به گزارش میمتالز، طهماسبی در همان مراسم ابراز امیدواری کرد تا از تجربیات این خط در ایجاد سایتهای تولید سمند در سوریه، ونزوئلا و بلاروس هم استفاده شود. وزیر صنعت و معدن دولت احمدی نژاد ابراز امیدواری کرد بهزودی کلنگ افتتاح خط تولید سمند در چین هم زده شود.
اما به واقع چه بر سر آن طرحهای بزرگ و بلندپروازانه آمد؟ چرا ایران خودرو و سایپا نتوانستند مانند رقبای آسیایی و اروپایی خود چند ملیتی شوند؟ چه بر سر آرزوی بزرگ آن سالها مبنی بر صادرات میلیاردها دلار خودرو و قطعه آمد؟ مگر قرار نبود تا ۱۴۰۴ (برنامه چشمانداز ۲۰ ساله کشور) تنها بخش خودرو و قطعه صادرکننده ۲۰میلیارد دلار محصول باشیم؟ آیا حتی ۵ درصد این هدف هم محقق شده است؟
اینجاست که پی میبریم استراتژیها در کشور از بنیان اشکال دارند. اول اینکه هدف هر شرکتی باید توسط مدیران همان شرکت ریخته شود و نه دولتها. آن سالها افرادی نظیر منطقی و مدیران انجمن خودروسازان اگرچه به شکل مستقیم توان مخالفت با دستورات وزیر و دولت وقت را نداشتند، اما به خوبی میدانستند این قبیل اقدامات تنها هزینهای بر دوش «ایران خودروی در حال توسعه» است. دوم آنکه مدیران شرکتها باید در یک فرآیند مطابق قانون تجارت انتخاب شوند و به سهامداران پاسخگو باشند در غیراینصورت از مدیر انتصابی دولت، جز تمکین انتظاری نمیرود.
سوم آنکه اساسا شرکتهای خودروسازی ما به ویژه ایرانخودرو از سال ۸۴ به بعد به مسیری افتادند که هیچ تناسبی با اهداف صادراتی چند میلیارد دلاری نداشت. شعارهایی نظیر خودکفایی، کاهش سطح همکاری با خودروسازان بزرگ جهان، شعار حفظ بازار به قیمت از دست دادن پارتنرهای جهانی. این قبیل اتفاقات سبب شد تا شرکتی نظیر ایران خودرو از فناوری، بازار و شیوههای نوین مدیریتی خودروسازی عقب بماند. اینطور نیست که بازار به کشورها ندهیم، ولی بازار از آنها بخواهیم.
تجارب جهانی نشان میدهد یک مدیر یا سیاستگذار شرکت میتواند هر هدفی را اعلام کند و به آن دست یابد، اما شرط اصلی آن این است که تاکتیک و ملزومات کار را هم متناسب با هدف پیشببریم. کاری که خودروسازیهای چینی، کرهای و ترکیهای پیشگرفتند و امروز در اروپا به جنگ خودروسازان با عمر ۱۰۰ ساله این قاره رفتهاند. شرکتهای چینی بیش از یک چهارم خودروهای دنیا را تولید میکنند و بهدنبال افزایش سهم از بازار صادراتی ۱۶۰۰میلیارد دلاری جهان هستند.
ممکن است خواننده این مطلب تحریمها را مانع رشد این صنعت بداند، حال آنکه باید گفت از سال ۶۸ تا ۱۴۰۰ کشور ۷ سال با تحریم روبهرو بوده و تجارب سالهای ۸۲تا ۹۰ و ۹۴ تا ۹۶ هم نشان میدهد شرکتهای خودروساز ما به میزان کافی بهدنبال بهرهگیری از تجارب خارجیها نرفتند. پس شاید اگر تحریمها هم رخ نمیداد این صنعت چندان وضع بهتری از قبل نداشت.
منبع: دنیای اقتصاد