به گزارش می متالز، در صورت اوجگیری این اعتصاب احتمالا تامین ۲۰ درصد از گاز سراسر اروپا توسط سومین صادرکننده بزرگ جهان و تولید روزانه ۹۶۶ هزار بشکه نفت این کشور با اختلال و توقف کامل روبهرو میشد و بزرگترین میدان نفتی غرب و شمال اروپا را نیز به تعطیلی میکشاند. البته توقف این اعتصاب نتیجه سیاستگذاریهای بلندمدت دولت نروژ در حوزه توسعه انسانی در صنعت نفت نیز محسوب میشود که در آن تکیه این صنعت روی نیروی کار متخصص و عمدتا خارجی است که برای زندگی مرفه و پایدار به سوی بازار کار نفتی نروژ روانه میشود.
مطابق گزارش اداره آمار نروژ، نیروی کار متخصص نفتی که بهصورت تمام وقت فعال است، بهصورت میانگین سالانه حدود ۱۰۰ هزار دلار درآمد دارد و پردرآمدترین کارگران نفتی در اروپا متعلق به این کشور است. در مقیاس جهانی نیز تنها کارگران نفت و گاز در استرالیا، نیوزیلند و آمریکا دستمزد بیشتری از همتایان خود در نروژ دریافت میکنند. این مدل توسعه صنعت نفتی در نروژ میتواند الگویی پایدار و مناسب برای صنعت نفت و گاز ایران نیز محسوب شود. نفت و گاز ایران با تکیه بر دانش نیروهای متخصص داخلی و افزایش استانداردهای رفاه و امنیت شغلی برای آنان، میتواند همچون نروژ به اساس توسعه در تمامی بخشهای اقتصاد کشور تبدیل شود و همزمان از خروج کارگران متخصص و مهندسان این حوزه به سوی شرکتهای خارجی و رقبای ایران در بازارهای جهانی نیز جلوگیری کند.
در روزهای اخیر یکی از مهمترین رویدادهای صنعت نفت در جهان اعتصاب کارگران میدانهای نفتی فراساحلی نروژ بود که روز جمعه با توافق میان اتحادیههای کارگری صنعت نفت این کشور با مذاکرهکنندگان انجمن نفت و گاز نروژ (NOG) به پایان رسید. اختلافات میان اتحادیه کارگران نفتی دریایی لدرن (Lederne) و انجمن نفت و گاز نروژ از زمان بر هم خوردن مذاکرات در تاریخ ۳۰ سپتامبر آغاز شد. به گزارش سیانبیسی، اتحادیه لدرن به دنبال تطابق حقوق و دستمزد کارگران اتاقهای کنترل ساحلی با کارگران میدانهای دریایی در مذاکرات به اختلاف رسید و اعلام کرد از روز ۵ ماه اکتبر دست به اعتصاب خواهد زد. رهبران اتحادیههای کارگری در گزارشی که اتحادیه اینداستری انرژی (Industri Energi) منتشر کرده است عنوان میکنند برای حل اختلافات در صنعت نفت نروژ چاره دیگری جز اعتصاب ندارند و اعتصاب خود را برای دفاع از کارگران بخش خدمات نفتی انجام میدهند تا به اندازه کارگران بخش عملیاتی از رفاه بهرهمند باشند. آنها معتقدند که شکاف دستمزد در میان کارگران بخش خدمات نفت با بقیه کارگران این صنعت امری بسیار آزاردهنده و نادرست است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اختلافات بین انجمن نفت و گاز نروژ با اتحادیههای کارگری بر سر ساعت کاری و کمک هزینههای مربوط به کارگران شیفت شب بالا گرفت و پس از بر هم خوردن مذاکرات از روز ۵ اکتبر ۴۳ کارگر میدان نفتی یوهان سوردراپ (Johan Sverdrup) که بزرگترین میدان نفتی در غرب و شمال اروپا محسوب میشود و تحت مالکیت غول نفتی دولت نروژ یعنی شرکت اوکینور (Equinor) است، اعتصاب خود را آغاز کردند. توان فنی تولید این میدان نفتی در ماه آوریل سال جاری از ۴۴۰ هزار بشکه در روز به ۴۷۰ هزار بشکه در روز افزایش یافت. البته طبق توافق نروژ با اوپک و سایر کشورهای تولیدکننده، تولید این میدان نفتی تا پایان سال ۲۰۲۰ محدود به ۴۱۵ هزار و ۵۰۰ بشکه در روز خواهد بود. هر چند تعداد کارگران اعتصابی در این میدان نفتی بسیار کم و محدود بود، اما مطابق برنامه اعتصاب قرار بود تا در روز ۱۴ اکتبر، در صورت عدم تامین خواستههای کارگران، این میدان نفتی با افزایش شمار کارگران اعتصابی کاملا تعطیل شود.
