به گزارش می متالز، در این راه سرزنشهای خار مغیلان برای آزردن متولیان نفتی کم نبود. منتقدان ایده دوگانهسوز کردن خودروها که تا پیش از این فقط بیرون گود ایستاده بودند و بصورتی کلی و غیر شفاف این نهاد را مورد انتقاد قرار میدادند حتی تلاش برای تولید گازCNG مورد نیاز کشور را هم برنمیتافتند، اما این حرکت تاریخی به هر شکل که بود راه را برای همیشه باز کرد تا همه مزیتها و معایب چنین کاری برای اقتصادی که نیاز به ترمیم داشت کمک حالی قابل اشاره باشد.
صاحبنظران و کارشناسان حوزه فنی و مکانیک خودرو در تمام سالهای گذشته همه هم و غم خود را به کار گرفتند تا این تلاش وزارت نفت را پیش چشم مردم آشکار کنند. مهندس علیرضا فیروزگان کارشناس ارشد حوزه CNG از سالهای دور، تجارب ارزندهای در این زمینه کسب کرده است. مقالات وی در بخش فنی دوگانهسوزی خودرو در کنار یافتههای میدانی او در زمانی که کسی چندان از دوگانهسوز کردن خودروهای داخلی اطلاعی نداشت، گرههای فروبسته این رویکرد را گشود. فیروزگان در سالهای آغازین دوگانهسوز کردن خودرو در کشور رییس بخش CNG شرکت تحقیقات موتور ایرانخودرو بوده است. این عضو هیات علمی دانشگاه، از صفر تا صد موضوع دوگانهسوزی خودرو را به عینه تجربه کرده است. به همین بهانه با وی به گفتگو پرداختیم که حاصل آن از نظر خوانندگان گرامی میگذرد:
نه. نمیپذیرم. من چندان برایم پذیرفته نیست که میگویند اقبال نشان دادن به دوگانهسوزی کم است. نمیدانم خاستگاه چنین عقیدهای کجاست. خود من به هیچوجه چنین اعتقادی ندارم. دلیلم این است که الان اختلاف قیمتی بسیار معنیدار یک باک بنزین با یک مخزن سی ان جی آنقدر قابل اشاره هست که این گزاره و چنین عدم استقبالی که گفته میشود را باور نکنیم. وزارت نفت در زمینه CNG کارهای بسیار مطلوب و درستی را به انجام رساند. یک کار زیرساختی بسیار مناسب به ثمر رسید. نباید از یاد ببریم در روزهایی که این کار شروع شد بسیاری از مردم ساعتها در صف بودند تا مخزن اتومبیلشان را پر کنند، اما هماکنون جایی در کشور نیست که شما کمبود قابل توجهی در این زمینه را احساس کنید. دیگر از صفهای طولانی سوخت CNG مثل قدیم خبری نیست و مردم بسیار راحتتر میتوانند سوختگیری کنند.
بله. دقیقا. من با اینکه اتومبیلی گازسوز دارم اما هر بار که خودرویی دوگانهسوز در اختیار داشتم برای سوختگیری به هیچوجه احساس کمبود جایگاه نکردم و در هر کجا بودم به فاصله نسبتاً معقولی به جایگاه عرضه CNG رسیدم. بگذارید یک موضوع را برایتان بگویم. در سالهای ۱۳۷۷ و ۷۸ وقتی بنده مامور شدم که بحث CNG و دوگانهسوزی خودروها را در کشور دنبال کنم، ما دو دغدغه عمده داشتیم. یکی اینکه سیستم گازسوز ما دارای چه کیفیتی باشد تا مشکل ایجاد نکند و دیگر این که چنین خودروهایی سرنوشت سوختگیریشان به کجا بیانجامد که چالشی برای دارندگان آنها ایجاد نشود و در شهر و در جاده، مراکز عرضه در نزدیکیشان باشد.
امروز که حدود بیست و اندی سال از آن روزها میگذرد مشاهده میکنیم که تعداد جایگاههای عرضه سوخت CNG تا چه میزان بالا رفته است. به عنوان کسی که مستقیما در این کار دخیل بودهام امروز بسیار خوشحالم که این تغییرات مثبت را میبینم. خودم یک وانت گازسوز آریسان را برای مدتی در اختیار داشتم و مرتب در راه تهران و شمال و جاهای دیگر در تردد بودم و بارها این موضوع را امتحان کردهام و در هرجا بودهام به فاصله اندکی جایگاههای عرضه CNG را یافتهام. هروقت خط هشدار مخزن ماشین نشان میداد که گاز در حال اتمام است به فاصله کوتاهی جایگاهی برای سوختگیری پیدا میکردم. بنابراین فکر میکنم حتی ظرفیت جایگاههای گاز CNG برای سوخترسانی هماکنون بیشتر از خودروهای متردد گازسوز است.
