به گزارش می متالز، نمادهای بانکی در معاملات امروز به دنبال هیجان بانکی در مسیر نزولی قرار گرفتند. این روند غیرمنطقی به دنبال رفتار گلهای بازار که از چندین ماه قبل شکل گرفته بود، همچنان ادامه دارد. البته این موضوع به این معنی نیست که دیگر نمادها ارزنده هستند یا خیر، بلکه ضعف متغیرهای اثرگذار به خصوص از بازار جهانی در شکلگیری فضای منفی موثر بوده است. در ادامه سعی میشود تا به بررسی دیگر گروهها پرداخته شود.
با این حال نکتهای که باید به آن توجه کرد و میتواند به تفکیک مسیر بانکها از دیگر نمادها اثرگذار باشد، توجه به علل رشد قیمتی سهام بانکی در هفتههای اخیر است. در گزارشهای پیشین به ریسکهای موجود در این صنعت اشاره شده بود. یکی از مواردی که بازار در نمادهای بانکی و دیگر نمادها مورد توجه قرار داده است افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی داراییها است. البته سود حاصل از تسعیر ارز بانکها نیز وضعیت مشابهی از لحاظ بنیادی را دارا است.
افزایش سرمایه بانکها از محل تجدید ارزیابی داراییها مسالهای جدید و تازه مطرحشده نیست. معاملات روزهای اخیر سهام دو بانک صادرات و تجارت با قوت گرفتن اخبار مربوط به این افزایش سرمایه با رشدهای قابلتوجه همراه بوده است. گرچه امروز این نمادها به دنبال تشدید فشار فروش در مسیر نزولی قرار گرفتهاند اما احتمال اینکه بار دیگر به پشتوانه این اخبار داغ شوند دور از انتظار نیست. حال اینکه معافیت مالیاتی به منظور لحاظ مازاد تجدید ارزیابی داراییها در حساب سرمایه برای شرکتهایی مهیا است که مشمول ماده 141 قانون تجارت (در دسته شرکتهای ورشکسته قرار میگیرند) باشند و نیمی از سرمایه با زیان شرکت از بین برود. بانکها در سالیان نهچندان دور چنین افزایش سرمایهای را در دستور کار قرار داده بودند. اثرات این افزایش سرمایه در سالهای بعد منعکش شد که در این گزارش به این موضوع پرداخته شده است. دو نکته اساسی اینکه افزایش سرمایه از تجدی ارزیابی داراییها نقدینگی تازهنفس را به بنگاه تزریق نمیکند و از این لحاظ هیچ اثر بااهمیتی بر وضعیت بنیادی بانکها ندارد. این موضوع در خصوص شناسایی سود مازاد داراییها ارزی نیز وضعیت مشابهی دارد.
تاریخچه این نوع از افزایش سرمایه برای بانکها به سالهای دور باز نمیگردد. مرور روند سودآوری شرکتهای بانکی در برهه مزبور میتواند دیدی واقعگرایانهتر نسبت به تحولات پیش روی بانکها به دست دهد.
موج صعودی نمادهای بانکی که با انتظار برای تسعیر داراییهای ارزی بانکها آغاز شده بود، با خبر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها وارد مرحله بعدی خود شد. با این حال واکنشها به این خبر حاکی از آن است که برآوردها از اثرگذاری این افزایش سرمایه شکلی غیرواقعی دارد. نکتهای که به نظر نادیده گرفته میشود آن است که افزایش سرمایه از این محل نقدینگی تازهای به بنگاه اضافه نمیکند و تاثیر چندانی بر روند عملیاتی این بنگاهها ندارد.
سابقه افزایش سرمایه دو بانک تجارت و صادرات از محل تجدید ارزیابی داراییها به سال 92 باز میگردد. در آن سالها بانکها سودده بودند. البته در سالهای بعد با مقررات سختگیرانه بانک مرکزی مشخص شد که بخش زیادی از سودهایی که توسط بانکها شناسایی میشود حالت موهومی دارد. نحوه شناسایی چنین درآمدهایی نیز برای مثال به فروش یکی از داراییهای تحت اختیار بانک به شرکتها زیرمجموعه در قیمتی بالاتر از قیمت دفتری بود تا به این ترتیب از تفاوت قیمت فروش دارایی با بهای تمامشده امکان شناسایی سود برای بانک مهیا شود.
در شرایط فعلی نیز افزایش سرمایه بانکها از چندین منظر مستلزم توجه است. اول آن که بسیاری از داراییهای ثابت و مشهود بانکها قابلیت نقدشوندگی ندارند. دوم آنکه بخش دیگری از دارایی بانکها به تسهیلات اعطایی باز میگردد که بدون درجهبندی ریسک این تسهیلات نمیتوان آنها جز داراییها بانکها به حساب آورد. هیچ بعید نیست اتفاقی که برای صورتهای مالی سال 94 رخ داد بار دیگر تکرار شود. باید توجه داشت که صرف آنچه بانک به عنوان مطالبات مشکوکالوصول در صورتهای مالی منعکس کرده تمام مطالبات سوختشده بانک نیست بلکه باید جدول سنی مطالبات به صورت کامل در دسترس باشد.
مازاد تجدید ارزیابی دارایی بانکها اگر با نظارت بانک مرکزی همراه نباشد میتواند امکان افزایش سرمایه سنگین را در سال مالی 97 مهیا سازد. تبدیل سود در صورتهای مالی سال 94 به زیان خالص در صورتهای مالی حسابرسیشده از جمله مواردی است که باید مورد توجه باشد. نظارت دقیقتر بانک مرکزی نمادهای این گروه را با توقفهای طولانیمدت و افت شدید قیمتی بعد از بازگشایی همراه کرد. این در حالی است که اجبار بانکها به رعایت استانداردهای بانکداری میتواند تکرار این اتفاق را در پی داشته باشد.
البته واکنش هیجانی به افزایش سرمایه از تجدید ارزیابی دارایی در دیگر نمادها نیز مشاهده میشود. در حالیکه مثالهای بسیاری از شرکتهایی که در سالیان نهچندان دور این افزایش سرمایه را انجام دادهاند اما در شرایط کنونی با زیانهای سنگین مواجه هستند، وجود دارد. از این دست مثالها را میتوان در گروه خودرو به وفور یافت. بار دیگر تاکید میشود که شرکتی که در شرایط کنونی افزایش سنگین از تجدید ارزیابی داراییها را در دستور کار دارد باید با این دید خریداری شود که آیا در آینده وضعیت عملیاتی شرکت به گونهای خواهد بود که برای خریدار بعدی ایجاد انگیزه کند یا خیر.