به گزارش می متالز، اتفاقات و حواشی گوناگون، عنصر جداییناپذیر این روزهای باشگاه ذوبآهن است. آنها پس از آنکه فصلی ناامید کننده را با سه سرمربی مختلف به پایان رساندند، در اقدامی عجیب سکان هدایت تیمشان را به رحمان رضایی سپردند که تجربه چندانی در عرصه مربیگری نداشت. این انتخاب در حالی رقم خورد که پیش از این از دو گزینه دیگر یعنی مجتبی حسینی و مهدی تارتار نزدیک به نیمکت ذوبآهن نام برده میشد.
از سوی دیگر رحمان رضایی که اواخر لیگ قبلی به کادر ذوب آهن پیوست و به عنوان دستیار لوکا بوناچیچ به این تیم اضافه شده بود پس از اتمام فصل دچار اختلافاتی شد و با اعلام جمشیدی، عضو سابق هیئت مدیره همکاری سبزپوشان اصفهانی با رضایی به پایان رسید. با این حال دیری نگذشت که رضایی دوباره مسافر اصفهان شد و این بار نه تنها به عنوان مدیر فنی، بلکه در قامت سرمربی بر نیمکت گاندوها تکیه زد.
آتش اختلافات میان برخی اعضای هیئت مدیره و رحمان رضایی حتی پس از انتخاب به عنوان سرمربی پایان نیافت و حتی صحبتهایی مبنی بر قطع همکاری رضایی پیش از شروع فصل جدید شنیده شد، اما بر خلاف انتظار، این اعضای هیئت مدیره و به عبارتی مخالفان سرمربی جدید بودند که یک به یک از هیئت مدیره باشگاه کنار گذاشته شدند.
نخستین قربانی انتقاد به انتصاب مربی جوان، مجتبی فریدونی بود که پس از انتصاب رضایی به سرمربیگری ذوب آهن، استوری انتقادی را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد " شخصی می خواسته تا امتحان آئیننامه رانندگی بدهد و سر چهار راه یک آمبولانس، خودرو سواری و یک موتور بوده است، از آن فرد میپرسند کدام یک باید از چهار راه عبور کند که پاسخ میدهد تویوتا لندکروز که قرار است بعداً برسد! "
البته پس از آن سایر مخالفان این انتخاب بیکار ننشستند. حسین ابراهیمی بدون اطلاع سرمربی و در حالی که او هنوز در تهران بسر میبرد جذب شد که مخالفت رضایی را در پی داشت و اعلام کرد نیازی به ابراهیمی ندارد! چند روز پس از این اتفاق کارخانه ذوب آهن تصمیم گرفت تا هیئت مدیره را خانه تکانی کرده و تمامی اعضا آن به غیر از جواد محمدی را تغییر دهد. افرادی که اکثراً مخالف حضور رحمان رضایی روی نیمکت تیم فوتبال بودند، اما در بین آنها، یک موافق سرسخت این سرمربی نیز دیده میشد.
محمد کاظمی که تیر ماه سال جاری علیرغم حواشی فراوان رسماً به عضویت هیات مدیره ذوب آهن در آمد و تنها در کمتر از سه ماه دوباره از جمع ذوبیها جدا شد. کاظمی پیش از پیوستن این باشگاه اصفهانی رابطه نزدیکی با کالدرون، سرمربی آرژانتینی سابق پرسپولیس داشت و بسیاری او را ایجنت (مدیر برنامه) این سرمربی میدانستند. البته او این ادعا را قبول ندارد و خود را به دلیل فعالیت در عرصه وکالت دادگستری، تنها مشاور کالدرون میداند.
اگر چه مدت زمان حضور کاظمی در ذوب آهن کمتر از ۹۰ روز بود اما به نظر میرسد نقش پررنگی در انتخاب رحمان رضایی داشته و از چند وقت قبل در تلاش بوده تا گزینه مورد علاقه خود را به سرمربیگری برساند تلاشی که مثمر ثمر واقع شد.
