به گزارش می متالز، یکی از ویژگیهای قضاوت سال آخر این است که در کنار منتقدان رسمی و شناختهشده دولت حاکم، حتی برخی از کسانی که در دولت حضور داشته و به هر حال از مواهب حضور در دولت مستقر به اندازه کافی استفاده کردهاند، ناگهان چهره عوض میکنند و به دولت انتقاد میکنند. با این هدف که به نحوی خود را از کاستیهای دولت حاضر دور نگه دارند و همچنین به نوعی گوشه چشمی به دولت آینده دارند تا شاید با این انتقادات جایی برای خود در دولت آتی از الان باز کنند. به هرحال نقد یکی از مشتقات و ابزارها و ملزومات جامعه مدنی و ملل توسعهیافته است. ما باید همیشه به دنبال نقد سازنده باشیم و نقد سازنده یعنی نقد منصفانه.
اکنون در آستانه قرن جدید، فرصت مناسبی است که به بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید و مهمترین برنامه و کارنامه دولت یعنی برجام بپردازیم. باید ببینیم مذاکرات و برجام چه نتایجی بهویژه در حوزه اقتصادی داشته است. شاید مهمترین دلیلی که ایران حاضر به مذاکره شد مباحث و فشارهای اقتصادی بود. جمله کلیدی آقای روحانی در انتخابات سال ۹۲ با این عنوان که «خوبه سانتریفیوژها بچرخند، اما زندگی مردم نیز باید بچرخد» در آن ایام مورد توجه قرار گرفت. مردم به این شعار پاسخ مثبت دادند و آقای روحانی رئیس جمهور شد. روحانی برای تحقق این امر، قویترین تیم دیپلماسی خود را با هدایت دکتر ظریف به حالت آمادهباش درآورد تا بعد از مذاکرات طولانی در دولتهای قبل یک نتیجه عملیاتی بگیرد. نتیجه این همه تلاش چیزی شد به نام برجام که در تاریخ مانند قطعنامه ۵۹۸ ماندگار شد.
با دو نوع رویکرد میتوان به دستاوردها و حتی دستنیاوردهای برجام نگاه کرد. اولین رویکرد نگاه حداکثری است. به این مفهوم که بعد از برجام دستاوردهای اقتصادی باعث رونق و رشد اقتصادی بیسابقه شود. دومین نگاه، نگاه واقعبینانه به برجام است. در نگاه واقعبینانه به برجام و پیامدهای اقتصادی آن حتما باید دو دوره یا دو مقطع زمانی را به صورت مجزا ارزیابی کرد. دوره اول از زمانی که برجام امضا شد تا زمانی که ترامپ تصمیم به خروج از برجام گرفت و دوره دوم، بعد از اعلام خروج از برجام تا همین ایام است. اگر منصف باشیم باید بپذیریم که بعد از امضا تا زمان اعلام خروج، تحرک مناسبی در ارتباط با دیپلماسی تجاری در کشور رخ داد و هیاتهای تجاری در سطوح بالا به کشور رفت و آمد میکردند. این امر سبب شد شاخصهای اقتصادی و شاخصهای کسب و کار ارتقا و بهبود پیدا کنند، اما بعد از اعلام خروج، ورق برگشت و شرایط رفتهرفته سختتر شد. نمیتوان دوران بعد از اعلام خروج را دوره توافق و دوره برجامی بیان کرد.
بارها عنوان شد برجام نمیتواند نسخه شفابخش همه دردهای اقتصادی کشور باشد، بخش عمدهای از رنجهای اقتصادی ایران ناشی از سوءمدیریت در دولت فعلی و دولتهای قبلی بوده و برجام نمیتوانست به یکباره آنها را حلوفصل کند. هدف از برجام این بود که گشایش در حوزه بینالملل صورت گیرد تا با استفاده از بازارهای سایر کشورها و همچنین استفاده از سرمایه و دانش کشورهای دیگر بتوانیم نبض اقتصاد کشور را به نحو مطلوب تنظیم کنیم و از این طریق زمینههای بهبود فضای کسب و کار و در نهایت افزایش رفاه مردم را فراهم سازیم. آمار و ارقام و شواهد و قرائن نشان میدهد که فضای حاکم بعد از برجام به همین منوال بود و اگر این رویه ادامه مییافت، طبیعتا امیدواریهای زیادی پیدا میشد، اما غول زرد آمریکا (ترامپ) ناگهان سر برآورد و بسیاری از قراردادهای بینالمللی را با نفس آتشین خود سوزاند و برجام را نیز به خاکستر بدل کرد.
برخی از منتقدان عنوان میکنند که برجام دلار را از ۳ هزار تومان به ۲۳ هزار تومان رساند. سوال این است که اگر برجام نبود آیا دلار همان ۳ هزار تومان باقی میماند؟ اگر دلار بدون برجام امسال ۴۳ هزار تومان میشد، آنگاه این تفاوت ۲۰ هزار تومان را نمیتوانستیم دستاورد برجامی در نظر بگیریم؟ هیچ دیپلمات وطنپرستی دوست ندارد نتیجه فعالیتاش برخلاف منافع کشورش شود. بهنظر میرسد تیم مذاکرهکننده در چارچوب نظام، صادقانه برای منافع کشور با چند غول بزرگ اقتصادی و سیاسی جنگیدند و به تکلیف عمل کردند. گهگاه در دیپلماسی مانند فوتبال، سرنوشت و نتیجه بازی برخلاف تلاش بازیکنها رقم میخورد و حتی بارها اتفاق افتاده بازیکن مدافع به نیت دور کردن توپ ضربهای وارد کرده و توپ وارد دروازه خودی شده است، قاعده این است کسی او را مواخذه نکند. برخی مواقع نتیجه در جهت خواست ما جلو نمیرود و مسائل به گونهای دیگر رقم میخورد. اگر واقعا به نیت، صداقت و تلاش تیم مذاکره کننده ایمان داشته باشیم، مانند زمانی که در سود حاصل از مذاکره همه با هم سهیم هستیم، اگر زیانی هم حادث شد، همه در زیان نیز شریک باشیم. اگر چنین شود سرمایه اجتماعی آینده کشور تقویت میشود.
به هرحال اقتصاد ایران در شرایط مطلوبی نیست و باید دستگاه دیپلماسی و سازمانهای اقتصادی تمام تلاش خود را بهکار گیرند تا شرایط فعلی قابلتحمل شود. از سوی دیگر، به هر دلیل و به هر طریق، برجام آمریکایی و اروپایی نتوانست فضا را برای ایران مطلوب کند. خبرها حاکی از آن است که برجام چینی در راه است. بهتر است دانش و تجربه دهههای گذشته را بهکار بگیریم تا در قراردادها و توافقهای بینالمللی آتی به معنی واقعی برنده باشیم.