به گزارش می متالز، در ابتدا باید گفت همه شرکتهای بزرگ و بانکهای دنیا در اروپا، آسیا و بسیاری از نقاط دنیا از سیاستهای آمریکا تبعیت میکنند. طبعا این موضوع بهدلیل وجود منافع بسیار برای این شرکتها است که از سوی دولت آمریکا تامین میشود. در نتیجه اگر همه کشورهای اروپایی صمیمانه اعلام کنند که حاضر به خروج از برجام نیستند و تحریمهای موجود را لغو خواهند کرد، خیلی راه به جایی نمیبرند، زیرا شرکتها و بانکهای فعال که به صورت آزاد با سراسر جهان و بهویژه آمریکا در ارتباط هستند به هیچ وجه الزامی را نمیبینند تا از سیاست امور خارجه کشور خود تبعیت کنند، در نتیجه گوش به فرمان آمریکا خواهند بود تا موقعیت خود را به خطر نیندازند.
مشکلات اقتصادی حاصل از تحریمهای بیشتر، تنها به صادرات نفت – بهعنوان اصلیترین کالای صادراتی ایران - و نقل و انتقال ارز حاصل از فروش آن محدود نشده است، بلکه سایر صنایع که نیازمند کالاهای واسطهای و سرمایهگذاری هستند را درگیر میکند. این موضوع صنعت بسیار ناکارآمد کشور را درماندهتر میکند. نخستین لازمه برای بهبود وضعیت اقتصادی و مقاوم کردن آن توسعه صنعتی کشور است، صنعت برای پیشرفت و پیشبرد اهداف خود نیاز به ماشینآلات و تکنولوژیهای جدید و بهروز دارد تا جایگزین فناوری های انرژیبر و با بهرهوری اندک خود کند. پرواضح است که نداشتن توانایی برای ورود این ابزارآلات به رکود بیش از پیش صنعت منجر میشود.
باوجود این، برخی مدیران کشور اعتقاد دارند تحریمها نتوانسته است و نمیتواند به کاهش توان کشور در پیشبرد اهداف خود منجر شود، اما از این افراد باید پرسید که اکنون ایران از نظر وضعیت اقتصادی به ویژه در حوزه صنعت کجای دنیا قرار دارد؟ اگر این تحریمها بیاثر بوده است، ایران امروز، باید جزو اقتصادهای برتر دنیا میبود، اتفاقی که هرگز نیافتاده است، زیرا همه نوع امکانات از قبیل منابع طبیعی، ثروت و منابع انسانی لازم در کشور وجود دارد اما هیچ اثری از برتری نسبت به سایر کشورها دیده نمیشود تا در مواقع لزوم دستِ بالا را داشته باشد.
درست است که خریدار برای نفت ایران در آسیا وجود دارد، اما با ارزهایی مانند یوآن یا مانند آن چه میتوان کرد؟ جز آنکه کشور مجبور شود از خود این کشورهای آسیایی خرید کند. در همه سالهایی که واردات کالاهای بیکیفیت چینی به ایران انجام شد، به صنایع خودروسازی و سایر صنایع ضربه ای اساسی خورد و این موضوع به زیانی اصلی برای کشور منجر شد.
باید پذیرفت هرچقدر هم با دولت آمریکا مخالف باشیم، نمیتوان منکر شد که این کشور قویترین کشور دنیا از اقتصاد، نظامی و حجم ثروت است. علاوه بر این، نمیتوان انکار کرد که بزرگترین شرکتهای دنیا به این غول اقتصاد جهانی وابسته هستند. امروز میتوان با وعده دادن به مردم اوضاع را کمی آرام کرد، اما با بدتر شدن وضعیت اقتصادی، مردم خود پی به بیمعنا و توخالی بودن شعارها میبرند. اگر از قبل دوراندیشی و سیاستگذاریهای درست اقتصادی وجود داشت و صنعت کشور آنقدر پیشرفت کرده بود تا بتواند کالاهای با کیفیت بالا و ارزان را تولید و به سایر کشورهای جهان به ویژه به بخش خصوصی آنها صادر کند، آن هنگام مسئولان میتوانستند ادعا کنند که »مگر شرکتهای آمریکایی و اروپایی میتوانند شرکتهای خصوصی خود را تحریم کنند تا زیر بار ارتباط با ایران نروند?«
قطعا بخش خصوصی فعال در کشورهای پیشرفته، بهدلیل منافعی که با ایران دارند، به مقابله با دولتهای خود برخواهند خواست، اما با بازگشت به واقعیتها و در نظر گرفتن اقتصاد سرتاپا وابسته به نفت کشور، میتوان دریافت وضعیت شکل دیگری دارد.
کشور در حال فروش نفتی است که به راحتی میتوان جلوی آن را گرفت، زیرا کشورهای دیگری وجود دارند که میتوانند در صورت تحریم ایران، بهعنوان تولید و صادرکننده نفت جایگزین شوند. علاوه بر این، امروز میزان عرضه نفت بیش از میزان تقاضا است و حتی برای تولید نفت عربستان و روسیه حد و حدود تعیین میشود.