به گزارش می متالز، «سیدحسین سادات موسوی» مدیرکل حفاظت محیط زیست یزد از عدم صدور مجوز اکتشاف این معدن از سوی سازمان متبوع خود خبر میدهد اما این خبر خیال آخرین بازماندههای یوز آسیایی را راحت نمیکند. چون احتمال داده میشود که معدنکاوان این بار به بهانه بیکار نشدن کارگران و نیاز کشور به آهن بتوانند بخشی دیگر از زیستگاه یوز آسیایی را به تصرف خود درآورند. تعداد یوزهای باقی مانده در تمام آسیا کمتر از 50 قلاده است اما مدیر کل محیطزیست یزد آب پاکی را روی دست همگان میریزد و میگوید: «در این ماجرا نه استان تصمیم گیر است نه آخرین دستگاه تصمیم گیر درباره این زیستگاه، سازمان حفاظت محیط زیست کشور است!» هرچند تماسهای مکررخبرنگار ما با «حمید ظهرابی» معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست به جایی نمیرسد اما «فرهاد دبیری» معاون سابق این سازمان، پیش از این از مخالفت محیط زیست با اکتشاف این معدن سخن گفته بود. البته دبیری هم همان جا احتمال داده بود که کار از دست سازمان محیط زیست خارج شود و دستگاههای بالاتر رأی را به اکتشاف معدن دهند. «معصومه ابتکار» رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست کشور هم از مخالفان این معدنکاوی بود.
معدن«D19» قلب پناهگاه حیات وحش «دره انجیر» را نشانه رفته است. «دره انجیر» قلب زیستگاه یوز آسیایی در یزد است. ایران آخرین یوزهای باقی مانده از 44 کشور آسیایی را در خود دارد، همین باعث شده تا سازمان حفاظت از محیط زیست، حفاظت از یوزپلنگ ایرانی را در قالب یک پروژه بینالمللی تعریف کند که چند روز گذشته هم، پیشنویس فاز سوم این پروژه بینالمللی تدوین شد. بهگفته «حمید ظهرابی» معاون محیط زیست، پس از تأیید سند نهایی، فاز سوم پروژه با امضای تفاهمنامهای بین UNDP و سازمان حفاظت محیط زیست و با حمایت مالی پردیسان و نهادهای بینالمللی آغاز خواهد شد.
با وجود این «سیدحسن سادات موسوی» مدیرکل محیط زیست یزد، نیاز کشور به آهن را یکی از دلایل برد احتمالی معدن D19 میداند. او اعتقاد دارد که اگر برد با معدن D19 باشد باید شرط و شروطی برای معدنکاران گذاشت. البته سادات موسوی کتمان نمیکند که معدنکاوان شرط و شروط پیشین را هم رعایت نکردهاند. معدنکاوی یکی از عوامل اصلی کاهش تعداد یوزهای بافق و اردکان است. معدنکاوان همین امروز هم بدون مجوز سازمان حفاظت محیط زیست، جاده دسترسی به قلب دره انجیر را برای معدن D19 کشیدهاند. این جاده کشیها راه را برای شکارچیان به زیستگاه یوزها هم باز میکند. علاوه بر آن تصادف هم بارها مرگ را برای سریعترین گربهسان جهان در این جادهها رقم زده است. سادات موسوی میگوید:«اگر اکتشاف این معدن را نیاز استراتژیک کشور بدانند؛ آن زمان دیگر نمیشود مسأله یوزها را پیش کشید.»