من موضوعات فنی قضیه را در دو قسمت بخش میکنم. میگویند وقتی کسی محصولی را خریداری میکند در حقیقت دارد منافع حاصل از آن خرید را ابتیاع میکند. فیالمثل وقتی شما یک وانت گازسوز از ایرانخودرو میخرید به این موضوع میاندیشید که دارید چه منافعی را خریداری میکنید. این نکته مهمی است.
واقعیت این است که حتی برای قدیمیترین موتورها مانند موتور پیکان که تکنولوژی بیش از ۴۰-۵۰ سال پیش را دارند و همزیستی کمتری با گازسوز شدن دارند با یک باک CNG مسیر طویلی را با قیمتی بسیار بسیار ارزانتر از بنزین میشود طی کرد.
همین وانتهای آریسان را که یک بار گاز پر میکنید به راحتی بین ۱۸۰ تا ۲۰۰ کیلومتر امکان طی مسیر خواهید داشت. حالا با وجود بار، مسیر کمتر و بدون بار، مسیر بیشتری قابلیت طی شدن دارد. کل این فاصله برای شما ۶ هزار تومان خرج برمیدارد. ۳بار که این مخزن پر شود میشود حداکثر ۱۸ هزار تومان، آنهم برای ۶۰۰ کیلومتر مسیر. درحالیکه برای همین مسیر، در صورت استفاده از بنزین، در این وانتی که ۶۰ لیتر گنجایش باک دارد برای هر لیتر ۳ هزار تومانی، باید مجموعا ۱۸۰ هزار تومان هزینه کنید. یعنی چیزی در حدود ۱۰ برابر بیشتر. راننده این را خیلی خوب متوجه میشود. صاحب و دارنده خودرو متوجه این اختلاف فاحش هزینهای خواهد بود. این اختلاف کاملا معنیدار است.
در بُعد دوم که موضوع مشکلآفرینی سرسیلندر و موتور مطرح میشود، معمولا میگویند موتور آسیب میبیند و قطعات سایش و خردگی پیدا میکنند. باید به یاد داشته باشیم در سال ۱۳۷۸ که کار شروع شد دو خودروساز بزرگ مثل ایرانخودرو و سایپا این موضوع را در دستور کار خود قرار داده بودند که تا حد ممکن چنین مشکلاتی را برطرف بکنند. آنها در دو جبهه شروع به کار کردند. یکی اینکه خودروهایی که همان زمان در حال تولید بودند چگونه با مصرف گاز سنخیت بیشتری پیدا بکنند و مثلا سیتها و گایدهایشان کمتر ساییدگی و خردگی پیدا کند. بنابراین همان زمان تلاش شد ترکیب آلیاژی سیت و دیگر بخشها را تغییر دهند که چنین هم شد و ترکیبات فولادی بسیار متفاوتتری ایجاد کردند که نسبت به خشکی و داغی مقاومت بسیار بالاتری پیدا کنند. همان زمان این دغدغهها به شکل بسیار قابل تاملی کاهش یافت. دیگر این دغدغه قدیمی و همیشگی که سرسیلندر بنزینی هر۵ سال یکبار باز و تعمیر میشود و در دوگانهسوزها هر دو سه سال یکبار، وجود ندارد.
جبهه دوم این بود که همین خودروسازها گفتند ما این موتورها را بهبود دادیم اما حالا وقت آن است که از اساس موتوری طراحی کنیم که پایه گازسوز باشد. در نتیجه سال ۱۳۸۳ برای خودروسازها با یک پروژه سنگین آغاز شد. اینبار سیت و سوپاپ و گاید و سرسیلندر و الباقی قطعات بصورت کامل برای گازسوزی مورد بررسی و طراحی قرار گرفت، بنابراین در موتوری به نام EF7 دیگر کسی نتوانست از این ایرادها سراغی بگیرد.
به هرحال بدبینیهایی همچنان وجود دارد. مثلا میگویند در این خودروها نمیتوان همزمان از کولر هم استفاده کرد؟
حرف دارندگان چنین خودروهایی بسیار مهم است و نمیتوان گفت این حرفها صحت ندارد، اما باید به یک چیز دقت کنیم. ما نمیتوانیم مثلا در اتاقمان پشت میز و یا یک گوشه در دانشگاه و دفترمان بنشینیم و حرف بزنیم و دستورالعمل صادر کنیم، اما راننده بهتر میداند که در اتومبیلش چه میگذرد. بنابراین حرفهای او باید بسیار مهم تلقی شود. این که میگوید وقتی کولر میگیرم توان ماشینم کم میشود درست میگوید، اما این موضوع در خصوص موتورهای پایه گازسوز اصلا پذیرفتنی نیست. موتور ۱۷۰۰ سی سی EF7 هرگز دچار چنین مشکلاتی نمیشود.
بله. دغدغه دیگر رانندگان این است که مثلا در تاکسی یا وانتشان ممکن است وسیله و بار و چمدانی داشته باشند که بهخاطر وجود مخزن CNG جایی برای حمل آنها باقی نمیماند. مخازن CNG معمولا فضایی از صندوق عقب را اشغال میکنند. این اشغال فضا کار را برای خودروهایی مانند تاکسیها و وانتبارها که لازم است باری را هم در کنار مسافر حمل کنند تا حدودی محدود میکند.