در همان روز نیز همزمان در ۶ میدان نفتی و گازی دریایی دیگر که در اختیار شرکتهای اوکینور، کونوکو فیلیپس و وینترشال دا هستند نیز وارد اعتصاب شدند و تولید ۳۳۰ هزار بشکه نفت در روز را متوقف کردند. وزارت کار و امور اجتماعی نروژ نیز در روز سوم اعتصاب اعلام کرد که اعتصاب این کارگران اقدامی قانونی است و تشکلهای کارگری و کارفرمایی موظف به حل این مشکل با یکدیگر هستند. آخرین بار در سال ۲۰۱۲ دولت نروژ با استفاده از قوانین مربوط به اختیارات اضطراری خود وارد اختلافات کارگران و کارفرمایان شد. در آن زمان دولت کارگران نفت و گاز دریایی را پس از ۱۶ روز اعتصاب مجبور به بازگشت به کار کرد.
طبق برنامه اعلام شده توسط اتحادیهها برای اعتصاب نیز قرار بود تا در روز ۱۰ اکتبر کارگران هفت میدان نفتی و گازی دیگر وارد اعتصاب شوند و در پایان روز ۱۴ اکتبر تولید ۹۶۶ هزار بشکه نفت این کشور را متوقف کنند. این در حالی است که تولید نفت نروژ به گزارش آژانس دولتی نفت این کشور در ماه آگوست سال جاری، بهصورت میانگین یک میلیون و ۷۲۲ هزار بشکه در روز بوده است.
در نهایت روز جمعه هفته جاری، اعتصاب کارگران نفت در این کشور پیش از اضافه شدن کارگران ۷ میدان نفتی و گازی دیگر و تعطیلی میدان یوهان سوردراپ با واسطهگری نمایندگان دولت در جلسهای مشترک با مقامات اتحادیهای و شرکتهای نفتی به پایان رسید. این اعتصاب ۱۰ روزه قرار بود تا ۲۵ درصد از کل تولید نفت و گاز نروژ را متوقف کند، اما با عقبنشینی نمایندگان کارفرمایی و شرکتها تمام خواستههای اتحادیههای کارگری درباره حقوق کارگران و افزایش دستمزد آنان پذیرفته شد.
اهمیت اعتصاب ظاهرا ساده کارگران نفتی نروژ که تنها ۱۶۹ کارگر در آن درگیر بودند و قرار بود در اوج خود شامل تنها ۲۶۲ نفر از ۷ هزار کارگر این صنعت باشد در آنجا بود که میتوانست زنجیره تامین گاز در اروپا را در معرض خطر قرار دهد. به گزارش مجله فایننشال، نروژ پس از روسیه و قطر سومین صادرکننده گاز در جهان محسوب میشود و اقتصاد این کشور چنان وابسته به صادرات نفت و گاز خود است که تقریبا جایی را برای اشتباه و ریسک باقی نمیگذارد. لحظهای که هر اتفاقی در چرخه تولید نفت و گاز این کشور رخ دهد بلافاصله توسط هر شهروند نروژی احساس میشود و از ارزش پول ملی تا قیمت کالاهای مصرفی در خردهفروشیها و چشمانداز رشد اقتصادی این کشور را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
اهمیت بالای نفت در اقتصاد، باعث شکلدهی به سیاستهای دولت نروژ و شرکتهای نفتی در این حوزه شده است که یکی از مهمترین جنبههای آن رفاه و دستمزد بالا برای کارگران نفتی است. نروژ را میتوان موفق ترین الگوی توسعه و مدیریت سرمایه نفتی در جهان به شمار آورد که سطح بسیار بالایی از رفاه و ثروت در کشور را به واسطه نفت و گاز خود به وجود آورده است. بهرغم اجرای سیاستهای مقرراتزدایی و اعطای اجازه به شرکتهای خصوصی برای سهیم شدن در منابع نفتی این کشور کماکان مالکیت ۵۰ درصد تمام میدانهای گازی و نفتی این کشور در اختیار شرکت دولتی اوکینور قرار دارد و ۷۸ درصد مالیات نیز از درآمد شرکتهای خارجی که در نفت این کشور اخذ میشود و درآمد حاصل از آن نیز در اولیک فوند ذخیره و صرف سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی در این کشور میشود. صندوق بازنشستگی دولت (Government Pension Fund Global) که در میان مردم نروژ با نام اولیک فوند شناخته میشود، بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در سراسر جهان به شمار میرود و پایه توسعه تمام بخشهای اقتصاد این کشور شده است. اما این همه چگونه امکان پذیر شده است؟
طبق گزارش اداره آمار نروژ، کارگران تماموقت بخش استخراج نفت و گاز این کشور در سال ۲۰۱۹، بدون محاسبه اضافه کاری حدود ۱۰۰ هزار دلار در سال بهطور متوسط دستمزد دریافت کردهاند که این رقم شامل کمک هزینهها و پاداشها نیز میشود. طبق اعلام اتحادیه لدرن که سازماندهنده اعتصاب نفتی این کشور بود، کارگران بخش نفت و گاز نروژ بهصورت متوسط ۲۵ درصد بیش از کارگران متخصص در سایر صنایع این کشور درآمد دارند. همچنین ریستاد انرژی در گزارش خود نشان داده است که مهندسان نفت و جوشکاران در این کشور نسبت به همتایان خود در بریتانیا و کره جنوبی دستمزد بسیار بالاتری دریافت میکنند. متوسط حقوق مهندسان نفت در نروژ معادل هر ساعت ۵۰ دلار است در حالی که این رقم برای مهندسان بریتانیایی کمتر از ۳۰ دلار در ساعت و برای مهندسان در آمریکا بیش از ۶۰ دلار در هر ساعت است.
