به گزارش می متالز، در واقع آنانی که با توسل به هزینههای گزاف و طی مسیر دیوان سالاری پذیرش بورس وارد این بازار شده اند در حال حاضر، هیچ اراده و انگیزه ای برای تقویت بازار سهام ندارند. امور سهام، مدیران عامل، اعضای هیات مدیره و سهامداران عمده شرکتهای بورسی، هیچ حساسیتی نسبت به بازار سرمایه نشان نمی دهند و بنظر می رسد اساسا در بازار سرمایه راهکاری برای حل مشکلات خود یا تقویت و توسعه موسسه متبوع خود قائل نیستند.
اگر این شرایط ادامه پیدا کند. رکود و فرسودگی در سطوح مختلف بازار سرمایه رسوخ و رسوب بکند. مطمئناَ بازگشت رونق به بازار سرمایه در جهت اجرای ماموریتهای ذاتی این بازار بسیار پر هزینه و سخت خواهد شد. اگر به این نگرانیها، قرار گرفتن در فصل مجامع هم بیافزاییم، عملاَ در طلایی ترین فرصت برای فرهنگ سازی عمومی بورس، مسیر ضد ترویج را طی خواهیم کرد و مجامع عمومی شرکتها، صحنه ای برای القاء یاس و ناامیدی به سهامداران حقیقی تبدیل خواهد شد که طبیعتاَ رکود بورس تعمیق می کند و هزینه بازیافت رونق را بیش از آنچه که گفته شد بالا می برد. بی تردید بر اساس آنچه که در سالهای گذشته تجربه شده است، ادامه این وضعیت می تواند مجامع عمومی متشنجی را به دنبال داشته باشد و در شرایطی که بازارهای سوداگری سودهای نامتعارفی را به دارندگان نقدینگی هدیه می کند، سودهای اندک و یا بلکه زیان دهی شرکتها به ابراز نارضایتیها منجر خواهد شد.
اما بنظر می رسد شرایط فعلی بازارسرمایه نه برای ستاد اقتصاد مقاومتی، نه برای وزیر اقتصاد و نه برای مدیران ارشد بورسی، مسئله اولویت دار نیست و مدیران عامل و هیات مدیره شرکتهای هم بازارسرمایه را کنارگذری برای فعالیتهای روزمره خود می دانند و دلیلی برای صرف انرژی و هزینه در این خصوص نمی دانند.