باید اعتراف کنیم که خودروسازی ما در این یک زمینه کمی ضعیف عمل کرده است و باید این موضوع را بصورت جدیتر در دستور کار خود قرار میداد تا چنین محدودیتی در ماشینها احساس نشود، اما این مشکل به خودی خود مربوط به دوگانهسوز کردن خودرو نیست. دوگانهسوز کردن ماشینها همچنان کار عاقلانهای است. ایکاش این خودروسازان که این همه در پی بالابردن کیفیت موتورهای گازسوز و مقوله دوگانهسوزی بودند و به آن اهمیت میدادند کمی هم در این زمینه تلاشهایشان را بیشتر میکردند. ولی محدودیتهای برشمرده شده به هیچ وجه توجیهی برای دوگانهسوز نکردن خودروها نیست.
هنوز هم دیر نشده. باید در پلتفرم و طراحیها طوری عمل کرد که محدودیتها برطرف شود. در نمونههای خارجی چنین مشکلی به وجود نیامده و اصلا مخازن گاز دیده نمیشود. به رغم این موضوع باز هم همانطور که گفته شد برای کشور ما که سالانه به دو میلیون خودرو نیاز دارد هنوز فرصت باقی است و میتوان کار کرد. مخزن باید به گونهای در کفی خودرو جاسازی شود که نیازی به اشغال صندوق عقب یا بخشی از محل بار نباشد.
این نکتهای بسیار مهم است. در روزگاری در سالهای ۱۳۷۸ به بعد ما واقعا نگران مسایل زیادی بودیم که اکنون کاملا از بین رفته است و من خیلی خوشحالم که هماکنون مراکز فنی استاندارد شدهای وجود دارد تا چنین خدماتی را به شکل درستش ارائه دهد.
در آن سالها این دغدغه همواره وجود داشت که دوگانهسوز کردن کاملا ایمن باشد. ما واقعا نگران بودیم کار گذاشتن مخزنی مملو از گاز فشرده که میتواند یک ساختمان را ویران کند در فاصله کوتاهی از بدن سرنشینان خودرو تا چه حد باید ایمنی داشته باشد تا حوادث ناگوار رخ ندهد. اما واقعا در تمام این سالها همه این نگرانیها رفع شد. ما ایرانیها به لحاظ فنی و مهندسی از پس همه این مشکلات برآمدهایم و طبیعی است که مراکز فنی و خدماتی ما هم باید برای دوگانهسوز کردن، همه استانداردهای لازم را دارا باشند و نهادهای تصمیمگیر و ناظر در این زمینه هم تحت هیچ شرایطی نباید کوتاه بیایند.
چندی پیش خود من که برای گرفتن معاینه فنی رجوع کرده بودم دیدم در همین مراکز معاینه فنی، فیالمثل تاکید ویژهای روی مخزن دارند که باید آن را باز کنند و مورد بررسی قرار دهند و این جزو فرآیند قانونی کار است. چنین ضرورتی بسیار مطلوب اندیشیده شده که برای معاینه فنی از هیچ چیزی به سادگی گذر نمیکنند و کنترلها کاملا سختگیرانه است. در سال ۷۸ همه ما برای این موضوع بشدت نگران بودیم، اما الان این جزو بدیهیات کار محسوب میشود، این پیشرفت بزرگی است. اکنون هیچ دغدغهای در این زمینه وجود ندارد، به هیچ وجه.
همین حساسیتها و همین رویه اگر ادامه پیدا کند و بازرسیها از مراکز دوگانهسوز کردن خودروها بشدت تداوم یابد بیتردید نفعش نصیب همه خواهد شد و ایمنیها هر روز بیشتر به ثبوت میرسد، اما اگر این روند جدی گرفته نشود ممکن است هر مشکل دیگری هم پیش بیاید. خوشبختانه همه مراکز معاینه فنی در این زمینه پروتکل و دستورالعملهای بسیار جدی بلند بالایی دارند که منافع همه را تضمین میکند. در این فرآیند نه فقط مدار بنزینسوزی بلکه کل کیت گازسوزی و ملحقات آن بهطور دقیق و موشکافانه مورد معاینه قرار میگیرد تا احیانا مشکلی در کار نباشد.
بله. چرا که نه؟ قطعا الان میتواند زمان مناسبی برای این کار باشد. خودروهای شخصی هم میتوانند و باید از این مزیت دوگانهسوز کردن استفاده کنند. با بیست هزار تومان هزینه کردن در سوخت سی ان جی میتوان از هزینه ۱۸۰ هزار تومانی بنزین برای یک باک ۶۰ لیتری فارغ شد. مزیتهای اقتصادی این کار در یک کلیت برای کشور هم منافع فراوانی به دنبال خواهد داشت.