفیت تولید شرکتهای تولیدکننده فولاد خام و "پروژههای در دست اجرا با احتمال بالای بهرهبرداری" حاکی از آن است که تعداد زیادی از طرحهای فولادی مختص تولید بیلت و بلوم میباشد. هرچند تبیین رقم دقیقی از سهم طرحهای تولیدکننده بیلت و بلوم نسبت به طرحهای تولیدکننده اسلب نیاز به اطلاعات دقیقی از قبیل پیشرفت فیزیکی طرحهای در دست احداث دارد، اما به نظر میرسد در یک برآورد کلی از مجموع 55 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد خام در افق 1404، حدود 18 میلیون تن تولیدکننده اسلب و 37 میلیون تن تولیدکننده بیلت و بلوم خواهد بود. به این ترتیب، ظرفیت تولید بیلت و بلوم تقریبا 2 برابر تولید اسلب خواهد بود.
شایان ذکر است که در حال حاضر از مجموع ظرفیت تولید حدود 31 میلیون تن فولاد خام کشور، حدود 12 میلیون تن تولیدکننده اسلب و حدود 19 میلیون تن تولیدکننده بیلت و بلوم میباشند که حاکی از سهم 1.6 برابری بیلت و بلوم نسبت به اسلب در چرخه تولید داخلی فولادخام کشور میباشد.
هدفگذاری ظرفیت تولید دو برابری بیلت و بلوم در مقابل اسلب از دو جنبه برای صنعت فولاد کشور قابل تامل میباشد: جنبه اول، احتمال کمبود انواع محصولات تخت و نیاز وارداتی در افق بلندمدت و جنبه دوم تلاقی بازارهای هدف صادراتی دو کشور ایران و ترکیه در صادرات فولاد طویل.
در زمینه کمبود محصولات تخت، با پیشبینی نیاز 20 میلیون تنی کشور به انواع محصولات تخت در افق 1404، حتی در صورت کارکرد تمامی تولیدکنندگان اسلب با 100 درصد ظرفیت، بازهم نوردکنندگان اسلب و بازار با کمبود حداقل دو میلیون تنی این محصولات روبرو خواهند بود. از آنجائیکه کارکرد با 100 درصد ظرفیت به ندرت به صورت پایدار اتفاق می افتد، احتمال واردات بیش از این رقم به راحتی وجود خواهد داشت. به عنوان مثال با فرض کارکرد در 80 درصد ظرفیت که نرخ مناسبی برای فولادسازان میباشد، بازار داخلی با کمبود بیش از 5 میلیون تن اسلب/ محصولات تخت روبرو خواهد بود.
از طرف دیگر، با ترکیب موجود در ظرفیت تولید محصولات فولادی، عمده صادرات کشور مختص بیلت و بلوم و یا محصولات نوردی طویل خواهد بود. صادرات تک محصولی (گروه محصولات طویل) نه تنها حضور صادراتی صنعت فولاد ایران را منحصر به کشورهای خاص دارای بازار ساخت و ساز مینماید، بلکه مشکل رقابت با صادرکنندگان حال حاضر محصولات طویل نظیر چین، ترکیه، روسیه و اوکراین که دارای سهم بالایی از بازار این محصولات چه در کشورهای منطقه و چه در سایر نقاط دنیا میباشند را فراهم خواهد ساخت.
هرچند مدل توسعه صنعت فولاد ایران و ترکیه به شدت متفاوت میباشند، اما بررسی احجام تولید و تقاضای دو کشور تا حدود زیادی شبیه به هم بوده است. ترکیه در سال 2015 دارای ظرفیت تولیدی در حدود 50 میلیون تن فولاد خام بوده است و ظرفیت تولید بیلت و بلوم صنعت فولاد این کشور حدودا 3 برابر تولید اسلب آن میباشد! به لحاظ حجم تولید، در سال 2015 این کشور 31.5 میلیون تن فولادخام شامل 23.3 میلیون تن بیلت و بلوم و 8.2 میلیون تن اسلب تولید نموده است.
در سمت مصرف اما تقاضای محصولات تخت و طویل در این کشور نزدیک به هم بوده است و حدود 18 میلیون تن محصولات طویل و 16.5 میلیون تن محصولات تخت را در سال 2015 مصرف نموده است. عدم توازن تولید و مصرف محصولات فولادی در ترکیه سبب گردیده تا این کشور در عین صادرات حجم زیادی از محصولات طویل، واردکننده شدید محصولات تخت نیز باشد. به لحاظ آماری ترکیه صادرکننده حدود 10 میلیون تن محصولات طویل و واردکننده حدود 8 میلیون تن محصولات تخت میباشد. این مسئله یعنی عدم توازن تولید و مصرف انواع مختلف محصولات فولادی در ترکیه موجب بازنگری دولت این کشور در سیاستگذاری صنعت فولاد آنها گردیده است. در حال حاضر، طرح جامع فولاد کشور به شدت منطبق بر وضعیت جاری صنعت فولاد ترکیه بوده و این به معنای سرنوشت مشابه و تکرار مشکلات پیشروی ترکها در فردای صنعت فولاد و کل اقتصاد ایران در دهههای آتی میباشد.
سبزواری مقاله خود در مورد نقص راهبردی طرح جامع فولاد را اینگونه به پایان رساند که ایران در حال تکرار اشتباه ترکیه در برنامهریزی صنعت فولاد است. طرحریزی ظرفیت دو برابری تولید محصولات طویل در برابر تخت برای سال 1404 در مقابل پیشبینی تقاضای بیشتر محصولات تخت، پارادوکس احتمالی صنعت فولاد ایران در سالهای پیش روست. پارادوکسی که کشور ترکیه در دهه اخیر در حال تجربه کردن آن بوده است. درحالیکه ظرفیت هدفگذاری شده برای تولید فولادخام و عدم توازن تولید و تقاضای محصولات فولادی، نسخه مشترک و معیوبی از توسعه صنعت فولاد هر دو کشور ترکیه و ایران بوده است، خوشبختانه هنوز فرصت کوتاهی برای ایران در تصحیح مسیر صنعت فولاد باقیست. ایران با مرور تجربه ترکیه در این مسیر، هنوز می تواند با بررسی و مطالعه متغیرهای بنیادین تقاضای بازار داخل و خارج، در مسیری با آینده روشنتر گام بردارد و در صورت لزوم بخشی از ظرفیت تولید بیلت و بلوم را به اسلب اختصاص دهد.
لازم به توضیح است، وی در مقاله پیشین خود "تحت عنوان طرح جامع فولاد، پیشبینی کمبود سنگآهن، و طرحهای جدید فولادسازی در نواحی غیر ساحلی!" بر لزوم سیاستگذاری در استقرار طرحهای جدید فولادسازی بر مبنای اهداف توسعه پایدار و عواملی نظیر 1- شرایط پایدار تامین مواد اولیه، 2- تامین آب، 3- محیط زیست و 4- نزدیکی به بازارهای مصرف تاکید نموده است. با وضعیت حال حاضر ذخایر سنگآهن کشور و نیاز به تامین مواد اولیه از بازارهای جهانی در آیندهای نه چندان، کمبود آب و مازاد محصولات در بازار داخلی اولویت استقرار طرحهای جدید فولادسازی در حاشیه سواحل خواهد بود.