به گزارش می متالز، این در حالی است که امسال با اضافه شدن نوسانات ارزی هفته سوم فروردین، بازار خواب زده آهن، دچار سردرگمی ناشی از بی ثباتی نرخ ارز هم شد.
بقا در بازار برای صنف آهنفروشان به عوامل متعددی وابسته است؛ بهطوریکه هر کسی از ظن خود به دنبال یارگیری است، دلالان به دنبال نوسانگیری و کسب سود هستند، تولیدکنندهها به دنبال نظمدهی به فروش برای نگاه بلندمدت و کسب مشتری و اضافه کردن به تعداد مشتریهایشان هستند؛ اما تمامی این افراد یک وجه مشترک بزرگ و مهم دارند و آن «بازار» است.
فعالان و بازاریان صنف آهن اما چه میگویند؟ پژمان، که ۱۰ سال است فروشنده ورق و تیرآهنهای ساختمانی است گریزی به هفته نوسانات ارزی زده و از جو آن هفته میگوید: نوسانات بازار ما را سردرگم کرده بود، در آن بازه یک روز قیمت پایین و روز بعد زمانی که قیمت به مشتری میدادیم دیگر نمیتوانستیم بار فروخته شده را با آن قیمت تهیه کنیم.پژمان در ادامه میگوید: قیمتها در آن برهه در حال جابهجایی بود و ثباتی در بازار نمیدیدیم، در واقع قیمت ماندگاری نداشت. در روزهایی که نوسانات ارز زیاد شد، به مدت دو روز بازار به خواب مطلق فرو رفت و به نوعی بازار تحرک خود را از دست داد، به نحوی که هر روز به محل کارمان میآمدیم ولی عملا معامله مهمی در بازار صورت نمیگرفت.
وی در ادامه میگوید: قبل از نوسانات دلار قیمت ثابت بود و میتوانستیم حداقل به مشتری قیمت بدهیم و بارمان را خرید و فروش کنیم. مهمترین موضوع در بازار و برای ما شفاف بودن قیمت است در واقع نماندن قیمت در یک سطح و آشفتگی قیمتی اجازه معامله صحیح در بازار را به ما نمیداد. زمانی که در یک ساعت خاص به مشتری قیمت میدادیم نمیتوانستیم به تعهد خرید برای تحویل بار به مشتری در چند ساعت بعد عمل کنیم، چون ساعت به ساعت قیمت در حال تغییر بود و کلا برایمان ضرر به همراه داشت.پژمان درخصوص تقاضاهایی که دریافت میکنند میگوید: تقاضاهای موجود در بازار ما بیشتر تقاضاهای مصرفی و خرد است، مثلا شخصی خانهای ساخته و به علت نبود مصالح این ساختمان نیمه کاره مانده است، از سویی نمیتواند آن ساختمان را در چنین وضعیتی رها کند و مجبور به خرید است.پژمان میگوید: مشتریهایی که برای خرید مصالح فولادی ساختمانی به بازار شادآباد میآیند، تعهدی را در قبال صاحب ملک دارند و باید به آن پایبند باشند و وقفه در انجام این تعهد، سازنده ساختمان را هم متضرر میکند. مثلا قیمت را بر یک پایهای بستهاند و حال اگر این خرید همچنان به تعویق بیفتد، تنها باعث متضرر شدن آنها میشود.
