این مبارزه در اعتراض به شرایط سخت کاری و دستمزد کم زنان بود که باعث شد آنها دست به اعتراض بر ضد آنچه «نابرابری» میدانستند، بزنند. در این روز گروهی از زنان کارگر در یک کارخانه نساجی در نیویورک دست به اعتراض زدند و رییس کارخانه برای جلوگیری از گسترش اعتراض، آنها را در کارخانه محبوس کرد و یک آتشسوزی مشکوک باعث شد نزدیک به ۱۲۹ تن از زنان کارگر جان خود را از دست بدهند.
در آن سالها زنان در کشورهای مختلف اروپایی و امریکایی در کنار مبارزه برای رفع تبعیض و استثمار کاری، برای احقاق حق مشارکت سیاسی نیز مبارزه میکردند. به همین بهانه و به مناسبت این روز نگاهی داریم به فعالیت زنان در سطح جهان و در حرفه مردانه معدن. بیگمان ایجاد هماهنگی بین زندگی خانوادگی که در اولویت مسئولیتهای زنانه در همه جای دنیاست و همزمان با آن تطبیق با کار در یک حرفه تا حدود زیادی مردانه، خالی از فراز و نشیبهای منحصر به خود نیست.
سایت معدنی و انگلیسیزبان ماینینگ در گزارشی که در سال ۲۰۱۴ میلادی (۱۳۹۳ خورشیدی) منتشر کرد، مروری بر وضعیت فعالیت زنان در معادن جهان داشته و در جریان این گزارش با ویلمینا ماناسو، زن معدنکار شاغل در افریقای جنوبی نیز به گفتوگو پرداخته تا شرایط کار زنان در این حرفه را از زبان یک زن مدیر معدنکار شرح دهد و تجربه او را با زنانی که میخواهند وارد این حرفه شوند، به اشتراک بگذارد. ویلمینا یک زن و یک مدیر معدن است که در شرکت استرالیایی بیاچپیبیلتون در یکی از معادن افریقایی کار میکند، او میگوید: اگر بخواهید در این صنعت مردسالارانه به عنوان یک زن کار کنید، به موانع زیادی برمیخورید. همه فکر میکنند شما با یکی از مدیران ارشد نسبتی دارید که سمتی مناسب در یک حرفه معدنی به شما داده شده است.
معدنکاری همیشه حرفهای مردسالارانه بوده و این واقعیت ربطی به منطقه جغرافیایی ندارد، هر چند گامهای مثبتی برای ورود زنان به این صنعت برداشته شده، اما همچنان حضور زنان در این بخش کمرنگ است و معدنکاری هنوز یک قلمروی مردان به شمار میآید. پژوهشها در این زمینه نیز نشان میدهد صنعت معدن کمترین تعداد زنان را در اعضای هیات مدیره شرکتهای صنعتی سراسر جهان دارد، اما در هر حال افریقای جنوبی، همان جایی که ویلمینا در آن مشغول است، کشوری است که در استخدام زنان در معدن پیشتاز بوده است. تا حدود ۳۰ سال پیش قوانین افریقای جنوبی به زنان اجازه نمیداد در زیرزمین کار کنند، اما این قانون تغییر کرد و در سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ خورشیدی) منشور معدنی افریقای جنوبی سهمیهای برای شرکتها تعیین کرد که بر مبنای آن میتوانند تا ۱۰ درصد از نیروهای خود را از میان زنان استخدام کنند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۰۰ میلادی تنها ۲ درصد بود. همچنین حالا برای زنان در افریقای جنوبی مشوقهای زیادی وجود دارد که آنها را به بخش معدن سوق دهد،
