به گزارش می متالز، افت پیاپی شاخص بورس در حالی اتفاق میافتد که دولت و مجلس در آخرین اظهارنظرها از لزوم صیانت از حقوق سهامداران حرف میزدند. کاهش قیمت سهام شرکتهای بورس در حالی به بیشترین حد خود از ابتدای سال رسیده است که مسوولان دولتی و مجلس با برگزاری جلسات قصد حمایت از این بازار و جلوگیری از زیان سهامداران خرد را داشتند. حتی تداوم ریزشها باعث شده است تا یک عده فرصت طلب با انتشار نظرسنجی جعلی در قالب آگهی اقدام به تبلیغ علیه بورس و ترساندن سهامداران حقیقی کنند.
کارشناسان بازار سرمایه نبود پارامترهای مثبت برای تحلیلهای درون بازاری و توجه بیش از حد بازار به اخبار و شایعات بیرونی و عدم حمایت از بازار در این روزها را علت اصلی این اتفاقات میدانند.
بازار سرمایه این روزها سرشار از هیجانات و اتفاقات گوناگون است.
نبود پارامترهای مثبت برای تحلیلهای درون بازاری و توجه بیش از حد بازار به اخبار و شایعات بیرونی و عدم حمایت از بازار در این روزها، فعالان بازار را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. به نظر میرسد عدم شفافیت در جریانهای آتی بازار و نبود دیدگاهی روشن از وضعیت سیاسی آینده و همچنین عدم اعتماد سهامداران به تصمیمات مسوولان دولتی و مجلس و مباحث مطرح شده مبنی بر حمایت از بازار، روند بورس را به سمت هیجانهای مقطعی کشانده است. باید پذیرفت که ساختار بازارهای سرمایه، بر پایه اعتماد، شفافیت و تاثیرپذیری از ثبات سیاسی و اقتصادی شکل میگیرد. همچنان که شاهد هستیم با افزایش نرخ دلار و افزایش تورم، باز هم بازار سرمایه تاثیری را جز ثبات رفتاری نمیپذیرد.
مباحثی چون دستکاری در بازار سرمایه، تصمیمات شبانه مسوولان، جلسات فرمایشی و فرسایشی با حقوقیها، عدم توجه به حقوق سهامداران خرد، ارائه اطلاعات به افرادی خاص بهصورت رانتی جزو مواردی هستند که حتی اگر بر پایه شایعه بیان شده باشند تاثیر عمیقی بر روند بازار داشتهاند و عدم شفافیت و سکوت متولیان امر در مقابل این شایعات، بر این جریان و روند آن افزوده است. بسته شدن و بازگشایی نمادهایی خاص در روزها و دورههایی خاص، نشان از نفوذ افراد بر بخشی از ساختار تصمیمگیری سازمان دارد که باید نظارتی جدی برای جلوگیری از تبعات این مورد صورت بگیرد. میتوان بیان کرد که مجموعه این عوامل در کنار عدم جدیت مسوولان، برای سامان دادن به اوضاع بازار سرمایه باعث رشد هیجانات شده است که گاه این هیجانات در حقوقیها بسیار بیشتر از حقیقیها نمود پیدا میکند. فراموش نکنیم که نبود انگیزه کافی برای اصلاح ساختار معیوب بازار سرمایه و وجود خلأهای قانونی در سازوکارهای نظارتی، عملا این بازار را برای استفاده دلالان و سفتهبازان بسیار جذاب ساخته است و از سوی دیگر دسترسی سریعتر عدهای خاص بر رانتهای خبری موج عظیمی از بیاعتمادی را روانه بازار کرده است. باید گفت تا زمانی که عزمی جدی برای تغییر ساختار و ایجاد صحیح نظارتها وجود نداشته باشد و تا زمانی که تلاشی برای ارتقای شفافیت در بازار صورت نگیرد، نمیتوان انتظار معقولی از رفتار در بازار داشت چرا که ریشه این بیاعتمادی را نه در سهامداران بلکه در نهادهای تصمیمگیری و نظارتی باید جست.
