به گزارش می متالز، مرکز پژوهشهای مجلس این اطلاعات را در گزارشی با عنوان شبیهسازی مالی قرارداد فاز 11پارسجنوبی منتشر کرده که تیرماه سال گذشته به کنسرسیومی از شرکتهای توتال فرانسه با سهم 50.1درصد، سیانپیسی چین با سهم 30درصد و پتروپارس ایران با سهم 19.9درصد واگذار شده بود اما اخیرا شرکت توتال فرانسه رسما از مشارکت و سرمایهگذاری در این فاز استراتژیک انصراف داد. این نهاد تحقیقاتی مهمترین ایراد وارد به این قرارداد را نحوه قیمتگذاری گاز تولیدی اعلام و ادعا کرده مکانیسم قیمتگذاری گاز تولیدی از فاز 11پارسجنوبی باعث ایجاد قیمت کاذب و بهدنبال آن سودآوری کاذب پروژه و پایین جلوه دادن دریافتی پیمانکار و ایجاد تعهد ضمنی برای بازپرداخت مطالبات پیمانکار از محل عواید سایر میادین هیدروکربوری درصورت کاهش قیمت نفت و میعانات گازی میشود.
با این حال جزئیات مشخصات 18فاز پارسجنوبی در سالهای گذشته حکایت از آن دارد که تأخیر در تکمیل این فازها هزینه سنگینی را به اقتصاد ایران تحمیل کرده است، بهگونهای که اجرای فاز نخست با محوریت شرکتی ایرانی به جای 730میلیون دلار، 780میلیون دلار هزینه در برداشته که این میزان هزینه بدون احتساب 80میلیون دلار هزینههای بانکی و 130میلیون دلار هزینه دستمزد پیمانکار بوده است؛ در عین حال فاز یادشده به جای 46ماه با 14ماه تأخیر در 60ماه تکمیل شده است.
درحالیکه فازهای 2و 3پارسجنوبی را شرکت توتال فرانسه با صرف یک میلیارد و 975میلیون دلار هزینه سرمایهگذاری (37میلیون دلار کمتر از میزان مصوب) به اضافه 496میلیون دلار هزینه بانکی، و یک میلیارد و 422میلیون دلار دستمزد پیمانکار و البته 10ماه تأخیر در 82ماه تکمیل کرده بود اما بررسیهای عملکرد اجرای دیگر فازهای پارسجنوبی قابل تاملتر است، بهگونهای که فازهای 4و5 با پیمانکاری شرکت ایتالیایی انی و پتروپارس ایران با 10ماه تأخیر در بهرهبرداری به جای یک میلیارد و 928میلیون دلار سرمایهگذاری، 2میلیارد و 461میلیون دلار خرج روی دست کشور گذاشته و 500میلیون دلار برای هزینههای بانکی و یک میلیارد و 74میلیون دلار هم دستمزد پیمانکاران پرداخت شده است.
با روی کارآمدن دولتهای نهم و دهم تأخیر در اجرای فازهای پارسجنوبی بیشتر و بیشتر و هزینه اجرای آنها هم افزونتر شد تا آنجا که فازهای نیمهکاره 6، 7و 8به جای 66ماه با 33ماه تأخیر آنهم بدون اجرای طرحهای شیرینسازی گاز با صرف یک میلیارد و 964میلیون دلار به اضافه 616میلیون دلار هزینه بانکی و 907میلیون دلار دستمزد پیمانکار به اجرا درآمد؛ هرچند هزینه سرمایهگذاری واقعی آن اعلام نشده است.
خروج شرکتهای اروپایی و خشکسالی مالی توأم با در دسترس نبودن تکنولوژی لازم باعث شد تا همزمان اجرا و هم هزینه سرمایهگذاری فازهای بعدی دچار مشکلات جدی شود بهنحوی که فازهای 9و 10با مشارکت 2شرکت ایرانی و یک شرکت کرهای به جای یک میلیارد و 598میلیون دلار سرمایهگذاری مصوب، با سرمایهگذاری 4میلیارد و 149میلیون دلاری به پایان برسد آنهم نه در 52ماه تعیین شده بلکه در 114ماه. فاز 12پارسجنوبی را هم شرکت ایرانی پتروپارس در غیاب شرکتهای خارجی اجرا کرد و به جای 3میلیارد و 450میلیون دلار، 7میلیارد و 300میلیون دلار خرج روی دست کشور گذاشت و به این میزان هزینه سرمایهگذاری باید یک میلیارد و 593میلیون دلار هزینههای بانکی و 2میلیارد و 223میلیون دلار دستمزد پیمانکار را افزود؛ افزون بر اینکه این فاز هم به جای 66ماه در 125ماه تکمیل شد و به بهرهبرداری رسید.
