به گزارش میمتالز، در روز یکشنبه شاهد تغییر مسیر معاملاتی بورس به سمتی بودیم که ریسک مالی فولاد را برای سرمایه گذاران و افرادی که تصمیم گرفته اند تا در این بازار انبارهای خود را خالی نکنند بسیار بالا رفته است. این موضوع میتواند برای مدتهای طولانی ریسک مالی بازار فولاد را بالا نگه دارد. در ادامه به این موضوع و فاکتورهایی که بازار را به این سمت و سو حرکت دادند اشاره خواهیم کرد. لطفا همراه آرتان پرس باشید.
داستان اصلی از جایی شروع شد که مقاومت مهم و کلیدی دلار در مرز ۲۴ هزار تومان شکسته شد. این موضوع تمامی بازارهای کالایی را برای کوتاه مدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. نرخ فروش اسکناس دلار صرافی ملی بنا بر اطلاعات پایگاه داده بازار سرمایه؛ رسما در روز گذشته حمایت مهم کانال ۲۵-۲۴ هزار تومانی را از دست داده و بازگشتها به این نرخ تا اطلاع ثانوی بسیار غیر محتمل ارزیابی میشود. این کاهش آنی نرخ دلار میتواند بازار فولاد را در رکود سنگینی درگیر کند.
لازم به توضیح است که تغییرات قیمت دلار در بازار آزاد هنوز تثبیت نشده است. هنوز برای قضاوت زود است و باید منتظر رفتار آتی این بازار ماند؛ حمایت ابر کومو برای قیمت دلار هنوز برای آن حاکم است. این موضوع میتواند رفتار معامله گران فولاد را تحت تاثیر خود قرار دهد. بالا رفتن ریسک مالی فولاد در شرایط فعلی به نفع هیچ کسی نیست. چرا که هم تولید کننده و هم مصرف کننده در مسیر هزینهی هرزگرد قرار میگیرند و حجم معاملات در بورس کالا به شدت کاهش خواهد داشت.
البته روشن بود که دلار اگر بخواهد در این مسیر کاهشی که از ابتدای آبان ماه ۹۹ شروع شده، بماند محکوم است که این حمایت ۲۵-۲۴ را بشکند. با شکسته شدن این کانال به سمت پایین شاهد افت قیمتهای طوفانی در بازار آزاد محصولات فولادی خواهیم بود. این موضوع که حباب قیمتهای فولاد در بازار آزاد ترکیده شود خود یک ریسک مالی فولاد از نوع کلان و پایا محسوب میشود. برای مثال شمش داخلی با شکست مقاومتهای پیشرو نامتقارن با حرکت دلار یکی پس از دیگری، اکنون به جاهای حساسی رسیده است.
در خصوص قیمت شمش و ریسک مالی فولاد در این محصول باید خاطر نشان کرد که این محصول تنها یک قدم با قله تاریخی میانگین نرخ شمش داخلی ۱۱،۷۰۰ تومانی فاصله دارد، اما در همین حال پتانسیل تقاضای داخلی هم این روزها بسیار تقلیل پیدا کرده و حالا باید در ادامه دید که آیا فولادسازان، علیرغم جمیع برایند گزارههای تاثیرگذار بر این بازار؛ موفق به حفظ این سطح قیمتی خواهند شد یا اینکه این نقطه در نهایت تبدیل خواهد شد به یک نقطه بازگشت (پیوُت) دیگر؟ در صورتی که واگرایی نرخ شمش فولادی و بازار دلار بیشتر شود به احتمال زیاد این بازار بیشتر از سایر محصولات فولادی ریسک سرمایه گذاری را قبول خواهد کرد. برای مشخص شدن این سناریو باید به بازار زمان کافی را داد.
موضوع افزایش ریسک مالی فولاد صرفا معطوف به بخش ورق نیست. این روزها تمامی بازارهای فولادی از عدم قطعیتهای موجود در بازار به دلیل فاکتورهای مالی ملتهب و در دوراهی عرضه و خرید قرار گرفته اند. این موضوع را به وضوح در بازار مقاطع طویل فولادی شاهدش بوده ایم. هر چقدر که شعله قیمتها در بازار داخلی مقاطع طویل فولادی بیشتر زبانه میکشد؛ تقاضا بیشتر در لاک دفاعی خودش فرو میرود، تا جاییکه شاهد بودیم که بازار مقاطع طویل در روز یکشنبه کاملا با رکود سنگین به مسیر خود پایان داد. این شاید مشهودترین ریسک مالی فولاد از ابتدای سال جاری بوده است.
اما ریشه یابی علل بالاگرفتن ریسک مالی فولاد را بدون تعارف و بی پرده اگر بخواهیم بررسی کنیم خواهیم گفت که یک دلیل آن ناسازگاری زمان روند صعودی قیمتهای جهانی فولاد با روند نزولی نرخ ارز داخلی که در تحلیلهای قبلی به آن اشاره کرده بودیم و دلیل دیگر آن افزایش انتظارات منفی تورمی افکار عمومی است. موضوعی که امسال اتفاق افتاد کاملا متفاوت از اتفاقات بازار در سال گذشته بود. سال گذشته اگر در این بالا رفتن نرخ فولاد، تقاضا اقبال نشان داد، دلیلش همساز بودن نرخ تورم روند صعودی دلار همگام با فولاد جهانی بود. اما در حال حاضر شرایط به کلی متفاوت شده است.
