به گزارش می متالز، اثر دانینگ-کروگر نوعی سوگیری شناخت از خود، میان افراد غیرحرفهای و مبتدی است که توانایی خود را در تحلیل شرایط فراتر از میزان واقعی آن تصور میکنند. در این گزارش به بررسی رفتار معاملهگران ارز و بورس پرداخته شده است. شاید یکی از دلایل اصلی ثبت زیانهای سنگین در میان معاملهگران بازارهای داخلی را بتوان همین موضوع و عدم تشخیص جایگاه خود در این نمودار عنوان کرد.
نمودار اثر دانینگ-کروگر در شکل پایین آورده شده است. به منظور بررسی این پدید در بازارهای مالی داخلی ابتدا اجزا این نمودار بررسی میشود. محور عمودی این نمودار را اعتماد به نفس و محور افقی مجموعهای دانش، تخصص و تجربه (wisdom) است. همانطور که مشاهده میشود میزان اعتماد به نفس با میزان دانایی شخص رابطه خطی ندارد. افراد ممکن است در اوج ناآگاهی و بلاهت اعتماد به نفس قابل توجهی داشته باشند. با این حال اگر شخص به دنبال تجربه بیشتر و همچنین کسب دانش تلاش ورزد به تدریج از میزان اعتماد به نفس کاسته میشود. به این ترتیب گرچه میزان دانایی شخص به تدریج افزایش یافته است اما با افت ضعف قابل توجه اعتماد به نفس در مقایسه با دوره توهم دانایی مواجه میشود. حال اگر میزان تلاش و همچنین تجربه شخص افزایش یابد به تدریج بر میزان اعتماد به نفس آن شخص افزوده میشود.
نگاهی به سطح علم و آگاهی معاملهگران بازارهای داخلی دقیقا میتواند اثر دانینگ-کروگر را زنده کند. در ابتدا باید عنوان شود که این موضوع تنها در خصوص تازهواردها صدق نمیکند بلکه بسیار از معاملهگران قدیمی که بعضا بازار آنها را با عنوان کارشناس میشناسد نیز با چنین معضلی دست و پنجه نرم میکنند.
موضوع از آنجا شروع میشود که تعداد زیادی کد جدید معاملاتی در هفتههای اخیر به بورس تهران اضافه شده است. معاملهگران در ابتدا بدون هیچگونه آگاهی و به تعبیر درست از یکی از کارشناسان بازار بدون هیچ درکی از «ریسک» معاملات سهام را آغاز میکند. البته این موضوع تنها به بازار سهام محدود نمیشود و توهم شناخت متغیرهای اقتصادی میان معاملهگران ارزی نیز به وفور مشاهده میشود. به همین دلیل اگر از بازار ارز فردوسی عبور کرده باشید تمامی افراد از تمامی اصناف جرات خرید و فروش ارز را از خود نشان میدهند، در حالیکه از آثار زیانهای احتمالی آن بیاطلاع هستند. اگر اندکی با این افراد صحبت کنید تنها به واسطه تجربه بسیار کوتاهمدت خود در بازار ارز و همچنین حافظه نوسانات چند ماه گذشته، روند نرخ دلار را تحلیل میکنند. این موضوع در دیگر بازارها نیز مشاهده میشود بر این اساس اگر الان به سراغ بسیاری از فعالان در بازارها چه ارز یا سایر موارد بروید احتمالا بیان میکنند که دلار تا یک ماه دیگر رشد قابل توجهی را تجربه میکند. حال آنکه تمامی پشتوانه این صحبت تنها حافظه کوتاهمدت از واکنش دلار به کارشکنیهای آمریکا در قبال ایران است و نه شالوده تحلیلی اقتصادی و سیاسی.
بر این اساس باید به معاملهگران در هر بازاری هشدار داد. این موضوع تنها معاملهگران تازهوارد بازارها را شامل نمیشود و چه بسیاری که در نگاه خود و بسیاری دیگر کارشناس هستند اما در واقعیت در توهم به سر میبرند.
بر این اساس به شدت توصیه میشود توجه داشته باشید که آیا در بازارها روند قیمتی را بدیهی میبینید یا خیر. این موضوع از درجه اهمیت بالایی برخودار است که تحلیلهای بر پایه نمودار نیز این اثر را تقویت میکند. زیرا تحلیلهای نموداری در حقیقت برای راحت شدن از تحلیلهای پیچیده بنیادی و مشکل در درک مفاهیم بنیادی است. چه بسیاری که در بازارهای مالی با این توهم که چند خط ساده میتوانند تمامی ارکان هستی را تحلیل کند. علاوه بر این ساده انگاشتن استفاده از این ابزار باعث میشود که عده زیادی به سمت این نوع تحلیل جذب شوند.