عمده اتفاقاتی که در بازارسرمایه رخ میدهد را از دو جهت میتوان بررسی کرد. اولین موضوعی که پیامد مخربی بر بورس گذاشت، تدابیر حقوقیها برای کنترل بازار سرمایه بود. کسانی که بهصورت داوطلبانه یا دستوری برای حمایت از بازار اقدام کردند، حمایت را به اشتباه و به بدترین شکل ممکن انجام دادند. به اسم حمایت از بازار از چند سهم بزرگ و شاخصساز حمایت کردند این در حالی است که اگر هدفشان حمایت از بازار بود همه این 400-300 نمادی که در حال حاضر صف فروش هستند را حداکثر با 2 هزارمیلیارد تومان میتوانستند جمع کنند و بازار را متعادل کنند. صفوف فروشی که بازار با آن مواجه شده ناشی از حبابی بودن قیمتها و ارزنده نبودن آن سهمها نیست، بلکه به دلیل جو روانی و وحشت سهامداران ایجاد شده است. در واقع سیاستگذاران با حمایت از سهام شاخصساز اشتباه استراتژیکی مرتکب شدند و موجی از بی اعتمادی سهامداران را به راه انداختند. حمایت حقوقیها از سهام شاخصساز این سیگنال را به بازار داد که سهامی که از سوی حقوقیها حمایت نشود باید فروخته شود. اگرچه در میان سهام حاضر در بازار، نمادهایی هستند که قیمت ذاتی آن با قیمتهای موجود همخوانی ندارد، اما این موضوع را نمیتوان به کل بازار تعمیم داد. اما موضوع مهم دیگری که بازار را به چالش میکشد، بحث نقدشوندگی بازار است اما با همه این اوصاف بهترین استراتژی برای سهامداران، خرید است. از آخرین باری که شاخص با این حجم از ریزش مواجه شد حدود 28 روز میگذرد. اتفاقی که در 2شهریور برای بورس افتاد با اتفاقات چند روز اخیر بازار بسیار متفاوت است.حدود یک ماه قبل قیمت سهام به قدری بالا بود که نیاز به اصلاح داشت اما ریزشهای اخیر را نمیتوان به پای اصلاح نوشت. اگر نگاهی به قیمت برخی از نمادها بیندازیم میبینیم که سهامی که حتی در این دو سه ماه رشد قیمتی را تجربه نکردند با ریزشهای عجیب و غریبی مواجه شدند. متاسفانه وارد جریان منفی شدهایم که تمام نمادها به پای هم میسوزند. اما بهطور کلی با توجه به اظهارات روزگذشته مقام معظم رهبری پیشبینی میشود شاخص هم وزن در چند روز آینده تا 15 مهرماه مثبت شود و بارقههایی از بازگشت سهام کوچک و شاخص هموزن به روال صعودی دیده میشود. بررسی بازار سهام متوسط و کوچک در دو روز اخیر نیز حاکی از آن است که بازار ظرف چند روز آینده متعادل شود.
روز پایانی شهریور ماه امسال، یکی از تلخترین روزهای بازار سرمایه در سال 1399 بود. امروز تقریبا نا امیدی در بازار به اوج خود رسید. بازاری که در هفته گذشته در حال جان گرفتن دوباره بود، با بازگشایی بسیار بد نمادهای پالایشگاهی و افزایش ریسکهای سیاسی، دوباره به سمت سقوط و ناامیدی تغییر جهت داد.
اگر بخواهیم نگاهی به شرایط کلی کشور داشته باشیم، میتوان گفت که در حالی که بازارهای موازی با بازار سرمایه در اوج خود به سر میبرند، بازار سرمایه جهت معکوس حرکتی به خود گرفته است. مهمترین دلیل به نظر اینجانب، بی اعتمادی سرمایهگذاران به بازار و ارکان تشکیلدهنده آن، است. زمانی که تمام ارکان حکومت سخن از حمایت از بازار سرمایه به میان میآوردند ولی در عمل حمایت خاصی در بازار دیده نمیشود، باید منتظر چنین واکنشی باشیم.
در هفته گذشته، از نمادهای بنیادی بازار حمایت خوبی شد ولی حدود 300 نماد کوچک بازار (که به نظر اینجانب، اکثر آنها Over Value هستند)، همچنان دارای صف فروش سنگین بودند و همین امر فشار را برای فروش در نمادهای بنیادی بازار زیاد کرد.
جدا از تردیدهایی که درخصوص روند سیاست خارجی در بین سرمایهگذاران وجود دارد و برخی کارشناسان، عمده دلیل منفیهای امروز بازار را به همین موضوع ربط میدهند، مدیریت داخلی بازار نیز بسیار ضعیف عمل کرده است.
تصمیمگیری در این شرایط برای مدیران و مسوولان بازار سرمایه بسیار مشکل است ولی باید بدانند، ادامه روند فعلی برای آینده بازار بسیار ناگوار خواهد بود. شاید بتوان با تصمیماتی از جمله برداشتن محدودیتها (حجم مبنا و دامنه نوسان) و استفاده از پتانسیلهای قانونی از جمله گره معاملاتی، کمک کرد بخش زیادی از هیجان فروش در نمادهای بازار خالی شده و اصلاح در این نمادها نیز سریعتر رخ دهد. در کنار این موارد، از شرکتها درخواست اعلام پیشبینی سود شود تا پتانسیلهای آتی آن شرکتها برای سرمایهگذاران خرد بیشتر نمایان شود.
یادمان نرود، فرسایشی شدن این روند، ضرر جبران ناپذیری به اقتصاد کشور خواهد زد.