از جمله بورسهای تحصیلی که در اختیار آنها گذاشته میشود تا زنان جوان را به این حرفه جذب کنند و برای آنها امکان رقابت با این قلمروی مردسالارانه را فراهم آورند و به آنها فرصت رشد و دستیابی به پستهای تخصصی و کلیدی را ببخشند، اما مشکل این است که این انگیزهها پس از مدتی فرو میریزد. ممکن است زنان زیادی در دانشگاه در حوزه معدن درس بخوانند اما حضور آنها در پستهای مدیریتی در صورتی ممکن است که آنها تجربه کاری بهدست آورند و راه برای ورود به پستهای بالاتر برای آنها باز شود. این برابر است با حضور آنها در معادن و در صنعتی که هنوز بسیار مردسالارانه است. ویلمینا به عنوان یک مدیر معدنی نخستین زنی است که در سال ۲۰۱۰ میلادی مدرک مدیریت معدنی را بهدست آورد، او میگوید: در کل از زمانی که او به معدنکاری روی آورده تاکنون تعداد زنانی که به این صنعت وارد شدهاند افزایش پیدا کرده است، اما روند این افزایش کند است و هنوز زنان که میخواهند وارد این حرفه شوند، راه دشواری در پیش دارند. او میافزاید: الان من یک مدیر معدن هستم و دیگر مسئله چندانی در محیط کارم ندارم اما به یاد میآورم وقتی تازه فارغالتحصیل و مشغول شده بودم، یکی از معدود زنانی به شمار میآمدم که در معادن مشغول هستند. همه معدنچیان از اینکه باید زیر نظر یک زن کار کنند، شوکه شده بودند و بسیار مقاومت میکردند، حتی بعضیها من را تهدید میکردند و من میدانستم که باید در حرفهای که انتخاب من است مقاومت کنم و با خود میگفتم: ببین، من به این کار در زندگی نیاز دارم. مهندسی معدن خواندهام، هیچ راه برگشتی وجود ندارد و حرفه دیگری را نمیتوانم شروع کنم.
بنابراین مجبور بودم در ردههای مختلف پیش روم تا به آنچه امروز هستم، برسم. در واقع سفر سختی بود. برای ویلمینا سفر به اوج راهی طولانی بود، او در ادامه میگوید: به هر قسمتی از کار که وارد میشوی، دستکم در ۶ماه نخست دیگران سعی میکنند، بیشتر از تو بدانند و ۴تا ۶ ماه زمان میبرد که به تو عادت کنند و در نهایت زمانی که نشان دهی توانمند هستی دیگر تو را فقط یک زن نمیبینند و به عنوان یک مدیر میپذیرند. در حقیقت شرایط کار برای زنانی که اکنون در بخش معدن مشغولند در مقایسه با همتایان مرد نامطلوب تلقی میشود، اما تلاش پیوسته این زنان راه را برای ورود زنان دیگر و برابری جنسی به نفع زنانی که در آینده به این بخش وارد میشوند، هموارتر میکند و آنها از نتیجه مستقیم تلاش زنانی مانند ویلمینا بهرهمند میشوند.
بسیاری از مشکلات زنان برای ورود به حرفه معدنکاری در ابتدای امر به نقش سنتی آنها به عنوان یک «پرستار و مراقب» برمیگردد و ایجاد تعادل بین زندگی کاری و خانوادگی در این حرفه برای آنها آسان نیست؛ به دلیل محل کار در مناطق دوردست و الزام به انجام اضافه کار. هر چند این مسائل برای هر انسان شاغل در بخش معدن صرفنظر از جنسیت میتواند مشکلساز باشد، اما چون به طور طبیعی درصد بیشتری از زنان نقش مراقبت از فرزندان و کانون خانواده را بر عهده میگیرند، چنین موضوعاتی برای آنها بیشتر مشکلساز میشود. برای ویلمینا نیز همین طور است و میگوید بزرگترین چالش او ایجاد تعادل بین نقشهای حرفهای و خانوادگی است و توضیح میدهد: مجبورم ساعات طولانی کار کنم و برای مراقبت از بچهها در شبهایی که در شیفت کاری هستم از دوستانم کمک بخواهم و از طرفی دیگر در محل کار اگر آن قدر که باید وقت نگذارم و تلاش نکنم، من را آن چنان که باید، توانمند نمیبینند و فکر میکنند از پس اداره معدن برنمیآیم و در نتیجه فرصتهای کاری را از دست میدهم، بنابراین مجبورم کامل باشم. ویلمینا میگوید در چنین شرایطی باید با سرعتی بیش از معمول رشد کند، الان تنها ۷ سال از آغاز کارش میگذرد و مجبور است بین حرفهای پرمشغله و پرفشار و بزرگ کردن دو فرزندش تعادل برقرار کند به این معنا که باید از سنش بزرگتر باشد.