بر این اساس شاید باید دقت بیشتری به خرج داد که آیا واقعا تمامی نوسانات بدیهی است یا خیر. در این وضعیت معاملهگر را میتوان در دو نقطه مقابل نمودار اثر دانینگ-کروگر شرح داد. یا شخصی که تمامی اتفاقات را بدیهی میانگارد یک متخصص کامل در این زمینه است یا اینکه اعتماد به نفسی سرشار از بلاهت را به دوش میکشد. این حالت خطرناک به خصوص برای تازهواردها به هر بازاری ریسک بیشتر دارد که در نهایت به زیان سنگین منجر میشود.
در بازار ارز به این دلیل که هیچ زمان بازار ارز متمرکزی در اقتصاد کشور وجود نداشته، سواد تحلیلی معاملهگران این بازار پیشرفت چندانی نداشته است؛ البته سیاستگذار نیز از این موضوع مستثنی نیست. علاوه بر تازهواردان ریسک اعتماد به نفس توهمی سایر معاملهگران را تهدید میکند؛ در بورس سواد تحلیلی بازار به طور قابل توجهی نسبت به سالهای گذشته رشد داشته است اما همچنان به جرات میتوان گفت مدیران زیادی وجود دارند که دقیقا در اوج اعتماد به نفس اما در ابتدای نمودار اثر دانینگ-کروگر قرار دارند. بر این اساس به نظر میرسد هر لحظه و سر هر تحلیلی از شرکتهای مختلف این سوال از خود مطرح شود که این تحلیل کجای نمودار قرار میگیرد.
در بازارهای مالی مانند بورس هر چه وقت بیشتری برای یادگیری توسط شخص گذاشته میشود مقدار ناآگاهی بیشتری را مشخص میکند. با توجه به تنوع صنایع و متغیرهای فراوانی در حوزههای اقتصادی، سیاسی و سایر موارد پیچیدگی موضوع نیز کاملا مشخص است. بر این اساس شاید لازم باشد در هر لحظه این پرسش مطرح شود که آیا تحلیل از هر شرکتی در هر لحظه در کجای نمودار اثر دانینگ-کروگر قرار گرفته است.
برداشت اشتباه از درک فعالان بازار از روند قیمتها میتواند به سیاستگذاری اشتباه منجر شود. بر این اساس در بازار ارز در بهمن سال گذشته تفاوت میان تقاضای ناشی از هراس و سرمایهگذاری در نهایت دستکاری نرخ سود را رقم زد؛ انتشار اوراق سپرده ارزی. در حالیکه آنچه در ماههای بعد نیز مشاهده شد تقاضای بر پایه ترس از آینده اقتصادی کشور بود. تقاضایی که به دنبال اصلاح در مسیر سیاسی و اقتصادی است نه مسکن موقتی مانند افزایش نرخ سود که بالا بودن آن در سالهای گذشته نقش اساسی را در جهش غیرقابل توجیه نقدینگی (به عنوان عامل تلاطم) طی سالهای گذشته داشته است.
در بورس تهران نیز معاملهگران بسیاری وجود دارند که دل به تشکیل صفها و سیگنال نمودارها بستهاند. حال اینکه تشکیل صفهای خرید و فروش برای بسیاری از این معاملهگران سیگنال قابل توجهی را ایجاد میکند. در نتیجه هیجانی قابل توجه در نهایت به بدنه بازار ضربه وارد میکند و عامل اصلی سلب اعتماد سرمایهگذاران و عدم پیشرفت بورس تهران محسوب میشود. سیاستگذار با نگه داشتن دامنه نوسان قیمتی، فضا را برای بلاهت معاملاتی هر چه بیشتر باز گذاشته است، در این شرایط است که ریزش شدید قیمتها دچار توهم توطئه میشود.
بر این اساس به معاملهگران توصیه میشود حتی اگر معاملهگری نسبتا قدیمی در بازار سهام یا ارز هستید در میزان دانستههای خود شک کنید. اگر تا به این حد مسیر قیمتی مورد انتظار، برای مثال ارز، بدیهی است چرا قیمتها به استقبال چنین انتظاراتی نمیرود. این موضوع باعث میشود در حالیکه تصور متخصص کامل (سمت راست نمودار اثر دانینگ-کروگر) وجود دارد دقیقا در نقطه توهم دانایی و اوج اعتماد به نفس قرار بگیریم.