به گزارش می متالز، صنعت سیمان یکی از قدیمی ترین صنایع کشور به حساب می آید و طی سال های گذشته سهم زیادی در کاهش ارزبری ساخت و ساز در کشور داشته است. هرچند تولیدکنندگان این صنعت در سال های گذشته نقش مهمی در بازسازی داخل و کشورهای همسایه به ویژه عراق و افغانستان داشته اند اما حالا چندان سرحال نیستند و از اعمال برخی دیدگاه های سرکوب کننده گلایه مندند.
علی محمد بُد یکی از کارشناسان با سابقه صنعت سیمان معتقد است سرکوب قیمت سیمان به بهانه کنترل قیمت مسکن در نهایت به ضرر مردم خواهد شد و باعث کاهش تولید و در نتیجه بازگشت به روزهای سهمیه بندی سیمان می شود. به گفته وی، سهم سیمان در هر متر مربع ساخت و ساز فقط 30 هزار تومان است در حالی که متوسط قیمت ملک در تهران حدود 20 میلیون تومان است.
صحبت های این کارشناس صنعت سیمان را در ادامه بخوانید:
بُد: دولت حداقل افزایش قیمت یعنی 20 درصد را به سیمانیها داده است و دیگر از این کمتر نمیشود. زیرا هزینههای تولید نسبت به سال قبل افزایش داشته است. البته سیمانیها به دنبال این بودند که هر 3 ماه یکبار بتوانند قیمت تولیداتشان را تعدیل کنند ولی با توجه به جو موجود سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بعید است که این مسأله عملی شود.
بُد: هزینه تولید بیش از 20 درصد رشد داشته، دستمزد کارگران حدود 30 تا 35 درصد افزایش داشته، قطعات مصرفی کارخانجات نیز آن بخش که با ارز در ارتباط بوده بیش از 100 درصد رشد قیمت داشته و داخلیها نیز 35 تا 40 درصد افزایش داشته است. حمل و نقل خاک معدن تا کارخانه نیز 35 تا 40 درصد گرانتر شده است. اگر با توجه به تورم فعلی میتوانستیم مصوبه افزایش قیمت 35 درصدی را دریافت کنیم هزینههای تولید پوشش داده میشد و هزینه تولید و فروش متعادل میشدند. مصوبهای که برای افزایش قیمت سیمان صادر شده پایینتر از قیمت تمام شده محصول است البته باید به این موضوع نیز توجه کنیم که صنعت سیمان نیازمند بازسازی و نوسازی است و باید به روزرسانی شود اما با قیمتهای فعلی امکان این کار وجود ندارد.
بُد: انجمن سیمان و تولیدکنندگان به دنبال دریافت مصوبه افزایش قیمت محصولات هستند تا در مذاکره با دولت و سازمان حمایت بتوانند مجوز رشد قیمت را بگیرند ولی به نظر می رسد شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اجازه این کار را نخواهند داد. در حال حاضر قیمت هر تن سیمان در هیچ جای دنیا کمتر از 50 دلار نیست در حالی که در ایران یک کیلو سیمان به قیمت 300 تومان فروخته میشود. اصلا در در کشور کالایی نداریم که کیلویی 300 تومان عرضه شود. برای احداث یک کارخانه سیمان حدود 2 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری میشود اما کالای تولیدی آن را باید کیلویی 300 تومان عرضه کرد، حتی هندوانه هم کیلویی 3 هزار تومان است.
بُد: بهرهوری مؤثر است و البته کارخانجات به دلیل انجام نشدن تعمیرات نمیتوانند با ظرفیت مناسب فعال باشند قطعاً ما دیگر مانند قبل با مازاد تولید روبهرو نخواهیم بود. ظرفیت تولید ممکن است 80 میلیون تن باشد ولی تولید عملی به 60 میلیون تن نخواهد رسید به دلیل اینکه بازسازی و نوسازی کارخانهها صورت نگرفته است اگر روش فعلی قیمتگذاری ادامه یابد به تدریج تولید از تقاضا کمتر خواهد شد و در نتیجه توزیع سیمان دوباره حواله ای خواهد شد.
بُد: امکانپذیر نبود و از درآمد حاصل از تولید نمیتوانستیم هزینه نوسازی را تأمین کنیم.