اما این پایان ماجرا نبود، فازهای 15و 16به جای 2میلیارد و 96میلیون دلار، 6میلیارد دلار و فازهای 17و 18هم به جای 2.5میلیارد دلار، 6.3میلیارد دلار آب خورد و فازهای 15و 16به جای 52ماه در 108ماه و فازهای 17و 18هم به جای 52ماه در 130ماه اجرا شد تا رکورد تازهای از تأخیر در اجرای یک پروژه گازی مشترک با قطر در تاریخ صنعت نفت و گاز کشور ثبت شود. فازهای 19، 20و 21هم نظیر فازهای پیشین را کنسرسیومی از شرکتهای ایرانی برعهده دارد و قرار است با 10میلیارد و 888میلیون دلار کار را تمام کنند. در مجموع در 80ماه اما هنوز میزان هزینه آن برآورد نشده اما زمان اجرای آنها به 164ماه رسیده است.
حکایت فاز 11پارسجنوبی، داستان تلخ 23ساله است؛ وقتی در اواخر دهه 70هجری خورشیدی شرکت ملی نفت با شرکت توتال فرانسه تفاهم کردند، کمتر کسی تصور میکرد که این فاز دردسرساز شود. توافق سهجانبه بین شرکت ملی نفت با سهم 50درصدی، توتال فرانسه با سهم 40درصدی و پتروناس مالزی با سهم 10درصدی سرانجام تحتتأثیر افزایش حساسیتهای بینالمللی بر سر برنامه هستهای صلحآمیز ایران به مشکل برخورد کرد و 3سال مذاکره توتال با مقامات نفتی وقت در فاصله سالهای 85تا 87هم به بهانه افزایش قیمت جهانی فولاد و شکست مذاکرات برای افزایش میزان قرارداد باعث شد تا توتال انصراف دهد. سال 88دولت وقت در یک چرخش اجتنابناپذیر و شاید ناخواسته به شرکت دولتی نفتی چین پناه آورد تا 5میلیارد دلار سرمایهگذاری کند، چینیها هم کاری از پیش نبردند و پاییز 91از فاز 11کنار رفتند و گزینه بعدی دادن پروژه به کنسرسیومی از شرکتهای داخلی در شهریور 91بود، اما نبود سرمایه و تکنولوژی باعث شد تا این گزینه هم جواب ندهد.به کام قطریها و حسرت ما
مرکز پژوهشهای مجلس میگوید: فاز 11پارسجنوبی در بخشهای مرزی مخزن پارسجنوبی قرار دارد و امروز به لحاظ فشار مخزن از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. درواقع بخشهایی از مخزن که در سمت قطر قرار گرفته، چندین سال است که با چاههای عمودی و افقی در حال تولید هستند و حتی فازهای ایرانی مجاورش یعنی فازهای 2و 3در اوایل دهه 80، فازهای 6تا 8در اوسط دهه 80و فازهای 12و 15و 16نیز در چند سال اخیر به تولید رسیده است. این نهاد تحقیقاتی میافزاید فاز 11پرریسکترین فاز توسعه پارسجنوبی است که باید با آخرین فناوریهای روز دنیا به توسعه میرسید، در غیراین صورت باید شاهد افت فشار و در نتیجه بلااستفاده ماندن سکوهای آن در دریا باشیم و حضور شرکت توتال در این فاز را میتوان برای ایران مغتنم شمرد تا با بومیسازی فناوری ساخت سکوهای تقویت فشار، مسئله افت فشار میدان پارسجنوبی که احتمالا طی دهه آتی بسیار مشکلساز خواهد بود تا حدودی مرتفع شود. حالا توتال رفته و ما ماندهایم با یکی از فازهای مشترک و البته سرنوشتساز گازیمان درحالیکه قطر هر روز از آن برداشت میکند و ایران نه.