تاریخ: ۰۴ دی ۱۳۹۹ ، ساعت ۱۲:۴۵
بازدید: ۴۱۸
کد خبر: ۱۵۰۲۸۲
سرویس خبر : آهن و فولاد
سرنوشت ناکام کارگرانِ فولاد زاگرس؛

«فعلگی» در بیدرکجای پایتخت

می متالز - کارگران بیکار شده‌ی فولاد قروه می‌پرسند چرا اینهمه تجهیزات، ماشین‌آلات و نیروی انسانی متخصص و باسابقه را نادیده گرفته‌اند و می‌خواهند مجموعه جدیدی را از نو سرپا کنند؟! اگر مسوولان به فکر کارآفرینی و ایجاد اشتغال هستند، چرا همان فولاد قروه را که میلیاردها تومان برایش سرمایه‌گذاری شده بود، از نو احیا نمی‌کنند؟!
«فعلگی» در بیدرکجای پایتخت

به گزارش می متالز، آنچه مردم مرزنشین و ساکن مناطق محروم کشور را می‌ترساند و آزار می‌دهد، بیش از هرچیزی،  «بیکاری» است؛ فرصت‌های شغلی نیست و آنهایی هم که هست با بی‌تدبیری‌ها و این دست و آن دست کردن‌ها از دست می‌رود. نمونه‌ی بارز آن هم سرنوشت ناکامِ «فولاد زاگرس» یا همان فولاد قروه در قروه‌ی کردستان است؛ مجتمعی که سال‌ها محل امرار معاش بیش از ۴۰۰ خانواده شهری و روستایی در منطقه‌ی محروم قروه در استان کردستان بود اما با تصمیم‌گیری‌های اشتباه در سراشیبی افتاد و از دست رفت.

بیش از هفت سال از انحلال مجموعه‌ی فولاد زاگرس می‌گذرد؛ دستگاه‌ها و ماشین‌آلات این مجموعه سالهاست که خاک می‌خورند و درها قفل است. امروز فولاد زاگرس، مجموعه وسیعی است که در بیرون شهر قروه، بلااستفاده افتاده و گذر هیچکس و هیچ چیز جز جغدان شبانگاهی و کلاغان صبحگاه، به آن نمی‌افتد.

 

انحلال و تعطیلی!

شرکت فولاد زاگرس به موجب مجمع فوق‌العاده‌ای که در اسفند ماه ۹۲ توسط سهامداران عمده این شرکت شامل صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد و سازمان تامین اجتماعی برگزار شد، منحل اعلام شد. بعد از این انحلال، چهار صد کارگرِ فنی و متخصص این کارخانه قدیمی، همگی بیکار شدند؛ امید خیلی از خانواده‌ها در قروه به همین کارخانه بود؛ امید خیلی‌ها با این انحلال ناامید شد.

این کارخانه در سالهای میانه‌ی دهه‌ی ۸۰ شمسی، آن‌چنان سر پا و پررونق بود که هیچ کارگری فکر مهاجرت از قروه و کردستان به سرش نمی‌زند؛ غیر از ۴۰۰ نفر که به صورت مستقیم در خود مجموعه اشتغال داشتند، ده‌ها و بلکه صدها کارگر به صورت غیرمستقیم از کنار این کارخانه نان درمی‌آوردند و در زنجیره تامینِ آن، مشغول بودند؛ اما انحلال ناگهانی و دستور تعطیلی، درها را قفل کرد؛ روی ماشین‌الات و تجهیزات، پرده‌ای از خاک ناامیدی پاشید و کارگران را روانه جاده‌ها کرد.

کارگران بعد از بیکاری، مدتها به دنبال معوقات مزدی پرداخت نشده‌ی خود بودند؛ دستمزد و حق بیمه آنها برای چندماه پرداخت نشده بود؛ حق سختی کار آنها معوق مانده بود و آنها که مشمول بازنشستگی پیش از موعدِ مشاغل سخت بودند، نمی‌توانستند بازنشست شوند و از سر آسودگی خیال، مستمری دریافت کنند. این کارگران ماه‌ها دوندگی کردند تا توانستند حق و حقوق از دست رفته‌ی خود را استیفا نمایند اما به دست آوردن این حقوق، چیزی بود مربوط به گذشته؛ آینده برایشان همچنان تیره و تار بود.

احمد امینی (نماینده کارگران بیکارشده فولاد زاگرس) که بعد از انحلال و تعطیلی، دوندگی‌های بسیار برای استیفای حقوق کارگران این مجتمع صورت داده؛ در ارتباط با سرنوشت دردناک کارگران این مجموعه بعد از تعطیلی به ایلنا می‌گوید: کارگران همگی آواره شدند؛ برخی به تهران آمدند و به عنوان کارگر روزمزد و بدون بیمه، در میادین میوه و تره‌بار و یا در میوه‌فروشی‌های سطح شهر مشغول شدند؛ از این گروه، تعدادی حتی دچار حادثه کار شدند و جان خود را از دست دادند؛ گروهی دیگر، به مشاغل کاذب پناه آوردند؛ اینها یا مسافرکشی می‌کنند یا در کنار خیابان‌های سنندج و تهران، بساط پهن کرده‌اند و بعدِ عمری کار تخصصی و فنی، حالا دستفروشی می‌کنند. عده‌ای هم بیکار مانده‌اند و سربار خانواده...

