به گزارش می متالز، در ادامه این یادداشت آمده است: با توجه به نزدیکی این دو موضوع یعنی افزایش نرخ دلار و تورم که طی سالهای گذشته نیز شاهد آن بودیم در شرایط فعلی نیز این ارتباط مستقیم وجود دارد و دور از ذهن نیست که منجر به تورم شود. اما به طور کلی میتوان گفت افزایش قیمت دلار در لایه اول فاز افزایشی روانی دارد و در لایه دوم نیز پتانسیل بازه، افزایشی فنی به همراه خواهد داشت و این یک واقعیت است.
در بورس کالا یا بازگشت ارز حاصل از صادرات بهای نیمایی مهمتر از نرخ ارز آزاد است. برای مثال اگر صادرات در محموله های کوچک به کشورهای همسایه انجام شود این پتانسیل وجود دارد که نرخ تسعیر ارز به نرخ سنا یا بازار نزدیک باشد، اما در محموله های بزرگ غالبا چنین پتانسیلی وجود ندارد، بنابراین بهای دلار نیما مهم است که اکنون روند صعودی دارد و در شرایط فعلی نیز اگر نرخ دلار به شرایط قبلی خود بازگردد باید دید چه اتفاقی می افتد.
دلار با قیمت بالا همچون 16500 تومان نیمایی نیز مانند یک سرعت گیر برای عدم کاهش نرخ ارز به شمار می آید اما در شرایط فعلی فولادی ها و فلزات مشابه آن به جز مس، درسطوحی هستند که قیمت بسیار بالایی دارند و این افزایش قیمت می تواند باعث عقب نشینی تقاضا در بازار شود و پتانسیلی برای تعدیل نرخ به همراه داشته باشد؛ البته این کم شدن تقاضا به معنای حذف سفته بازی از بازار حذف نیست. چراکه تا زمانی که افزایش قیمت دلار وجود دارد و روند تورمی است نمیتوان درخصوص کاهش قیمتها اظهار نظر کرد.
اکنون شتاب رشد قیمتها در محصولات فولادی بسیار بالاست که از نمونه های بارز آن می توان به میلگرد اشاره کرد. اکنون با نرخهای فعلی تقاضا در صورتی که با عقب نشینی همراه شود، پتانسیل برای تعدیل نرخ وجود خواهد داشت، اما تا زمانی که امکان صادرات با نرخ دلار آزاد به کشورهای همسایه وجود دارد، انتظار یک تغییر فاز جدی در بازار وجود ندارد، مگر اینکه یک تغییری در غالب بازارهای کالایی ایجاد شود تا شاید رشد شتاب قیمتها کم گردد.