به گفته او نیاز استراتژیک کشور به اورانیوم، پیش از این، بدون هیچ مانعی پای معدنکاوان را به دره انجیر باز کرده بود. او میگوید:«آن روز هیچکس با این مسأله مخالفت نکرد.» معدنD19 هم در نزدیک همین معدن استراتژیک است؛ یعنی در پناهگاه حیات وحش دره انجیر. او بیکار شدن 4 تا 5 هزار کارگر معدنکاو را هم یکی دیگر از علل عقب نشینی احتمالی آخرین بازماندههای یوز آسیایی در کویر یزد میداند. سرشماری و پیمایش سالهای گذشته کارشناسان، تعداد یوزهای ایرانی را کمتر از 50 قلاده میداند که بیشتر آن هم نر هستند. این آمار باعث شده تا بسیاری از پایان تلخ انقراض یوز ایرانی خبر دهند. محیط زیست ایران همین یک هفته پیش داغدار یک یوز شد که در یک تصادف قطع نخاع شد و دامپزشکان سازمان محیط زیست هم نتوانستند او را نجات بدهند. جادهها بیشترین مرگ را به پای این گربه سان نوشتهاند.
«سیدجلال موسوی» رئیس اداره محیط زیست بافق هم بحث را به 10درصد خاک مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست میبرد و میگوید: «بسیاری از این 10 درصد گرفتار معادن و جادهها هستند.» به گفته او تقریباً هیچ منطقه حفاظت شدهای در کشور در اختیار محیط زیست نیست. او میگوید:«بسیاری از معادن قبلاً مجوز معدنکاوی را گرفتهاند.» این کارشناس از مخالفان واگذاری معدن «D19» است. به گفته موسوی موضوع در اکتشاف معدن خلاصه نمیشود. جاده کشی هم آخرین پروژه عمرانی مجریان معدن D19 نیست. او ریلگذاری و ساخت کارخانه را هم یکی دیگر از آسیبهایی میداند که یوزها و حیات وحش دره انجیر را بیپناهتر از قبل میکند.
رئیس اداره محیط زیست بافق امیدوار است که سازمان محیط زیست مقاومت کند و مجوز معدن D19 را ندهد اما میگوید:«اگر مجوز داد لااقل یک امتیاز بزرگ برای یوزها بگیرد.» موسوی هم اعتقاد دارد که معادن در زیستگاه یوز تا به امروز قدمی برای حفاظت از محیط زیست برنداشتهاند و میگوید:«مثلاً طبق قانون باید معادن متروکه را به شکل اولش باز گردانند اما این اتفاق اصلاً نمیافتد.» او وجود معادن متروکه را هم باعث برهم زدن سیمای ظاهری زیستگاه ها میداند و هم باعث خشک شدن چشمههای آب منطقه! از بین رفتن بوتهها، ایجاد لرزش و فرار حیات وحش هم از دیگر پیامدهای حضور بیلهای مکانیکی و انفجارهای معدنی در پارک ملی دره انجیر است.
بخشی از حیات وحش هم به سروصدای معادن عادت کردهاند. بهگفته موسوی آنها در اطراف معادن میچرند تا برخی کارگران برای شکارشان وسوسه شوند. موسوی میگوید: «حتی گاهی شکارچیان در پوشش کارگران معدن بهمنطقه وارد میشوند و اقدام به شکار حیات وحش پارک ملی میکنند. این شکارچیان معمولاً قبل از رسیدن به معادن پیاده میشوند و به کمین شکار مینشینند.» البته همه شکارچیان دره انجیر کارگران معادن نیستند! ولی گاهی خود کارگران دست به اسلحه میبرند تا محیط زیست شکایت را به دادگاهها ببرد اما آنطور که موسوی میگوید: «حیات وحش یزد معمولاً از دادگاه هم دست خالی برمی گردد.» او مشکل را در قوانین میداند و میگوید: «معمولاً شکارچیان به زندان نمیروند. چون آنها در ردهبندی مجرمانی که باید به زندان بروند قرار نمیگیرند.» بهگفته این کارشناس، آنها ضرر و زیان را هم به محیط زیست پرداخت نمیکنند. او میگوید:«قشر کارگر معمولاً وضع مالی خوبی ندارند، بنابراین از پس پرداخت جریمهها هم برنمی آیند. اموالی هم ندارند تا ضبط شود.» این سیکل معیوب باعث میشود تا برخی از کارگران دوباره دست به اسلحه شوند و در مسیر رسیدن به معادن به کمین حیات وحش منطقه بنشینند.