به گزارش می متالز، در این میان از اواخر دهه ۸۰ جمعی از فارغالتحصیلان اقتصاد اسلامی دانشگاههای قم از جمله سیدعباس موسویان و محمدنقی نظرپور (در سال ۹۶ در مسیر عزیمت به همایش علمی درگذشت) که دارای تحصیلات ارشد حوزوی بوده و در عین حال دکترای تخصصی دانشگاهی داشتند در کرسیهای علمی خود وارد عرصه تحقیق و نظریه پردازی در زمینه اقتصاد اسلامی شده و به تدریج به نهادهای نظارتی مانند شورای فقهی بانک مرکزی و کمیته فقهی بورس راه یافتند. البته در کنار نهضت فکری اقتصاد اسلامی قم، طیفهای دیگری مانند استادان اقتصاد اسلامی تهران یا استادان دانشگاههای مشهد نیز به فعالیت مشغول بودند، اما در میان تمامی این افراد حضور مستقیم دکتر موسویان در نهادهای تصمیمساز و در عین حال ارتباط مستقیم با مراجع معظم تقلید و اعتماد به ایشان باعث شده بود تا بتواند نقش مهمی را بیش از سایرین در ایجاد فهم مشترک بین حوزههای علمیه، مجامع دانشگاهی و نهادهای مهم مالی مانند شبکه بانکی و سازمان بورس ایفا کند. در طول دو دهه اخیر برخی نظریه پردازان اقتصاد اسلامی کشور همواره سعی در انتقاد شدید از عملکرد شبکه بانکی و سازمان بورس برآمده و در عین حال از ارائه راهکار اجرایی مناسب نیز عاجز بودند؛ در مقابل نیز برخی از بانکداران با عبور از دغدغه مراجع تقلید و متدینین، بانکداری اسلامی را بیفایده و غیرقابل اجرا میخواندند اما در این میان استادان مانند سیدعباس موسویان سعی در ایجاد تعادل بین دو طیف این تفکر داشته و از یک طرف دغدغه مراجع تقلید را به شبکه بانکی منتقل کرده و از طرف دیگر واقعیت نظام اقتصادی روز دنیا و اقتضائات آن را برای حوزههای علمیه و متدینین تشریح میکردند تا ضوابط اسلامی با کمترین مشکل و بهترین شکل ممکن پیادهسازی شود و در این میان بعضا مورد هجمه منتقدین و بیمهریهای افراطیون دو طیف قرار میگرفت. یکی از دغدغهها و تئوریهای ایشان در سالهای اخیر، عبور از «بانکداری بدون ربا» به «بانکداری اسلامی» بود یعنی اینکه بانکهای ما علاوه بر عدم اخذ ربا از مشتریان، برای برقراری قسط، عدالت، انصاف و ریشهکنی تبعیض، رعایت حقوق ذینفعان و برقراری اخلاق اقتصادی نیز تلاش کنند؛ حذف سود مرکب، ارائه راهکارهای جدید برای امهال مطالبات، جلوگیری از صوریسازی عقود تسهیلاتی، استفاده از ابزارهای نوین مالی روز دنیا از دیگر دستاوردهای سالهای اخیر عمرشان بود که در این زمینه دهها کتاب و مقاله ارزشمند از ایشان به یادگار مانده است. در پایان بیانصافی میدانم که از حسن خلق، تواضع، فروتنی، افتادگی، زهد و قناعت دکتر موسویان که از ایشان اسوهای اخلاقی ساخته بود، یاد نکنم؛ هیچ گاه برای پروژههای تحقیقاتی، حق شرکت در جلسات و تدریسهایشان حقالزحمه تعیین نمیکردند؛ همیشه و به هر مبلغی ولو اندک به ایشان پرداخت میشد، با روی گشاده و بدون گلهگذاری تشکر میکردند. هیچگاه در مراسمات به فکر تشریفات و تجملات و عنوان و جایگاه خود نبودند؛ بهرغم جایگاه بسیار ویژه در بانک مرکزی و دوستی نزدیک با مدیران شبکه بانکی، هیچگاه فردی را برای تسهیلات یا گرفتن پست و مقام سفارش و توصیه یا سفارش نکردند؛ زندگی ساده و بیتکلفی در قم داشتند؛ سهشنبه هر هفته برای شرکت در جلسات شورای فقهی بانک مرکزی و کمیته فقهی بورس با وسیله ساده از قم به تهران میآمدند و بهرغم اصرار بسیار به جای اقامت در هتل یا مهمانسرای نهادهای مدعو، در خوابگاه دانشجویان ساکن میشدند و تا پاسی از شب به بحث و تبادلنظر علمی با دانشجویان میپرداختند؛ جمعههای خود را به جای تفریح و استراحت به نگارش و داوری مقالات، رسالههای دانشجویان و پروژههای معطل مانده اختصاص میدادند و......
بدون تردید، فقدان ایشان ضایعهای جبرانناپذیر برای نظام اقتصادی کشور است که امیدوارم شاگردانشان بتوانند جای خالی ایشان را پر کنند.