سراغ فروشنده دیگری میرویم، جهان تیغ در زمینه صنایع مفتولی و به مدت ۸ سال است که تولیدکننده و فروشنده است. وی درخصوص جو کلی که بر بازار آهن حاکم است میگوید: وضعیت تقاضا در بازار بسیار پایین و نسبت به سالهای گذشته خوب نیست. بهعنوان مثال کار ما درخصوص پخش و فروش تولیداتمان مربوط به پروژههای شرکتهای دولتی است و مدت طولانی است که از سوی این شرکتها فاکتور و صورت خریدی دریافت نکرده ایم.در حال حاضر اگر تقاضایی هم در بازار وجود دارد مربوط به تقاضاهای شخصی است که متراژهای قابل توجهی را هم شامل نمیشود، در واقع قبلا تقاضاهای بزرگتر و کلانتری داشتیم که در حال حاضر این تقاضاها به ساختمانها و املاک و باغات شخصیساز تقلیل یافته است.این فعال بازار آهنآلات در ادامه میگوید: خیلی از ارگانهای دولتی هستند که از آنها طلبکاریم و زمانی که طلب خود را پیگیری میکنیم، میگویند که بودجه ندارند تا طلبهای قدیم ما را پرداخت کنند و فعلا به ما وعده میدهند.
او درخصوص پایه اصلی کار و تولیدشان میگوید: پایه کار اصلی ما «میلگرد» است، این در حالی است که زمانی که میلگرد به فروش نرود ما هم نمیتوانیم قیمت بدهیم. در روزهایی که دلار با التهاب و هیجان قیمتی مواجه شد کسی میلگرد نمیفروخت و اگر هم دست به فروش میزد، قیمتهای پرتی را اعلام میکرد؛ موضوعی که ما را ملزم به تصمیم عقلانی «بستن فروش» میکرد، در واقع با اینکه تقاضایی در بازار نبود ولی حتی اگر تعداد انگشت شماری هم تماس میگرفتند به مرحله فروش نهایی نمیرسیدند.در زمانهایی که بازار با التهابات و هیجاناتی از این دست، همچون دلار مواجه میشود اعلام و دادن قیمت از سوی تولیدکنندهها به متقاضیان اجناس بسیار سخت و عملی مخاطرهآمیز است، در توضیح این موضوع به صنفی که شخص خود من در آن مشغول کار هستم اشاره میکنم.به گفته وی مواد اولیه کار ما در تولید صنایع مفتولی، میلگرد است و باید در ابتدا میلگرد (مواد اولیه) را خریداری کنیم تا بتوانیم دست به تولید و عرضه بزنیم، ولی زمانی که مواد اولیه از سوی تولیدکنندگان و عرضهکنندگان آن محصول به فروش نرسد بالطبع ما هم نمیتوانیم قیمت فروش را به اطلاع متقاضی و مشتری برسانیم.جهان تیغ ادامه داد: ما تولیدکننده هر چیزی هستیم که با مفتول ساخته میشود که از آن جمله میتوان به «حصار، سیم خاردار و فنس» اشاره کرد. به عبارتی میلگرد را خریداری میکنیم، عمل کشش را روی آن انجام داده و پس از آن پخت و گالوانیزه کرده، میبافیم و بهصورتی که سفارش گرفته ایم تحویل مشتری میدهیم.
به گفته وی در سه ماه ابتدایی سال گذشته مشغولیت و ترافیک کاری ما برای دریافت سفارشها به اندازهای بود که برای مشتریان وقتهای ماهانه در نظر میگرفتیم، چرا که حجم فروشها و تحویل بارها به اندازهای بود که با کمبود جنس مواجه میشدیم. در حال حاضر ولی شرایط به گونهای است که بار در انبار دپو شده است به این معنا که تقاضایی برای این بار وجود ندارد.به گفته وی چند روز گذشته و هفتههای پایانی سال ۹۶ و ابتدایی سال ۹۷ اصلا قابل مقایسه با سالهای قبل نیست. با وجود اینکه هر ساله در ماههای انتهایی سال ارسال سیگنالهای رونق اندکی از طریق خریدهای انباری و دیگر خریدها به بازار مخابره میشود که از آن بهعنوان رونق شب عید یاد میشود، اما در ماههای اخیر این اتفاق رخ نداد.