او باور دارد که سبک زندگی او مانند دیگر زنان نیست و میگوید: تعداد زنانی که وارد رشته معدن در دانشگاه میشوند رو به رشد است، اما این زنان وقتی فارغالتحصیل میشوند میخواهند در حوالی محل زندگی خود کاری پیدا کنند نه جایی که شرکتهای معدنی به آنها پیشنهاد میدهند، در حالی که فرصتهای کاری در همان جاهاست. معدنکاری برای زنان حرفهای دلربا نیست، اما میتواند جذاب باشد. معادن با تصور حضور زنان در آنها طراحی نشدهاند و شرایط کاری آنها چندان رغبت زنان را تحریک نمیکند، بیشتر معادن حتی هنوز توالت اختصاصی برای زنان ندارند و به نظر نمیرسد بخش معدن حاضر باشد شرایط مساعدتری را برای حضور زنان فراهم کند، اما همه این نقاط ضعف به این معنا نیست که امکان پیشروی برای زنان در این زمینه وجود ندارد و در هر صورت شرکتهای حاضر در افریقای جنوبی از حضور زنان مهارتدیده و باتجربه مانند ویلمینا بسیار استقبال میکنند. ویلمینا میگوید: وقتی تو یکی از زنانی هستی که در بخش معدن اعم از استخراج، انفجار و حفاری کار میکنی و همان کاری را انجام میدهی که مردان انجام میدهند، هر شرکتی از همکاری با تو استقبال میکند و این متفاوت است از اینکه نقشی مانند یک پزشک زن در محل معدن داشته باشی. ویلمینا در ادامه، سینتیا کارول را قهرمان خود معرفی میکند و درباره او میگوید: این زن بدون شک نقش بزرگی در پذیرش زنان در بخش معدن جهان داشت و در ۵ سال منتهی به ۲۰۱۳ میلادی (۱۳۹۲ خورشیدی) کارول برجستهترین زن معدنی در سطح جهان بود. او نخستین مدیر زن و شاغل در شرکت آنگلو امریکن بود و البته نخستین زنی که اهل افریقای جنوبی نبود و این سمت را در یکی از شرکتهای این کشور بهدست آورد.
ویلمینا میگوید دوست دارد زنان بیشتر و بیشتری به حرفه معدنکاری وارد شوند، اما فشار اینکار زیاد است و به درد هر کسی نمیخورد اما به زنانی که میخواهند پا جای پای او بگذارند توصیه میکند: به یاد داشته باش با مردان کار میکنی و آنها مانند یک مرد با تو برخورد میکنند. هر مسئلهای را شخصی نکن، اگر خیلی به تو سخت میگیرند، آنها را به چالش بکش، اما به دل نگیر. بعضی از آنها سعی میکنند تا جایی که میتوانند تو را پایین بیاورند، یادت باشد موضع دفاعی گرفتن به پیشروی تو کمک نخواهد کرد، تو با کسانی کار میکنی که مدتهاست در این حرفه هستند و دوست ندارند یک زن آنها را مدیریت کند. با آنها خوب تا کن و زیاد درگیر نشو و بدان که باید با تو به خوبی رفتار شود و زمان میبرد تا مردان بفهمند تو عضوی مفید در میان آنها هستی، اما در نهایت همکاران مرد من حامی و پشتیبانم هستند.