البته نباید از این نکته غافل شد که کاظمی بدون حمایت یزدی زاده، رئیس کارخانه نمیتوانست به این موفقیت دست یابد. یزدی زاده پیش از انتخاب کاظمی و در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره این عضو جدید هیئت مدیره که آن زمان هنوز سمتی در باشگاه نداشت، به آمدن او چراغ سبز نشان داده و اینگونه پاسخ داده بود: "محمد کاظمی با توجه به توانایی و تحصیلاتشان که در دانشگاه تهران درس خوانده و در آنجا تدریس میکند، به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره به باشگاه خواهد آمد و ما هم سعی میکنیم تا از توان ایشان یا هر فردی مشابه او بیشترین استفاده را ببریم."
مهدی تارتار هم که یکی از گزینههای اصلی سرمربیگری ذوب آهن بود بدون نام بردن از شخص و باشگاهی صحبتهای جالبی را در خصوص جلسه مذاکره خود با یکی از تیمهای لیگ برتری مطرح کرد. او گفت: "زمانی که برای مذاکره با یکی از باشگاهها رفتم، چهار عضو هیئت مدیره کاملاً با شخصیت حضور داشتند و فرد دیگری که اگر نخواهیم بگوییم دلال باید بگوییم ایجنت نیز نشسته بود که از ابتدا روی خود را از من برگرداند، چرا که میدانست سالم کار میکنم و نمیتواند با من کار کند! هر چهار عضو دیگر هیئت مدیره موافق حضورم بودند، اما این فرد به تنهایی مخالفت و سرمربی دلخواهش را به آن باشگاه آورد! او به واسطه معرفی اسپانسر به عضویت هیئت مدیره در آمده است. این فرد همان شخصی بود که چند سال قبل زمانی که در راه آهن بودم و برای بقا در لیگ با شاهین بازی داشتیم، با بازیکن من تماس گرفته و پیشنهاد رشوه داد تا نتیجه بازی را تغییر دهد! "
البته سعید آذری مدیرعامل سابق ذوب آهن در صحبتهایش گفته که یکی از عوامل اصلی اختلاف او با کارخانه ذوب آهن به دلیل دخالتهای مستقیم یزدی زاده مدیرعامل کارخانه است که به نوعی دخالت مستقیم او را در تصمیمگیریهای باشگاه ذوب آهن نشان میدهد.
اوضاع نابسامان و خریدهای جدید ذوبیها نوید روزهای خوبی را برای این باشگاه اصفهانی در فصل پیشرو نمیدهد. بازیکنان زیادی در میان غفلت و نزاع مدیران باشگاه و کارخانه جدا شده و به رقبای ذوبآهن پیوستهاند. در چنین شرایطی گاندوها که همواره برای کسب سهمیه و در سودای دستیابی به جام قهرمانی بودند، این بار مانند سال گذشته امید زیادی به دستیابی بالای جدول نداشته و حتی ممکن است از کاندیداهای سقوط باشند.
به نظر زمان مناسبی برای مطرح کردن سوالات اساسی از مدیران این باشگاه و کارخانه ذوبآهن فرارسیده که شاید فردا برای پرسیدن آنها دیر باشد. اینکه چرا شخصی پرحاشیه باید تنها برای کمتر از سه ماه و آن هم در اوج نقل و انتقالات به عضویت هیئت مدیره درآید و با پایان انتخاب سرمربی و قرارداد بازیکنان، از باشگاه جدا شود؟ اگر سزای مخالفت با هر مداخله کارخانه در امور باشگاه برکناری است که اصلاً چه نیازی به بودن هیئت مدیره مجزا برای باشگاه است؟
درنهایت باید دید که تغییرات در هیئت مدیره باشگاه ذوب آهن صرفاً برای پیشبرد اهداف مدیر بالا دستی است یا این هیئت مدیره میتواند به شکل مستقل برای باشگاه تصمیمگیری کند؟ راه ماندگاری مدیران فوتبالی در باشگاه، پذیرش بیچون و چرای دستورات مدیران کارخانه است و بدون "اجاره امضا" به بالاسریها، راهی برای ماندن باقی نمیماند؟ فهم این موضوع به استدلال عجیب و غریب نیاز ندارد و همین که بالاترین مقام اجرایی یک باشگاه میتواند ۶ ماه در خانه بنشیند و آب از آب تکان نخورد خود گواه این مسئله است.