به گزارش می متالز، در ابتدا با عناوینی نظیر «کاربرد دوگانه» غرب، مانع ارسال تجهیزات حیاتی نظیر الکترود گرافیتی برای ساخت و توسعه کارخانه های فولاد، آلومینیوم و مس در ایران شد، این روند متوقف نشد و به آنجا رسید که ظرف مدت کوتاهی تقریبا تمامیشرکتهای بزرگ معدنی و صنایع معدنی ایران تحریم شدند. دشمنان ایران به خوبی میدانند، صنایع معدنی، بزرگترین نجاتدهنده کشور در سالهای «ایران بدون نفت» بوده و اگر بخواهند اقتصاد ایران را زمین بزنند بهترین راه، محروم کردن کشور از فلزات استراتژیک و درآمدهای صادراتی آن است.
وزیرخارجه و وزارت خزانهداری آمریکا در آخرین اقدامات خود در چند هفته اخیر با تحریم بیش از ۱۰ مجتمع فولادی و شخص حمیدرضا عظیمیان، مدیرعامل فولاد مبارکه نشان دادند که هدفشان ضربه به بهترین بخشهای صنعت و اقتصاد ایران است. البته پیش از این مبارکه ۴ بار تحریم شده بود.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که شاهد برخی اعتراضها به عملکرد صنعت فولاد بهویژه فولاد مبارکه در داخل هستیم. بخشی از این اعتراضها در مجلس شورای اسلامی شکل گرفته و نمایندگان محترم که خواهان تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه هستند معتقدند این مجموعه آنچنان که باید در مسیر توسعه نبوده است.
نکتهای که نباید از یاد برد این است که تحقیق و تفحص حق نماینده مجلس است. هیچکس مخالف شفافیت نیست. اگر هر نوع تحقیق و تفحصی منجر به افزایش کارآمدی یک شرکت بزرگ شود نه تنها لازم بلکه ضروری است، اما از آنطرف نباید تحقیق و تفحص بر اساس یک پیش فرض شکل بگیرد. درحقیقت از ابتدا نباید فرض را بر تخلف گذاشت، بلکه پس از بررسی و دستیابی به شواهد میتوان نتایج را به افکار عمومی اعلام کرد.
فولاد مبارکه مجموعهای چند 10 هزار نفری با صدها مدیر بزرگ و میانی با طرحهای بزرگ توسعهای است. اینکه بهدنبال شفافسازی در این مجموعه عظیم از راههای قانونی باشیم، اتفاقی مثبت است که مدیران ارشد مبارکه از جمله مدیرعامل آن از این اقدام استقبال میکنند، اما اینکه از همان ابتدا فرض بر این گذاشته شود که دهها هزار میلیارد تومان سوءمدیریت شده بحثی دیگر است. البته خوب است مشخص شود سود ناشی از فروش داخلی و صادرات فولاد چه شده است. کسی هم این را بد نمیداند، چرا که فولاد مبارکه شرکتی بورسی است، اما از آنطرف فراموش نکنیم اگر ظرفیت فولاد ایران از حدود 10 میلیون تن در سال 81 به 37 میلیون تن در حال حاضر رسیده در اثر همین سودها بوده، چرا که برخلاف بخش بزرگی از طرحهای بزرگ، این بخش از سرمایهگذاری دولتی استفاده نکرده است. فولاد خوزستان، فولاد خراسان، ذوبآهن اصفهان و سایر شرکتهای صنایع معدنی همگی به همین شکل توسعه یافتهاند. آنها اگر محصول خود را ارزان میفروختند که رشدی رخ نمیداد. همین افزایش درآمدها موجب جذب نیروهای متخصص و کارگران ماهر شده و اساسا صنایع معدنی کشور رشد کمی و کیفی خود را مدیون مهندسان با سواد و کارگران ماهر میداند.
از طرف دیگر اعتراضهایی به صنعت فولاد و شرکتهای بزرگ آن میشود که از ساختار یارانهای کشور در حال استفاده هستند تا به سودهای بیحساب دست پیدا کنند حال آنکه انرژی و مواد اولیه ارزان، قوانین ساده زیست محیطی، موقعیت جغرافیایی، بازار بزرگ و بنادر گسترده، ویژگی اقتصاد ایران است و تنها به مبارکه یا سایر شرکتهای فولادی خلاصه نمیشود. صنایع خودرو، کشتیسازی، نساجی، لوازمخانگی و سایر صنایع هم از این ویژگیها سود میبرند. حال باید دید کدام صنعت توانسته بهتر از این شرایط استفاده کند. سود بالا به معنای رانت نیست، بلکه استفاده مناسب از امکانات است. امید اینکه اگر هم قرار است تحقیق و تفحصی صورت بگیرد با در نظر گرفتن همه جوانب باشد. فولادمبارکه امروز یکی از معدود «ابر شرکتهای سودده» کشور است. توسعه نیز بدون شکلگیری سود و انباشت سرمایه در شرکتهای بزرگ رخ نمیدهد. صنعت فولاد امروز، همان صنعت خودروی سود ده 20 سال پیش است. فولاد مبارکه هم بهترین مجموعه تولیدی این بخش است. به صنعت فولاد کمک کنیم تا مانند صنعت خودروی امروز ما نشود. این صنعت صادرکننده است. فراموش نکنیم 15 سال قبل سالی 8 میلیون تن فولاد وارد میکردیم!