به گزارش می متالز، قرن نوزدهم دوران فتح و بازی بزرگ میان امپراتوریهای بزرگ روسیه و انگلیس بود. پیش از جنگ جهانی اول، لندن و سنپترزبورگ - پایتخت روسیه تا ۱۱ مارس سال ۱۹۱۸ - برای برتری در منطقه آسیای مرکزی و خزر رقابت میکردند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اصطلاح "بازی بزرگ جدید" برای توصیف تجدید منافع در ثروت ژئوپلتیکی این منطقه مورد استفاده قرار گرفت؛ به خصوص منطقه خزر به دلیل منابع بکر عظیم خود، توجه سیاستگذاران را برانگیخت.
اما عوامل متعددی مانع اکتشاف گسترده این منطقه از سوی شرکتهای غربی شده که شامل تنشهای ژئوپلتیکی، بیثباتی و هزینههای بالای ساخت زیرساخت جدید است. با اینهمه جمهوری آذربایجان، کشوری بوده که از زمان شکلگیری خود پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موفقیت نسبی کسب کرده است. امضای "توافق قرن" برای اکتشاف منابع هیدروکربن، بر تحولات سیاسی و اقتصادی این کشور نوپا تاثیرگذار بود.
حکومت خاندان علی اف - ریاست جمهوری حیدر علی اف از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۳ و سپس ریاست جمهوری الهام علی اف پس از مرگ پدرش - حمایت سیاسی قوی برای توسعه بیشتر زیرساخت را تضمین کرده است. با اینهمه کاهش ذخایر نفت و ضرورت تامین مالی دولت، باعث شد این کشور به استخراج گاز روی بیاورد و به دلیل نزدیکی نسبی خزر به اروپا، اتحادیه اروپا یک مشتری مسلم است.
در حال حاضر بیش از نیمی از انرژی که در اتحادیه اروپا به مصرف میرسد، از خارج این منطقه وارد میشود. از این میزان، روسیه ۳۷.۴ درصد از گازی که توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا مصرف میشود را تامین میکند. با کاهش منابع داخلی، این میزان احتمالا افزایش خواهد یافت. منتقدان از این بابت نگران هستند که امنیت انرژی اروپا به خطر بیافتد زیرا مسکو متهم شده است از صادرات انرژی به عنوان سلاحی در منازعه با همسایگانش استفاده میکند.
تحت وضعیت جاری، کمیسیون اروپا نقش فعالی بر سبک کردن فشار بر کشورهای عضو در شرق داشته که به میزان نامناسبی به گاز سیبری متکی هستند. با این همه گزینههای متعدد به دلیل مجموعهای از دلایل مالی و سیاسی نتوانستهاند از مرحله طراحی پا فراتر بگذارند. پروژه کریدور گاز جنوبی نیز از انتقاد مخالفان بینصیب نمانده است.
آغاز این مسیر همیشه میدان گازی شاه دنیز در آذربایجان بوده و احتمال اتصال کشورهای سرشار از منابع در منطقه مانند ترکمنستان، ایران و عراق به آن وجود دارد. تا سال ۲۰۱۷ این کریدور در خط لوله قفقاز جنوبی از طریق آذربایجان و گرجستان و متعاقب آن خط لوله ترانس آناتولی از ترکیه و خط لوله ترانس آدریاتیک از طریق یونان، آلبانی و ایتالیا، آغاز میشود. این خط لوله به دلایل اقتصادی باز طراحی شده تا به جای شرق اروپا، از جنوب به غرب امتداد پیدا کند زیرا مسیر آن کوتاهتر بوده و بازار بزرگتری را تشکیل میدهد.
با این همه مخالفان به این حقیقت اشاره میکنند که این امر هدف اصلی این خط لوله را نادیده میگیرد، زیرا مستقیما با گاز روسیه رقابت نخواهد کرد. به علاوه حجم پیش بینی شده ۱۰ میلیارد متر مکعب که قرار است از طریق این کریدور صادر شود، بخش کوچکی از ۶۰۰ میلیارد مترمکعب گازی است که سالانه در اتحادیه اروپا مصرف میشود.
به گفته منتقدان کریدور گاز جنوبی، این پروژه اهداف سیاسی جمهوری آذربایجان را به جای اتحادیه اروپا تامین خواهد کرد. به علاوه برملا شدن تلاشهای باکو برای نفوذ در تصمیمگیری از طریق دادن رشوه، به شهرت این کشور قفقاز جنوبی لطمه زده است.
اگرچه ممکن است سایر کشورهای تولیدکننده گاز در آینده به این کریدور متصل شوند، اما تنشهای ژئوپلتیکی و بیثباتی در این منطقه به معنای آن است که تصور چنین چیزی در حال حاضر واهی است. از سوی دیگر، تحول دیگر در بازار گاز بینالمللی ممکن است به معنای آن باشد که این پروژه موفق نمیشود به اهداف خود دست پیدا کند.
روسیه در حال حاضر سرگرم همکاری با ترکیه در ساخت خط لوله ترک استریم است که برای دور زدن اوکراین و سایر کشورهای ترانزیتی، از دریای سیاه میگذرد. این پروژه شامل دو خط لوله هر یک به ظرفیت ۱۵ میلیارد مترمکعب است که یکی برای بازار ترکیه و دیگری برای اروپا منظور شده است. دو کشور ترکیه و یونان توافق دو جانبهای را امضاء کردهاند که اجازه میدهد گاز روسیه از طریق کریدور گاز جنوبی انتقال یابد. به این ترتیب چنین توافقی به معنای آن است که پروژهای که قرار بود وابستگی به صادرات گاز به روسیه را کاهش دهد، در واقع این امر را تسهیل میکند.
بر اساس گزارش اویل پرایس، ساخت این زیرساخت گاز ممکن است اهدافی را که از اجرای این پروژه وجود داشت برآورده نکند، زیرا اروپای شرقی دیگر بازار هدف نیست. صادرات روسیه احتمالا تسهیل میشود با اینهمه در شرایطی که دستان اروپا در حال حاضر بسته است و در رویارویی با روسیه هیچ پایانی به چشم نمیخورد، کریدور گاز جنوبی تنها گزینه است.