به گزارش می متالز، هیمنه چینیها هم بهعنوان مهمترین تهدید برندهای اقتصادی نظیر رنو هرروز بیشتر میشود. در دو دهه اخیر خودروهای برقی، تولیدات کوچک و اقتصادی شهری و محصولات نیمهتجاری مهمترین نقاط اتکای رنو در بازار جهانی بودهاند. با اینکه رنو از یک بازسازی بزرگ در روند کاری خود طی ۵سال آینده خبر داده اما گویا کماکان قرار است همه چیز مثل گذشته باشد. همان خودروها، همان برندها و همان سگمنتهای قبلی نقاط هدف رنو هستند. در واقع رنو کماکان طیف خاصی از مشتریان طبقه متوسط را هدف قرار داده و ناتوان از فتح بخش اعظم بازار در ردههایی مثل اس.یو.ویهای لوکس یا کراساوورهای بزرگ است. بدشانسی رنو این است که شریکش نیسان هم حال و روز خوبی ندارد و پیوسته در آمریکا، اروپا یا چین با افت و خیز فروش روبهرو است. با وجود این وضعیت اما نیسان میلی به ادغام بیشتر با رنو در مقیاسی شبیه آنچه پژو-سیتروئن با فیات-کریسلر انجام داد، ندارد. همین عامل باعث شده تا رنو نتواند چنان که پژو یا فولکس طرح ریختهاند، در همه گوشه و کنار بازار به کسب درآمد مشغول باشد.
اگر کمی دقیقتر روی رنو متمرکز شویم، متوجه دست و پا زدن بسیار این شرکت برای افزایش فروش، افزایش نفوذ و تغییر مسیر خواهیم شد. رنو ایدههای خوبی دارد اما قدرت یا جرات اجرای همه آنها را ندارد. ترس و لرز رنو را فرا گرفته است. این شرکت دو دهه قبل با برند داچیا کارهای بزرگی کرد. آلپاین را هم از سه سال پیش به صحنه بازگرداند و پاداش این ریسک را دریافت کرده اما تازگی این اقدامات از دست رفته است. با آگاهی از همین نکته، رنو در پی بازگرداندن سوپرمینی5 به صحنه است. گویا باور این شرکت این است که نوستالژی همیشه کار میکند. از نگاه دیمئو مدیر تازه شرکت، تکرار دوباره یک استراتژی قدیمی میتواند رمز موفقیت رنو در فتح بازار خودروهای برقی باشد. حرف بیراهی نیست. فورد با همین ایده موستانگ را به خط تولید بازگرداند و درخشید. این استراتژی اما همیشه کار نمیکند. دو نمونه بارز این ادعا، شیروکو محصول فولکس و افجی کروزر اس.یو.وی تویوتا هستند که نه تنها با استقبال خریداران بازار روبهرو نشدند که هزینه سنگینی را هم روی دست سازندگانششان گذاشتند. بازگشت رنو5 هم با چنین تعلیقی روبهروست.
حال و روز امروز ایدههای رنو بیشباهت به سکانس فیلم بهیادماندنی «گام معلق لکلک» ساخته تئو آنجلوپولوس نیست. جایی که تعداد زیادی جسد روی آب شناور شدهاند. آمار فروش رنو همین وضعیت را نشان میدهد. بسیاری از تولیدات این شرکت ابدا چنان که تصور میشد موفقیتآمیز نبودند. تالیسمان و کولئوس و قجر سه خودروی شکستخورده رنو در سالهای اخیر بودند که نتوانستند مقابل ساختههای تویوتا، فولکسواگن و هوندا دوام بیاورند و به حاشیه بازار رانده شدند.