او با ناراحتی بسیار ادامه می‌دهد: فولاد قروه که تعطیل شد، شروع بدبختی و آوارگی ما بود؛ هیچ یک از کارگرانِ این مجتمع، عاقبت به خیر نشدند؛ همگی از دست رفتیم....

 

نمک بر زخمی کهنه!

هنوز زخم ناسورِ این تعطیلی و انحلال تازه بود که خبر راه‌اندازی زنجیره فولاد کردستان، نمک بر آن پاشید. در سال ۹۴، دو سال بعد از انحلال فولاد قروه، خبر آمد که قرار است زنجیره فولاد کردستان، حدود ۵۰ کیلومتر دورتر از مجتمع از کار افتاده‌ی فولاد زاگرس، راه‌اندازی شود؛ ابتدا کارگران بیکار، خوشحال شدند و این امید در دلشان زنده شد که شاید بازهم بتوانند به سر کار تخصصی خودشان بازگردند؛ اما بعدتر، مقامات گفتند که زنجیره فولاد کردستان، مجموعه‌ی جدیدی است و ربطی به فولاد قروه و کارگران بیکار آن ندارد! قرار است این مجموعه راساً نیرو جذب کند و شروع به کار نماید.

حالا پنج سالِ تمام گذشته اما هنوز زنجیره فولاد کردستان به بهره‌برداری نرسیده است.  کارگران بیکار شده‌ی فولاد قروه می‌پرسند چرا اینهمه تجهیزات، ماشین‌آلات و نیروی انسانی متخصص و باسابقه را نادیده گرفته‌اند و می‌خواهند مجموعه جدیدی را از نو سرپا کنند؟! اگر مسوولان به فکر کارآفرینی و ایجاد اشتغال هستند، چرا همان فولاد قروه را که میلیاردها تومان برایش سرمایه‌گذاری شده بود، از نو احیا نمی‌کنند؟!

هنوز زنجیره فولاد رسماً آغاز به کار نکرده است اما احمد امینی می‌گوید: قرار نیست از کارگران بیکار فولاد قروه آنجا استفاده کنند؛ در واقع هیچ تضمینی به ما نداده‌اند و نمی‌دهند!

این در حالیست که دوازدهم آذرماه سال جاری، استاندار کردستان، ضمن گله‌مندی از ایمیدرو بابت تاخیر ۳ ساله در اجرای این پروژه، گفت: زنحیره فولاد کردستان باید از بلاتکلیفی خارج شود.

بهمن مرادنیا در جلسه ویدئوکنفرانس با مقامات ایمیدرو و سازمان‌های سرمایه‌گذار در پروژه زنجیره فولاد کردستان اظهار کرد: زنجیره فولاد، برای کردستان بسیار حائز اهمیت است و خواهش ما این است که جدی‌تر با موضوع برخورد شود. حتی اگر اراده‌ای بر اجرای این پروژه نیست، در هر صورت باید از بلاتکلیفی خارج شود.

 

بازهم بیکاری!

مسوولان وعده داده‌اند با بهره‌برداری از این مجموعه، برای ۱۰ هزار نفر به طور غیرمستقیم و ۲ هزار نفر به صورتِ مستقیم شغل ایجاد می‌شود اما امینی ضمن ابراز نگرانی بابت آینده مردم قروه و مهاجرانی که سالهاست دور از خانواده در پایتخت و کلانشهرها، «فعلگی» می‌کنند؛ می‌گوید: زنجیره فولاد بیشتر مربوط به شهرستان بیجار در هفتاد کیلومتری قروه است و طبیعتاً نیروهایش را هم بیشتر از مردم همان شهرستان می‌گیرد؛ درواقع نفعی به حال ما ۴۰۰ کارگر بیکارشده‌ی قروه ندارد.

او ادامه می‌دهد: نماینده مردم قروه در مجلس و فرماندار قروه، در این زمینه مسوولیت دارند؛ چرا سکوت کرده‌اند و اجازه داده‌اند همه امکانات و توانمندی‌های فولاد زاگرس از دست برود؛ چرا اجازه کلنگ‌زنی یک مجموعه جدید را داده‌اند و چرا تضمینی برای اشتغال ما در این مجموعه جدید از مسوولان وزارت صمت و مقامات ایمیدرو نگرفته‌اند؟!

امینی می‌گوید: فقط می‌خواهند بگویند ما نیز «افتتاح» کرده‌ایم؛ فقط همین....

طرح‌های تکراری، کلنگ زدن‌های چندباره و قیچی کردن‌های باافتخار مجتمع‌هایی که هیچ نیازی به آنها نیست، همیشه مورد انتقاد بوده است؛ بارها اتفاق افتاده که از پتانسیل‌های موجود استفاده نشده و بی‌دلیل، سراغ سرمایه‌گذاری مجدد رفته‌ند؛ در مورد فولاد قروه نیز همین اشتباهات و ندانم‌کاری‌ها، به وقوع پیوسته؛ این مجتمع سالهای متوالی کار کرده و تولید داشته؛ چرا به جای راه‌اندازی مجدد و احیای آن، سراغ کلنگ‌زنی یک مجموعه جدید رفته‌اند؛ چرا این مجموعه جدید، پنج سال بعد از کلنگ‌زنی هنوز روی هواست و به بهره‌برداری نرسیده است و ازهمه مهم‌تر، چرا نیروی کار متخصص، حرفه‌ای و باسابقه‌ی آن به حال خود رها شده‌اند تا در بیدرکجای پایتخت، «فعلگی» کنند؟!

گزارش: نسرین هزاره مقدم

عناوین برگزیده