این تولیدکننده درخصوص این سیگنال میگوید: سال ۹۶ ما این سیگنال را دریافت نکردیم، حتی خیلی از همکاران و هم صنفان ما که دست به خریدهای قبل از عید میزدند که از آن با نام خریدهای انباری یاد میشود سال گذشته چندان در این زمینه فعال نبودند. خریدهای انباری در واقع به امید رونق در بازار در سال جدید و اقدام به فروش با امید کسب سود برای جذب تقاضای بازار بعد از عید انجام میشود ولی امسال این اتفاق در بازار رخ نداد، به دلیل اینکه نقدینگی در بازار وجود نداشت.به گفته این فعال بازار فولاد تب دلار به نبود تقاضا در بازار در آن بازه چند روزه بیشتر دامن زد، به این معنا که کسانی که از قبل، محصولی را در انبار دپو کرده بودند با افزایش قیمت دلار ترجیح به نفروختن بار در آنها قوی شد، با این نیت که حتی این بار اگر به همین صورت در انبار هم بماند میتواند برایشان ایجاد سود کند.حتی برخی فعالان بازار با شناسایی افرادی که در بازار به دنبال نقدینگی بودند بار آنها را با قیمت پایین خریدند که دلیل این امر نیز انگیزههای خرید انباری به قصد انتفاع از محل افزایش قیمت محصول در آینده بود. لذا باید گفت خرید و فروشی که در هفته التهاب قیمت دلار در بازار وجود داشت، خرید و فروشی است که بین کاسبان بوده و بین مردم نبود.
کریمی دیگر فعال بازار فولاد ۱۲ سال است در زمینه فروش و تولید لوله پروفیل فعالیت میکند. وی درخصوص وضعیت بازار در سال ۹۷ و در هفتههای ابتدایی این سال میگوید: من تقاضای موجود در بازار را نسبت به بازه زمانی قبل از افزایش دلار ثابت میبینم، چراکه در شرایطی که قیمت ارز بالا میرود خیلیها خرید نمیکنند و در این شرایط دست نگه میدارند.
باتوجه به دوره افزایش قیمت کاذب ارز، در زمینه صنف آهن فروشها، بازاریها از این روند عقب ماندند به این معنا که این افزایش قیمت از سوی بازار و از قبل پیشبینی نشد و به همین دلیل هم نتوانست تقاضایی ایجاد کند. در واقع بازاریها در شرایطی که افزایش قیمت ارز را پیشبینی کرده باشند میتوانند از قبل خریدهای بیشتری کنند ولی بازار نتوانست این خرید را انجام دهد. لذا خریدهای عمده در بازار به وقوع نپیوست بهطوریکه میتوانیم بگوییم کالای زیادی در بازار وجود ندارد.به گفته وی زمانی که در بازار قیمتها کاهشی میشود یک مقاومت برای «اثرگذاری مستقیم» در مقابل این کاهش دیده میشود، به این دلیل که خریدها در بازار معمولا با قیمتهای بالا صورت گرفته است. در این باره تولیدکنندهها و فروشندهها ترجیح میدهند که یا «مایه به مایه» جنس خود را به فروش برسانند یا با یک ضرر جزئی دست به این کار بزنند، ولی در روندهای افزایش قیمت در بازار عرف این است که حتی جنس ارزان خریداری شده را هم با نرخ جدید به فروش میرسانند.من افزایش قیمت ارز در هفته «نوسانات ارزی» را روانی میدانم و پس از آن هم اگر افتی در قیمت آن ایجاد شد باز هم آن را روانی میدانم، در واقع بر این باورم که از نظر جریان اقتصادی، اتفاق و رخدادی پیش نیامده که بخواهد در بازار تاثیری ایجاد کند. از طرفی دلار خاصی وارد بازار نشده و برنامهریزی خاصی انجام نشده ولی زمانی که از سوی معاون رئیسجمهور نرخ ثابت اعلام شد، تنها از نظر روانی تاثیر ایجاد کرد و قیمتها را به اصطلاح تحت تاثیر قرار داد.