جوشکاران حوزه نفتی نیز در نروژ ۳۰ دلار در ساعت دستمزد دریافت میکنند که بیشتر از همتایان کرهای، بریتانیایی و آمریکاییشان محسوب میشود. کارگران بخش حفاری نیز دستمزدی در حدود ۳۰ دلار در ساعت دریافت میکنند که تقریبا با دستمزد حفاران در ایالات متحده و کره جنوبی برابری میکند. مطابق گزارش اداره آمار نروژ، درآمد کارگران نفت و گاز این کشور از سال ۲۰۱۵ تا سال ۲۰۱۹ تقریبا ۱۰ درصد افزایش یافته است. مدلی که نروژ در سیاستگذاری نفتی خود برگزید را میتوان بهعنوان یکی از شاخصترین نمونههای سیاستگذاری انرژی در جهان مطرح کرد که نیروی کار متخصص و سرمایهگذاری خارجی را به رغم سختگیریهای زیاد در مقایسه با سایر کشورها در خاک خود حفظ کرده است.
در ایران اما کلیشههای ذهنی فراوانی نسبت به کارگران و متخصصان نفتی وجود دارد. احتمالا ذهنیت بسیاری از افراد نسبت به یک مهندس یا کارگر متخصص حوزه نفت و گاز این گونه است که آنها افرادی هستند که بسیار پر درآمد، ثروتمند و مرفه هستند که حقوق خود را به دلار میگیرند و استراحتهای فراوان دارند. اما حقیقت آنجاست که با توجه به ثروت آفرینی سخاوتمندانه این صنعت (بهخصوص در ایران) و مشقتها و حساسیتهای بسیار شدیدی که در آن وجود دارد، نیروی کار در این حوزه دستمزد چندان عادلانهای دریافت نمیکند. شاید اگر در ایران نیز با توجه به اتکای استراتژیک کشور به نفت و گاز در کنار منابع غنی آن، الگوی سیاستگذاری نروژی در صنعت نفت اعمال شود، کارآیی آن تا حدود بسیار زیادی افزایش یابد. فراموش نکنیم که نروژ تنها ۵/ ۵ میلیون نفر جمعیت دارد و برای توسعه صنعت نفت خود که روزانه کمتر از یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه تولید دارد با اتکا به سرمایهگذاری بلند مدت خود بر روی نیروی کار متخصص خارجی توانسته یکی از کارآمدترین اکو سیستمهای صنعتی جهان را پایهگذاری کند.
این در حالی است که حفاری و استخراج نفت در ایران بسیار آسانتر و ارزانتر از کشوری چون نروژ است و منابع نفتی به مراتب عظیمتری نیز در کشور وجود دارد. ایران با جمعیتی ۸۰ میلیون نفری که جامعهای جوان و با ضریب نفوذ بالای تحصیلات آکادمیک محسوب میشود میتواند با افزایش سرمایهگذاری انسانی و تکنولوژیک از منابع عظیم نفتی کشور بهره ببرد و بازوی اصلی توسعه اقتصادی کشور در سایر حوزه را درآمدهای نفتی کشور قرار دهد. بدیهی است که اعمال سیاستهایی مانند نروژ نیازمند درک سرمایهگذاری بلند مدت در راستای توسعه و ثروت آفرینی است.
توسعه صنعت نفت در ایران به رشد نیروی کار متخصص، بهعنوان اصلیترین پایههای توسعه صنعتی در کشور گره خورده است. موثرترین راهکار برای جلوگیری از خروج متخصصان صنعت نفت و گاز و پیوستن آنها به رقبای جهانی ایران در بازار، افزایش توان منابع و شاخصهای توسعه انسانی در این صنعت است. شاید الگوی نروژی برای نفت و گاز ایران نیز الگویی مناسب باشد و با اصلاح سیاستگذاری کلان در این بخش و افزایش درآمد مهندسان و کارگران نفتی دیگر شاهد خروج نیروی متخصص از بازار کار کشور نباشیم.