به گزارش می متالز، جایی که وزیر نفت عربستان سعودی چنان که در انتهای نشست وزیران وعده داده بود، پیشنهادی خارقالعاده از جیبش درآورد. پیشنهاد خارقالعاده وزیر سعودی، کاهش تولید دواطلبانه و یک جانبه کشورش به میزان یک میلیون بشکه نفت در روز بود.
این اعلام آنقدر بهت آور بود که حتی کارشناسان و خبرنویسان و تحلیلگران سریعالقلم وابسته به آرامکو و سعودی و کاربران شبکههای مجازی آن را نیز دچار لغو قلم و حیرت کرد. هیچکس هیچچیزی نداشت که بگوید یا بنویسد. کار از تحلیل گذشته بود. «چرا؟» تنها واژهای بود که بر ذهنها نقش میبست.
حتی تارنمای «انرژی» که بهطور ویژه برای صنعت نفت عربستان و کشورهای اوپک کار میکند، در این زمینه انگشت به دهان ماند. بهجز انعکاس چندسطری خبر هیچ تحلیل دیگری نداشت. کامنتهای سوالی کاربران از کارشناسان مطرح و برجسته نفت سعودی در فضای مجازی همه بیجواب ماند.
در مقابل سکوت کارشناسان نفت سعودی، اما دیگران ساکت نماندند. فضاهای رسانهای بیدرنگ از انواع و اقسام تحلیلها پر شد. از بلومبرگ تا فایننشالتایمز تا رویترز و اسوشیتدپرس همه نظر دادند. کارشناسان بینالمللی در فضاهای مجازی از این سوی و آن سوی جهان به گفتگو و تبادل نظر با یکدیگر پرداختند.
راستی چرا عربستان دست به این اقدام تا به این حد شگفت آور زد؟ آیا چنانکه بعضی مطرح کردند این یک خودزنی است؟ یا به باور بعضیهای دیگر یک خودنمایی تلقی میشود؟
ما در اینجا فارغ از هر گونه هیجان و هیاهوی ذاتی نفت، میخواهیم نظری واقعبینانه به ماجرا بیفکنیم. ما این مساله را در سه بعد: اقتصادی، فنی و سیاسی مطرح میکنیم.
از نظر اقتصادی، جهان در سال ۲۰۲۱ نیز در سایه ویروس کرونا خواهد ماند. هر چند واکسن امیدهایی را زنده کرد، اما ویروس جهشیافته انگلیسی بار دیگر قفلها و قرنطینههای سراسری را به اقتصادهای بزرگ جهان بازگرداند. کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، ایتالیا و حتی ایالتهایی مانند نیویورک و کالیفرنیا در معرض ویروس جدید قرار گرفتند. به تعطیلی رفتن دوباره اقتصادهای بزرگ خبر خوبی برای بازار نفت و بهبود تقاضا نیست. موتورهای جت همچنان خاموشاند و تالارهای پذیرایی بستهاند.
در چنین شرایطی، نفت نخستین آسیبپذیر اقتصاد جهانی است. پس مناسب و شایسته آن است که فعلا در عرضه گشادهدست نفت توسط اوپکپلاس خودداری شود. این خواسته مطلوبی است که در مجموعه اوپکپلاس با اضافه نشدن ۵۰۰ هزار بشکه توافق قبلی که قرار بود در ماه فوریه اضافه شود، موافقت نشد و کافی بود. اما کاهش یک میلیون بشکهای نفت عربستان در این مقوله نمیگنجد.
به عبارت دیگر، از جنبه اقتصادی همین که جلو تزریق ۵۰۰ هزار بشکه نفت برای ماه فوریه به بازار جهانی گرفته شد کافی بود تا تعادل عرضه و تقاضا و در نتیجه تناسب قیمت نفت حفظ شود. دیگر چه نیازی به کاهش یک میلیون بشکهای نفت عربستان بود؟
پس در اینجا لازم میآید موضوع را از زاویه دیگری نگریست. زاویهای که آرگوس مدیا نگاه کوچکی به آن انداخت و آن نگریستن از زاویه فنی به ماجراست.