همانطور که قبلا اشاره شده در حال حاضر واگرایی نرخ دلار و قیمتها در بازار فولاد به یک چالش تبدیل شده است. اکنون انتظار افکار عمومی چه درست چه غلط برای نرخ دلار در جهت عکس روند صعود فولاد جهانی است. این موضوع را باید جدی گرفت. بازارهای ما در حال حاضر و در این پارادایم موجود، پتانسیل جذب افزایش قیمت فولاد را ندارد. مگر اینکه بازار ساز بتواند با تزریق پول حداقل به شکلی مقطعی به بازار فولاد عمق دهد که اتخاذ این موضوع نیز چیزی را از ریسک مالی فولاد در بازار نمیکاهد. شاید این اتفاق به شکل یک مخدر قدری بازار را تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری معقول و منطقی کند.
ارزیابیهای اخیر از رصد معاملات فولاد نشان میدهد که ورق ضخامت ۲ میلیمتر، در سقف قیمتهای پیشنهادی در ادامه روند صعودی افسارگسیخته این بازار، مرز ۲۳،۵۰۰ تومان با احتساب مالیات بر ارزش افروده را توام با برخی افزایش قیمتهای ۱۰۰ تا ۲۰۰ تومانی، در برگرفته است. این رشد قیمت غیرمنطقی خو یک ریسک مالی فولاد در بازار آزاد محسوب میشود. در این شرایط انقدر تقاضا صبر خواهد کرد تا یا مجبور شود بخرد؛ یا منطقش مجاب شود و این افزایش قیمت را پذیرا گردد، و طبیعی است که قبول این رنج زمانی یعنی ادامه روند رکود فرسایشی سمت تقاضای داخلی.
ارزیابیها و تجربهی معاملات جهانی نشان میدهد که محتمل است که این سیکل افزایشی جهانی به پایان برسد، مجددا شروع به اصلاح خواهد کرد. در حال حاضر خبرهای فولادی و بالادستیها برای بازار سرمایه و خریداران کلان یک مدل مصرف دارد؛ برای مردم و بازار داخلی طور دیگر. برای بازار سرمایه امید دورنمای بالاتری را در بازارهای شمش جهانی متصور هستند، اما برای مصرف رسانه داخلی همانطور که پیشتر هم عنوان شد، تمایلشان به عدم استقبال تقاضای مازاد داخلی است. این تفاوت دیدگاه میتواند یک ریسک مالی فولاد تلقی شود.
این روزها بزرگترین کمک به حوزه صادراتی فولادسازان کشور؛ به نوعی در سکوت و دودلی تقاضای بازار داخلی دیده میشود؛ چراکه در حال حاضر عمده افکار بازیگران بازار داخلی درگیر برجام و به نوعی اتخاذ صبر و نظاره تا رهایی بازارها از بلاتکلیفی است؛ فاکتورهای سیاسی نیز در ریسک مالی فولاد نقش آفرینی میکنند.
آرام گرفتن انتظارات تورمی و نگاه توام با شک تزریق شدید نقدینگی به بازارهای کالایی از جمله بازار فولاد کشور و امید به رفع تحریمها در این روزها و از طرفی قفل و بستهای متعددی که تحت قوانین و محدودیتهای متعدد سامانههای مانیتورینگ گردش مالی و مالیاتی برای مقابله با سفته بازی در بازار داخلی ایجاد شده؛ ریسک مالی فولاد را بالا برده و این فرصت را برای فولادسازان بزرگ کشور فراهم آورده تا سهم آنها از این سیکل صعودی بازارهای صادراتی پررنگتر باشد هر چند که برخی از مدیران آنها هنوز هم به برخی موانع صادراتی گلهمند هستند.
اگر فواره این روند صعودی فولاد جهانی در سوپر سایکلی که روی آن سوار است، متوقف شود، چه ضرر و زیانهایی که نصیب انبارداران فولادی خواهد شد. این ریسک مالی فولاد متوجه تمامی زنجیرهی فولادسازی کشور خواهد شد. این مسئله را نباید دست کم گرفت. عرضه کنندهی شمش که در لحظه شمش را فروخته و از گردونهی ریسک خارج شده است.
آن انباردار خرده فروش که در دام هیجانات افتاده و بی توجه به خروجی انبار خود و حفظ تعادل موجودی، احیانا خرید مازاد دارد. این ریسک مالی فولاد در شرایط فعلی میتواند زمینهی ورشکستگی و تعطیلی بنگاههای فولادی را فراهم سازد. این بخش از فعالان زنجیره تامین، چون خروجی فرسایشی و خارنی دارند، معمولا متحمل بیشترین ضرر و زیان میشوند.
منبع: پایگاه خبری آرتان پرس