در حال حاضر قیمت هر تن سیمان در هیچ جای دنیا کمتر از 50 دلار نیست در حالی که در ایران یک کیلو سیمان به قمیت 300 تومان فروخته میشود. حتی هندوانه هم کیلویی 3 هزار تومان است، یعنی از سیمان گرانتر فروخته می شود.
بُد: ببینید ما یک سود حسابداری داریم و یک سود حسابداری مدیریت، وقتی سود میکنیم که هر کالا را با قیمت خرید در حسابها ذکر میکنیم ممکن است در دفاتر سود را نشان دهد به عبارتی دیگر اگر فردی خانهاش را با قیمت A تومان خریده باشد و حالا آن را با قیمت A+2 تومان بفروشد نمیتواند خانهای جدید با این شرایط بخرد، این نامش سود نیست. سود حسابداری را نباید مدنظر قرار داد.
بُد: بله، همین طور است، در دنیا رابطه قیمت سیمان به فولاد یک به 7 است، در ایران اگر قیمت هر تن سیمان را معادل 60 دلار در نظر بگیریم و حدود 25 دلار بابت یارانه انرژی و ... تعیین کنیم، دیگر نباید در قیمت باقیمانده سیمان به نرخ جهانی اختلافی داشته باشیم. اما این طور نیست به فرض اگر قیمت سیمان را حتی تنی 25 دلار در نظر بگیریم قیمت هر تن از این محصول حدود 500 هزار تومان خواهد بود در حالی که سیمان در داخل با قیمت 250 هزار تومان عرضه میشود. پس تولید داخلی را نابود می کنند.
اگر قیمتگذاریها درست نباشد و تعادل وجود نداشته باشد اتفاقی که برای نرخ ارز افتاده برای سیمان نیز میافتد، یعنی سالها نگه داشته میشود و یکباره جهش مییابد. وقتی سیمان تنی یک میلیون تومان شود، دست اندرکاران متوجه اشتباه قیمتگذاری خواهند شد. حالا در مورد فولاد به دلیل اینکه به بازارهای جهانی وصل بوده قیمتگذاری اصلاح شد ولی چون سیمان به قیمت جهانی وصل نیست، نابود می شود.
بُد: با توجه به افزایش هزینه حمل و نقل، کارخانجاتی که در نقاط دور از برخی از بازارها واقع شدهاند نمیتوانند محصولاتشان را با قیمت مناسب به بازارها برسانند. در بازارهای فعلی، کارخانجات دیگر تخفیفی برای فروش سیمان نمیدهند و به سمت نقدفروشی رفتهاند. یعنی کم کم داریم به سمتی حرکت میکنیم که دوباره سهمیهبندی صورت گیرد.
بُد: حدود 65 تا 70 درصد ظرفیت کارخانه ها فعال است، یک زمانی با 100 درصد ظرفیت تولید میکردیم ولی حالا دیگر نمیتوانیم.
بُد: حدود 5 یا 6 کارخانه جدید سیمانی در کشور داریم که مراحل مختلف از جمله گشایش اعتبار را پشت سر گذاشته اند ولی تولید در شرایط فعلی برایشان مقرون به صرفه نیست و به همین دلیل متوقف مانده اند. ظرفیت این کارخانه ها حدود 5 تا 6 میلیون تن است. البته کارخانه های فعلی نیز پولی برای اجرای طرح های توسعه ای و افزایش ظرفیت خود ندارند. در عین حال طرح های زیست محیطی، صرفه جویی انرژی، بهینه سازی آلودگی هوا، سوخت، برق و سلامت و نگهداری کارخانه ها نیز روی زمین مانده و اجرایی نشده اند.
بُد: اوضاع صادرات بد نیست به هر حال نرخ ارز بالا رفته و سود شرکتهای صادراتی بالا رفته است و هزینه سیمان صادراتی خود را به دلار دریافت میکنند.
بُد: به افغانستان صادرات داریم ولی به عراق خیلی نیست، به چین و هند، بنگلادش و حتی آفریقا نیز صادرات داریم. قیمت داخلی پایین است و نرخ دلار نیز بالا رفته است. در این شرایط صادرات صرفه بیشتری نسبت به فروش در داخل دارد.
تولید سیمان در شرایط فعلی برای کارخانه های جدید مقرون به صرفه نیست و به همین دلیل حدود 5 تا 6 میلیون تن ظرفت جدید متوقف مانده است. در عین حال کارخانه های موجود نیز نمی توانند طرح توسعه تولید اجرا کنند.