در نگاه فنی، ما به سرعت به سمت میدانهای نفتی، میزان ذخایر و توان تولید هدایت میشویم. البته با توجه به اطلاعات و اخباری که در این زمینه بشدت کنترل میشود، دستیافتن به اطلاعات فنی و توان تولید عربستان سعودی بویژه در سالهای اخیر تقریباً غیرممکن است. هر چه هست اخبار و اطلاعات هدایتشدهای است که از جانب دولت انتشار مییابد.
اما آرگوسمدیا در خبر روز سهشنبه ۵ ژانویه/ ۱۶ دیماه خود پرده از روی اسراری برمیدارد. آرگوس میگوید طبق آخرین برآوردهایی که انجام داده، عربستان سعودی در ماه نوامبر/آبان حدود ۸.۹۶ میلیون بشکه در روز تولید کرد.
این خبر با تصمیم عربستان سعودی برای کاهش یک میلیون بشکهای نفت در دو ماه آینده همراهی رازناکی دارد. سوال این است: عربستان از تولید خودداری میکند و یا توان تولید بیش از ۸ میلیون بشکه در روز را از دست داده است؟ خبر آرگوس مدیا بخش دوم سوال را تایید میکند. یعنی اینکه میدانهای نفتی سعودی، بویژه میدان افسانهای غوار خیلی وقت است که دیگر نیمه دوم عمر خود را درپیش گرفته و توان تولید پیشین خود را از دست دادهاند.
در باور کارشناسان، میدان غوار ۵۰ درصد از کل ذخایر قابل بازیافت خود را تا سال ۲۰۰۵ تولید کرد. کارشناسان بر این باورند که یک میدان زمانی به اوج میرسد که نیمی از ذخایر خود را تولید کرده باشد. از آن پس به سمت کاستی پیش میرود.گزارش آرگوسمدیا میتواند تاییدی بر این نکته باشد که عربستان دیگر توان تولید گذشته را از دست داده و به این شیوه میخواهد بر کاهش فنی تولید خود سرپوش بگذارد.
با اینهمه، میگویند دریا اگر خشک شود باز هم تا زانو آب دارد. توان تولید عربستان سعودی هر چند که کاهش یافته باشد ولی هنوز میتواند روزانه بیشتر از ۸ میلیون بشکه نفت روانه بازار کند و این توان کمی نیست. با این حساب باید وارد سومین بخش از بررسی حاضر یعنی بخش سیاسی شد.
در بخش سیاسی چارهای نداریم، جز آنکه به تحولات کاخ سفید و انتخاب جو بایدن به عنوان رییسجمهور بپردازیم. روابط احتمالی بایدن با ایران و لغو احتمالی تحریمها در این نگاه اهمیت ویژهای پیدا میکند. آیا اقدام عربستان سعودی نمیتواند باز کردن فضا برای ورود نفت ایران به بازار قلمداد شود؟
اگر قرار باشد تحریمها به نوعی برداشته شود، نخستین مساله احساس نیاز بازار به نفت ایران است. اگر بازار به حد کافی اشباع باشد، تزریق نفت اضافه بجز درهمریختگی قیمت نقش دیگری نخواهد داشت.
به نظر میآید اوپک نقش همیشگی و تاریخی خود را یک بار دیگر میخواهد ایفا کند. این نقش تاریخی امروز میدان دادن به نفتی است که از میدان بدر شده است.
کاهش غیرمترقبه و یکجانبه تولید نفت از سوی عربستان سعودی آنهم به میزان غافلگیرکننده یکمیلیون بشکه در روز، در نهایت با هر هدف و علتی هم که انجام شده باشد، در نفس خود باز کردن فضا برای حضور نفت ایران نیز به حساب میآید. از این رو شایسته است اوپک و جایگاه آن را مانند همیشه ستود و از نقش دیپلماتهای نفتی ایران در این میدان و رایزنی و گفتگو که زمینهساز چنین تعاملی شدند تقدیر به عمل آورد.