به گفته وی در زمانهایی که قیمتها در بازار کاهشی است برخی در بازار بهصورت اعتباری خرید کردهاند، یعنی وقتی میبینند که قیمتها رو به افزایش است، خریدهای آهنآلات را با چک یک ماهه، دو ماهه یا ۱۰ روزه و بدون پول و با اعتبار انجام میدهند. زمانی که بازار ایست کند و به نوعی رکود ایجاد شود اولین اشخاصی که جنس خودشان را میفروشند، همین طیف خریداران اعتباری هستند چون جنس را خریدهاند و حالا که قیمتها رشد پیدا کرده است، این شرایط برایشان ایجاد سود میکند. حتی این افراد تا درصدی زیر قیمت هم فروشنده میشوند، چون سود خود را دریافت کردهاند.اما طیفی هستند که بدون چک و با موجودی خودشان خرید کردهاند و زمانی که قیمتها با کاهش مواجه میشوند، دیگر زیر قیمت به فروش نمیرسانند؛ چون از اعتبار نقدی خود خرید کردهاند لذا ترجیح میدهند به قیمت بازار بفروشند. کریمی در ادامه افزود: زمانی که ارز با تلاطم مواجه شد این موضوع با تاخیر زمانی بیشتری به بازار منتقل شد، بهطوریکه تقاضای خرید در این بازار دیرتر به جریان افتاد. پس از آن هم تقاضایی نه از سمت بازار و نه مشتری در این بازار وجود ندارد؛ چون در بازار آهن و در این مورد همه ریسک برگشت پذیری قیمت را در نظر گرفته و پیش بینی کردهاند.وی درخصوص تقاضای بازار میگوید: مواردی درخصوص تقاضا وجود دارد که مربوط به مصرفکنندهای میشود که بهطور ۱۰۰ درصدی نتواند از تامین نیاز خود بگذرد که در این باره مجبور است کالا را خریداری کند، اما درخصوص تقاضای بازار این موضوع متغیر است، مثلا تقاضای فعالان ساختمانی، کارگاهها، تراشکاریها و... تقاضای ثابتی است که همیشه در بازار در زمانهای نیاز وجود دارد چرا که این افراد چارهای جز خرید ندارند.
رستمی در بازار کار واسطه گری مقاطع فولادی را انجام میدهد، وی درخصوص زمینه شغلی اش به «دنیای اقتصاد» میگوید: ما میخریم و بعد میفروشیم، همین. اختیار خرید و فروش هم با خود ما است، مستقیم از کارخانه خرید میکنیم و به هرکسی که خرید کند میفروشیم، لذا خریدار ما هرکسی میتواند باشد و طیف خاصی تعریف نمیشود، میتواند مشتری درون بازار باشد، سازنده واقعی باشد و...
به گفته رستمی بازار آهن معمولا تا ۱۶ فروردین در یک خواب بعد از تعطیلات بهسر میبرد به نوعی انگار هنوز با تعطیلات خداحافظی نکرده است. تاجران اصلی هم معمولا بعد از ۳۰ فروردین به بازار ورود میکنند. از سویی ترازگیری و انبارگردانی را در روزهای ابتدایی انجام میدهند تا بتوانند وضعیت موجودی را مشخص کنند.به گفته وی چیزی که در بازار میبینم و میخواهم منتقلش کنم این است که افرادی هستند که تاجر شمش هستند، شمش هم دارند ولی به بازار تزریق نمیکنند، اتفاقات از این دست و نیامدن بار مربوط به بازار، باعث ایجاد گرانی در بازار میشود. چند روز گذشته میلگرد را کیلویی ۲ هزار و ۸۰۰ تومان فروختیم، اما به یکباره خریدها متوقف شد و کسی دیگر خرید نمیکند، ما ایرانیها برعکس عمل میکنیم، زمانی که در بازار ارزانی وجود دارد نمیخریم، ولی زمانی که بار گران میشود همه برای خرید هجوم میبرند.وی در ادامه با اشاره به اینکه بازار با ثباتی نمیبینم گفت در سال جدید فروش نداشته ایم و بازار در یک حالت انتظاری به سر میبرد، معمولا این روند تا هفته اول اردیبهشت ادامه دارد، این در حالی است که سال گذشته اینطور نبود. وی درخصوص جو حاکم بر بازار آهن آلات میگوید: دلالان دانه درشتی در بازار هستند که حجم زیادی بار دارند ولی در فروش خود دست نگه میدارند و همین «ایست فروش» به ناگاه باعث گران شدن بار میشود.
