به گزارش می متالز، به نقل از ماینینگفناوری، شرکت معدنی «سیبانیاستیلواتر» در افریقای جنوبی، یک آزمایشگاه دیجیتال معدنی برپا کرده تا به وسیله آن هدف خود را درباره آنچه «معدن در آینده» نامیده، هر چه بیشتر محقق کند.
این آزمایشگاه با همکاری موسسه معدنی «ویتز» در دانشگاه «ویتواتزرَند» افریقای جنوبی راهاندازی شده و در واقع یک محیط معدنی شبیهسازی شده است که در ساختمان اتاق معادن و در بخش غربی دانشگاه ویتز قرار گرفته است. تجهیزات این آزمایشگاه شامل یک شفت عمودی با پلکان به علاوه یک تونل و سقف در زیرزمین است. این آزمایشگاه دربردارنده مجموعهای از شبکههای ارتباطی و دیجیتال است تا امکان پژوهشهای مربوط به نوآوری در معدنکاری را تسهیل کند.
شرکت سیبانی به تازگی بودجه پروژههای پژوهشی خود را افزایش داده و آنگونه که شرکت و موسسه ویتز میگویند هدف این همکاری، ارتقای امنیت کار و همچنین رشد بازدهی آن است.
پروفسور فرد کاوود، مدیر موسسه معدنی «ویتز» در این باره میگوید: افزایش ایمنی و رقابت بر سر حجم تولید و کاهش هزینههای مربوط به آن، اساس و پایه یک پروژه معدنی باتداوم به شمار میآید و نتایج برآمده از آن میتواند به کاهش نابرابریها و فقر در جامعه به عنوان آنچه در طرح توسعه ملی کشور نیز آمده، بینجامد.
خبر مربوط به سیبانیاستیلواتر، تنها نمونهای از طیف گسترده شرکتهای معدنی است که در سراسر جهان به استفاده از فناوریهای دیجیتال در ارتقای کیفیت کاری خود روی آوردهاند.
در واقع این شرکتها دهههای گذشته با یک روش مشترک در سراسر جهان پروژههای خود را پیش میبردند، اما حالا دیگر باید سازوکار خود را دیجیتالی کنند تا سرعت کارشان را همراستا با فناوریهای روز پیش ببرند.
این در حالی است که حرفه معدنکاری، یکی از آخرین صنایعی به شمار میآید که با فناوریهای مربوط به دیجیتالی شدن تماس پیدا کرده و از آن متاثر شده است و در نتیجه چشمانداز این صنعت را با فناوری مجهز به سیستمهای خودکار، تجزیه و تحلیل دادهها و اینترنت صنعتی درگیر کرده است. این اتفاق، این فرصت را در اختیار شرکتهای معدنی قرار داده تا مسائل مربوط به زنجیره ارزش خود را که پیشتر پیچیده و حلنشدنی مینمود، حل کنند.
چنین تکامل دیجیتالی به اینگونه شرکتها فرصت میدهد مدلهای کسب و کار خود را از اساس و پایه تغییر دهند، خدماترسانی به مشتریهای خود را ارتقا بخشند، از میزان هزینهها در زنجیره ارزش بکاهند، امنیت فضای کار را بالا ببرند و اشکال جدیدی در کسب و کارهای خود ایجاد کنند، در حالی که در یک بازار چالشی مانند بازار مواد معدنی، ورود و در واقع انتقال به فضای دیجیتالی یک ضرورت تجاری به شمار میآید و شرکتهای معدنی باید برابر با ارزشی که از کسب و کار خود انتظار دارند، فناوریهایشان را ارتقا دهند. در واقع ترکیبی از عوامل، همانند نوسانات بازار، افزایش هزینههای پایه و تغییر تقاضای جهانی به بروز تغییرات لحظهای در بخش معدن انجامیده است؛ تغییراتی که شرکتهای معدنی را ملزم میکند برای رویارویی با آنها شیوههای کسب و کار خود را روزآمد کنند و با بکارگیری ابزار و امکانات دیجیتال و فناوریهای مربوط به آنها از فرصتهایی که این فناوریها در اختیار آنها قرار میدهند، بهره ببرند.
در این بین اما بخش معدن ایران به دلایلی که در ذیل میآید، اینگونه فناوریها را زیاد در خود دخالت نداده است.
محمدرضا خالصی، دبیر کمیته علمی مهندسی معدن و مدرس مدلسازی و کنترل فرآیندهای فرآوری مواد معدنی در دانشگاه تربیت مدرس در این باره گفت: پیشینه استفاده از اتوماسیون در سطح معادن و کارخانههای فرآوری مواد معدنی به اندازه معدنکاری نوین در ایران است و به ۴۰ سال میرسد.
در نتیجه در ۴ دهه گذشته، این واحدها به سیستمهای خودکار مجهز بودهاند و امکان صنعتی شدن یک بخش بدون اتوماسیون وجود ندارد. در واقع شبکهای که خودکار است، این قابلیت را دارد که از راه دور کنترل شود. از سوی دیگر حاشیه سود صنایع معدنی به اندازهای زیاد نیست که به تجهیزات رباتیک مجهز شوند.
وی افزود: در این بین ما فاصلهای ۲۰ تا ۳۰ ساله با فناوریهای مربوط به اتوماسیون و شبکههای خودکار داریم. به نظر من در ۲ تا ۳ دهه گذشته، تجهیزات مدرن به هر دلیلی وارد نشدهاند.
همچنین وجود نیروی کار ارزان در ایران از نیاز به اینگونه تجهیزات کاسته است. برای نمونه، وقتی یک راننده لودر ماهانه ۳ تا ۴ میلیون دستمزد دریافت میکند که برابر با حدود هزار دلار در ماه و ۱۲ هزار دلار در سال است، دیگر ورود یک ربات جایگزین که بـهطور مثال ماهـانه ۱میلیون دلار هزینـه میبرد معنا ندارد.
خالصی ادامه داد: مسئله دیگر، مقیاس معادن و کارخانههای فرآوری ایران در مقایسه با جهان است.
وقتی مقیاس عملیات معدنی بسیار بزرگ است، برای استفاده از کنترلهای اتوماتیک و رباتیک، توجیه فنی و اقتصادی وجود دارد در حالی که مقیاس معادن ایران نسبت به جهان، متوسط و پایینتر از آن است.
در نتیجه در بخش معادن، اینگونه فناوریها ورود نداشته و در بخش فرآوری مواد معدنی هم کارخانههای بزرگ مانند کارخانههای شرکتهای گلگهر، سرچشمه و چادرملو را میتوان به عنوان واحدهای فرآوری مجهز به سیستمهای کنترل معرفی کرد.