به گزارش می متالز، کارشناسان بازار فولاد معتقدند که مهمترین و اصلیترین سازوکار حاکم بر کشف قیمتها در بورس کالا، دو پارامتر عرضه و تقاضاست. هماکنون تعیین قیمت محصولات فولادی همچون میلگرد که عمدتاً توسط فولادسازان بزرگ در بازار بورس کالا عرضه میشود، بر این مبناست.
یکی از موارد تاثیر گذار و مهم بر قیمتها که همواره در علم اقتصاد مطرح بوده و به شدت مورد نکوهش است، قیمتگذاری دستوری بوده که در گذشته شاهد ناکارآمدی آن بودیم. بدیهی است هرچه سیاستگذاری و دخالت دولتها کمتر باشد، قیمتها واقعیتر میشود.
به دنبال کاهش دخالت دولت در قیمتگذاری، میزان سوداگری نیز کاسته و سبب سوق دادن خریداران واقعی به سمت بورس کالا میشود. کارایی بازار بورس در تعیین قیمت و جلوگیری از توزیع رانت افزایش مییابد که این مهم در آینده باعث عرضه داوطلبانه محصولات توسط تولیدکنندگان افزون بر میزان کف عرضه ابلاغی توسط نهاد نظارتی خواهد شد.
رویکرد کنونی برای تخصیص شمش مورد نیاز واحدهای نوردی، راهاندازی سامانه بهین یاب است که طبق آن متناسب با ظرفیت تولیدی هر بنگاه، مجوز خرید شمش در بورس داده میشود. متاسفانه هیچگونه کنترلی برای عرضه محصول متناسب با شمش خریداری شده در بورس فراهم نیست.
این مطلب باعث مهندسی خرید شمش سهمیهبندی بین شرکتهای نوردی با قیمت ارز نیمایی در بورس و فروش محصول با قیمت ارز بازار آزاد خواهد شد که خود باعث ایجاد اشکال در کشف قیمت مناسب و زمینه سوداگری دلالان شده است. پیشنهاد میشود تخصیص شمش برای شرکتهای نوردی، متناسب با میزان عرضه محصول در بازار بورس کالا باشد.
برای نمونه کارخانهای که در سیستم بهین یاب دارای ظرفیت تولیدی یک میلیون تن میلگرد در سال را دارد و تنها ۳۰۰ هزار تن محصول در بورس عرضه کرده است. به عبارت دیگراین کارخانه ۷۰۰ هزار تن با ظرفیت اسمی خود فاصله دارد و عملاً دست به احتکار شمش ارزان زده است.
بنابراین، این مساله میتواند یک راه درآمد برای سودجویان و سوداگران بازار باشد تا با فروش محصول تولید شده با شمش ارزان بورسی در بازار آزاد از افزایش روزافزون قیمت محصول نهایی استقبال کنند و حتی به این موضوع دامن بزنند.
هماکنون شاهد بیشترین فشار دستگاههای نظارتی بر شرکتهای بزرگ فولادسازی است. درصورتیکه با الزام و پایش مستمر به عرضه تمام و کمال سایر شرکتهای نوردی کوچک در بورس کالا که سر جمع آن عدد قابل توجهی خواهد شد، شاهد حجم مناسب عرضه خواهیم بود و میزان قابل توجهی از نوسان قیمتها جلوگیری میشود.
نکته حائز اهمیت بعدی که لازم است در سطح کلان مورد مطالعه و بازنگری قرار بگیرد، الزام به عرضه همه فرآیند تولید یک محصول در بورس است. این مطلب که فقط تاکید به شفافیت در قیمت بازار محصول نهایی را داشته باشیم و بدون توجه به کنترل تمامی حلقههای آن زنجیره سبب فشار بر انتهای حلقه میشود.
در پی آن عملکرد بورس و کشف عادلانه قیمتها کاهش خواهد یافت؛ بنابراین عمده محصول نهایی در بازار خارج از بورس عرضه میشود و تولیدکنندگان محصول نهایی به دلیل تامین مواد اولیه با قیمتهای بازار آزاد تمایلی به عرضه در بورس را ندارند.
سرانجام فروش خارج از بورس محصولاتی مانند میلگرد که به نوعی ابزار نقد شوندگی محسوب میشوند، میتواند بهعنوان یک کالای سرمایهای توسط تجار و حتی برخی تولیدکنندگان خرد شناخته شود. با ایجاد یک نوسان در بازار شاهد خریدوفروش این کالای سرمایهای در بازار آزاد بوده و در نتیجه این روند سبب ایجاد انگیزهای برای دلالان میشود.