موثقی، دیگر فعال بازار فولاد که در زمینه واردات فولادهای ابزاری و قالبسازی فعالیت دارد، میگوید: برای ساخت هر قطعه صنعتی نیاز است که قالبی ساخته شود، آن قالب از فولاد است و در این زمینه واردات شمش فولاد انجام میدهیم.به گفته وی زمینه فولادهایی که واردات آن را انجام میدهیم، فولادهای خاص است که تولید داخلی ندارد و عمدتا هم از اروپا وارد میشود، مشکلی که ما داریم این است که به دلیل مسائل تحریم، متاسفانه خیلی از کارخانههای اروپایی کالاهایشان را در اختیار ایران نمیگذارند، بنابراین این بازار عمدتا به تولیدکنندههای آسیایی یا کارخانههایی که از نظر کیفیت تولیدات چندان خوبی ندارند تغییر پیدا کرده است.در واقع مشکل این است که این تولیدکنندهها برای صادرات به ایران باید مجوز صادرات بگیرند؛ چون این کالا از اتحادیه اروپا به ایران میآید، این مساله این کشورها را خیلی تحت فشار میگذارد و حتی در مواردی یک زمان ۶ تا ۷ ماهه نیازداریم تا آن کشورها بتوانند این مجوز را بگیرند و بتوانند کالای آماده شده را به ایران ارسال کنند، بنابراین خواب سرمایه زیاد و به نوعی گردش کار ما بسیار محدود شده و به نوعی در زمانی که نیاز به کالا وجود دارد متاسفانه نمیتوانیم این نیاز را پوشش دهیم و آن تولیدکننده و مصرفکننده به نوعی نیازش را از کالاهای نامرغوبی که عمدتا هم از سمت چین وارد میشود پوشش میدهد.
به گفته وی یک تولیدکننده برای ساخت آن قطعات، نیاز به «تیراژ تولید بالایی» دارد که عمدتا تولیدکنندههای قطعات لوازم خانگی، خودروسازی و همه اینها نیاز دارند که تیراژ بالایی داشته باشند، از سویی وقتی که تیراژ ضرب قالب روی قالبهای نامرغوب پایین میآید، هزینه ساختشان به مراتب بالا میرود و مجبور به ترمیم قالبهایشان و ساخت مجدد هستند و به همین دلیل این موضوع باعث افزایش قیمت تولیدشان میشود، بنابراین نمیتوانند در بازار داخلی رقابت خوبی داشته باشند.این تولیدکننده بعد از توضیح بازار داخلی و مشکلات و مصائبی که با آن درگیر است به موضوع تقاضا میپردازد و میگوید: «با توجه به اینکه کالای تولیدی ما خاص است، تقاضا برایش از طرف تولیدکنندهها همیشه وجود دارد، ولی یکسری از تولیدکنندهها به دلیل اینکه تیراژ فروششان پایین میآید، مسلما تولیدشان را کاهش میدهند. این در حالی است که وقتی که تولید کاهش پیدا میکند، درخواست برای ساخت قالب هم کاهش پیدا میکند، بنابراین این موضوع غیرمستقیم روی فروش تاثیرگذار است و این کارگاهها و کارخانهها بعضا برای نیازهای خود یک انباری را بهعنوان موجودی نگه میداشتند، ولی الان صرفا به این سمت رفتهاند که با توجه به نیاز روزانهشان خریدشان را انجام دهند.بنابراین قطعاتی از شمش فولاد که تا قبل از این بهصورت شاخه فروخته میشد، الان به قطعات خیلی کوچکتر تقسیم شده، این موضوع بر فروش ما هم تاثیر گذاشته است.