فشار رقابت روی محصولات موفق رنو هم بالا رفته است. اگر زمانی کپچر، با اختلاف پرفروشترین کراساوور سابکامپکت بازار اروپا بود، حالا سیل عظیمی از محصولات کرهای، فرانسوی، آلمانی و ژاپنی با فشاری بالا سهم بازار کپچر را به حداقل رساندهاند. شواهد آماری گویای مرزی شدن فاصله پژو2008 با رنو کپچر در دسامبر 2020 است. این اتفاق برای دیگر خودرو محبوب رنو یعنی کلیو نیز رخ داده و سه محصول تازه یعنی پژو208، اوپل کورسا و تویوتا یاریس به مرز فروش 14 تا 20 هزار دستگاه در ماه رسیدهاند. اعدادی که ابدا برای رنو خوشایند نبوده و قلمرو همیشگی را در معرض تهدید نشان میدهد. با این وضعیت آیا باید حال رنو را اورژانسی دانست؟
قطعا خیر. رنو طراحان خوبی مثل ژیلس ویدال، فرانکی لیبوین، آلخاندرو رومانوس و البته لارنس وندنآکر را در دپارتمان طراحی خود دارد. رنو بنا به گزارش مکنزی یکی از پویاترین سیستمهای مدیریت ایده و خلاقیت را در بین تمام خودروسازان جهان دارد. روی تکنولوژی خودران سطح4 سرمایهگذاری خوبی کرده و هماینک بازوی محصول برقی خود سهم بازار مناسبی در اروپا دارد. اما اوضاع فروش این شرکت از هر جهت ناپایدار است و ضررهای زیاد و افت فروش ناشی از پاندمی ویروس کرونا، رنو را به صرافت پریدن از روی مانعی بزرگ به نام «خودروی درونسوز» انداخته است. آیا این شرکت میتواند سطح فروش خود را در اروپا حفظ کند؟ پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست.
سیر استقبال اروپاییها از محصولات برقی بسیار بالاست و در برخی بازارها حتی از پیشبینیهای اولیه جلوتر است. پاسخ بازار به جهش تازه صنعت خودرو که در پاسخ به انقلاب پایداری است، شدید به نظر میرسد. خودروهای برقی جواب دادهاند و تسلا راه موفقیت را به همه نشان داده است. رنو در این بخش یک بازیگر درجه2 است.
از دیگر سو افزایش پیوسته سهم بازار کراساوورها با کاهش همزمان تقاضا برای هاچبکها و سدانها که جایگاه ویژهای در سبد تولیدات رنو دارند، همراه شده است. با توجه به عدمتمایل نیسان به ادغام بیشتر، رنو برای تداوم سطح فروش فعلی باید کراساوورهای بیشتر و متنوعتری تولید کند اما پلتفرمهای دیگری برای این کار تدارک دیده نشدهاند.
از آن سو بازارهای خارجی رنو یکی پس از دیگری از دست میروند و تلاشهای این شرکت برای حضور در خاورمیانه و شمال آفریقا عمدتا با شکست روبهرو میشود. نه حضور مستقل این شرکت در ایران و نه تلاشش برای افزایش تیراژ تولید در مراکش به نتیجه قابلتوجهی منجر نشده است. کما اینکه گروههای هدف رنو در منطقه منا با وضعیت اقتصادی عمدتا شکنندهای روبهرو هستند. در چین هم ابدا اوضاع رنو خوب نیست.
با این شواهد، تولید نسل تازه رنو5 حامل ریسک بسیاری برای شرکت فرانسوی است. رنو5 جدید باید اینقدر خوب باشد که نهتنها روی دست رقبا بلند شود، که مزه متفاوتی از رنو را به کام خریداران بچشاند. چیستی این مزه که در معماری رنو5 جدید نهفته باید موجب شود تا بازار از عطر و طعم هوندا E، مینی برقی، فیات500e یا پژو208 الکتریکی بگذرد تا به ایده خودرو ریترو و برقی رنو برسد. این خودرو البته هرچه باشد و هرچقدر موفقیتآمیز عمل کند، به درد ما و مشتریان بازار ایران نمیخورد. با وجود مشکلات تلنبار شده ایران در بازار انرژی، تولید خودروهای برقی نه برای تولیدکننده به صلاح است نه جاذبهای برای مصرفکننده دارد. همکاری ما با رنو هم در جای دیگری است!