
به گزارش میمتالز، در این یادداشت به بررسی چالشهای محیطزیستی فولاد و موضوع انتقال آب خلیج فارس و صنعت فولاد خواهیم پرداخت.
متاسفانه در ایران بر خلاف اکثر کشورهای دنیا مطالعات امکانسنجی اولیه برای احداث کارحانجات فولادی شاخص آب اهمیت زیادی نداشته و شاهد این موضوع هستیم که اکثر شرکتهای فولادی در مناطق خشک و کم بارش ایران قرار گرفتهاند. از سویی چند سالی است که الگوهای بارشی وضعیت وخیمی از کمآبی را در کشور گزارش می دهند. لذا یکی از مهمترین صنایعی که انگشت اتهام به سمت آن دراز است صنعت فولاد است.
صنعت فولاد از نظر میزان انرژی مورد نیاز یکی از صنایع بسیار پرمصرف است. در کل دنیا میزان مصرف آب و انرژی در بخش تولید فولاد همواره درصد قابل قبولی را به خود اختصاص داده است. برای مثال در حدود ۳ درصد از کل برق تولیدشده در ایران در کارخانجات فولادی مصرف میشود و شرکت توزیع برق کشور برای این مصرف برنامهریزی سالانه کرده است.
انتقال آب از دریاهای شمالی و خلیج فارس کشور راهحلی بود که حدودا یک دهه مطالعات آن در حال انجام بوده و موافقان و مخالفان خود را دارد. در گام اول این طرح کمی غیرمعقول به حساب میآمد به همین دلیل سناریوی منطقی برای این شرایط را انتقال کارخانجات فولادی به مرزهای شمالی و جنوبی کشور عنوان کردند. اما این موضوع عملا نشدنی بود چرا که هزینههای احداث این کارخانجات و تهیه زیرساختهای آنها موضوعی نیست که بتوان در کوتاهمدت برای آنها تصمیمگیری کرد. از سویی دیگر این موضوع چالشهای اجتماعی نیز به همراه داشت. چرا که این چنین جابهجایی گستردهای از مناطق مرکزی ایران بحرانهای بیکاری و مهاجرتهای گسترده را به همراه داشت که عملا شرایط را نامساعدتر از وضعیت فعلی میکرد.
طبق بررسیهای انجام شده توسط تیم تحلیل آرتان پرس، حدودا ۴۶ درصد مصرف آب در کل صنایع کشور متعلق به بخش فولادی بوده که بیشتر آن از طریق بازیافت آبهای مصرفی تامین شده است. این طرح خود به تنهایی می تواند بخش زیادی از مشکلات زیستمحیطی را برطرف سازد. اما متاسفانه پسماند آبهای فولادی خود معضلی است که عملا با بالا رفتن حجم تولید و از طرفی بالا بردن رطوبت در شهرهای کوچک مرکزی باعث تغییر اکوسیستم منطقه شده و زیانهایی را به همراه دارد.
صنعت فولاد ایران یکی از صنایع پرمصرف در حوزه آب به حساب میآید. بر اساس شاخص استاندارد جهانی تولید فولاد، برای تولید هر کیلوگرم فولاد به حدودا ۸ لیتر آب نیاز است که با توجه به تنوع تکنولوژیهای مختلف در تولید فولاد ایران این رقم در هر کارخانه میتواند متفاوت باشد. قانونی نانوشته و البته بدیهی وجود دارد که میگوید هرچه فناوریهای به روزتر، مصرف آب کمتر است. میزان مصرف آب به ازای هر تن تولید فولاد خام به عواملی مانند نوع فرآیند تولید، تنوع حجم و کیفیت محصولات تولیدی و سطح فناوریهای مورد استفاده در هر واحد صنعتی بستگی دارد.
در صنعت فولاد، آب عنصری بسیار حیاتی محسوب میشود. عمده مصارف آب در این کارخانجات شامل خنککاری، (تجهیزات، کورهها، محصولات میانی تولیدشده آهنی و فولادی، کک فرآوریشده و …) منبع بخار مورد استفاده در فرآیند تولید یا نیروگاههای برق، فرو نشاندن و پاکسازی غبارها و گازهای آلودهکننده، تمیزکاری سطوح و زدودن پوستههای اکسیدی محلولهای خطوط اسیدشویی، حلال محیط آبی به منظور روانکاریهای روغنی یا پایه آب، غبارزدایی از مواد اولیه بخشی از مهمترین استفادههای آب در صنعت فولاد است. لذا آب بخشی از زنجیره ارزش فولاد محسوب شده و حتما باید فکری برای آن برداشت در غیر این صورت به زودی یکی از نقاط قوت و پایگاههای استراتژیک اقتصادی ایران با چالش همراه خواهد شد.
یکی از مهمترین مزایای این طرح استقلال کارخانجات فولادی و حل چالشهای تامین آب این کارخانجات خواهد بود. از طرفی با ورود آب به فلات مرکزی ایران سطح زیرکشت و زمینهای خالی از پوشش گیاهی به دلیل بالارفتن رطوبت محیط افزایش پیدا کرده و عملا تاثیر مثبتی بر اکوسیستم گیاهی خواهد گذاشت.
کاهش هزینههای فولادیها با اجرای این طرح کلیدزنی خواهد شد. حدودا ماهانه به طور میانگین برای تولید هر یک کیلوگرم فولاد به طور مستقیم ۲ هزار تومان برای تامین آب هزینه میشود و اگر به این هزینه ابعاد پنهان هزینهای را اضافه کنیم تا دو برابر قیمت مطرحشده میتواند رشد کند. این موضوع میتواند قیمت تمامشده فولاد را در ایران به شدت تحت تاثیر خود قرار دهد.
انتقال آب خیج فارس به مناطق مرکزی باعث تغییر اکوسیستم منطقه شده و در درازمدت میتواند تاثیرات منفی بر محیط زیست بگذارد. زیرا پوشش گیاهی غالب در منطقه مرکزی ایران با درصد مشخصی از رطوبت و گرما رشد میکنند و هر گونه تغییر در این زمینه میتواند آسیبزا باشد. لذا باید مطالعات زیستمحیطی گستردهای در این زمینه صورت پذیرد.
در صورت انتقال آبهای دریاهای آزاد به تعداد قابلتوجهی کارخانجات آبشیرینکن نیاز داریم تا این طرح مقرون به صرفه باشد. قاعدتا هزینههای اولیه این بخش متوجه کارخانجات فولادسازی خواهد بود. این هزینه میتواند در سالهای اول باعث رشد شدید قیمت تمامشده محصولات نهایی فولادسازان شود.
نمک جداشده از آبهای شور دریا، نیاز به برنامهریزی دارد. چرا که دپو و انباشت آنها در محیط میتواند به مرور زمان سبب تغییر اکوسیستم گیاهی و جانوری شود. با ورود مجدد این نمکها به آب، با تغییر میزان رسانایی و شوری آب زندگی آبزیان در مناطق با خاطراتی همراه خواهد شد.