بُد: این کشورها هم مالیات و عوارض خاص خود را اعمال می کنند.
بُد: در حال حاضر متوسط قیمت مسکن متری 20 میلیون تومان است. در ساخت هر متر مربع ساختمان 2 پاکت 50 کیلویی سیمان مصرف میشود. اگر فرض کنیم هر پاکت سیمان نهایتاً با احتساب هزینه حمل و... با قمت 15 هزار تومان به دست مصرف کننده برسد، برای ساخت هر متر مربع ساختمان حدود 30 هزار تومان سیمان مصرف خواهد شد. به این ترتیب سیمان سهم چندانی در قیمت تمام شده ملک ندارد.
الگوی مصرف سیمان به دلیل قیمت پایین این محصول تغییر کرده و کارگران حتی سیمان را با خاک مخلوط کرده و به جای مصالح دیگر از آن استفاده می کنند.به این ترتیب یارانه ای که بابت انرژی و سوخت مصرفی در کارخانه های سیمان صرف می شود، با مصرف نادرست این محصول به راحتی از بین می رود.
بُد: بله همین طور است، ولی باید قیمت را ببینیم. یک زمانی مثالی میزدند و میگفتند یک فرد با سواد روی ورق نوشت مار و یک شخص بیسواد هم تصویر مار را نقاشی کرد. در نهایت آن فرد باسواد را تنبیه کردند و گفتند تو اشتباه نوشته ای. حال اگر به جو روانی قیمت سیمان نیز با این دید نگاه شود به اشتباه قیمت را سرکوب خواهند کرد. در مورد قیمت تولید و فروش سیمان باید پژوهش صورت گیرد، مرکز پژوهشهای مجلس میتواند این کار را انجام دهد و نتایج آن را به نمایندگان ارائه کند. دلیل رشد قیمت مسکن به مشکلات رشد نقدینگی، بالا رفتن پایه پولی و بازار مالی کشور مربوط میشود، نمیتوان گفت در شرایطی که قیمت جهانی سیمان تنی 60 تا 70 دلار است قیمت سیمان در ایران باید تنی 10 دلار باشد، نمیتوانیم بگوییم دنیا در قیمتگذاری سیمان درست عمل میکند و ما اشتباه میکنیم. سیمان و فولاد با یکدیگر ارتباط دارند، هم از نظر میزان سرمایهگذاری، میزان ارزبری، هزینه کارگر و غیره. وقتی فولاد داخلی تنی 400 دلار است قیمت سیمان نیز باید 60 دلار باشد. در حال حاضر قیمت فولاد صادراتی تنی 400 دلار است اما قیمت سیمان واقعی نیست.
بُد: وقتی قیمت داخلی پایین باشد، نرخ پایه صادراتی نیز افت می کند. در حال حاضر سیمان با قیمت پایین به افغانستان صادر می شود هرچند با توجه به رشد نرخ ارز، باز هم صادرات با این قیمت ها به صرفه است. افغان ها در ایران زندگی می کنند و از نرخ سیمان در کشورمان باخبرند. در نتیجه قیمت صادراتی ما به افغانستان بالا نیست به طوری که هر تن سیمان ایران با قیمت 18، 19 یا 20 دلار به افغانستان صادر می شود.
بُد: خیر محدودیتی نداریم، البته مشکلاتی مانند انتقال ارز و حمل و نقل وجود دارد. سال گذشته حدود 20 درصد سیمان تولید کشور صادر شد. در حال حاضر با مشکلاتی در زمینه حمل و نقل سیمان صادراتی روبهرو هستیم. فاصله کارخانجات از بنادر نیز مهم است، کارخانههایی که نزدیک مرز هستند نسبت به سایر کارخانهها میزان صادرات بیشتری دارند، مثلا کارخانه سیمان خوزستان یا زابل و یا ساروج بوشهر امکان صادرات بهتری دارند.
بُد: این طور نیست، کارخانه سیمانی که نزدیک مرز واقع شده میتواند محصولش را صادر کند ولی مثلا از کارخانه سیمان تهران، حمل و نقل سیمان برای صادرات به صرفه نخواهد بود کرایه حمل به اندازه قیمت سیمان در می آید. اکثر کارخانههای سیمان در زمان احداث، نگاه تأمین نیاز داخلی داشتهاند و برای صادرات ایجاد نشدهاند.