به گزارش میمتالز، بهگفته این مهندس نرمافزار آمریکایی، صنعت ارزهای دیجیتال یک فناوری سرمایهسالاری است که برای حفاظت از داراییهای افراد پولدار در برابر چیزهایی مثل مالیات متولد شده است. در این مقاله که با الهام از یادداشت جان مکگلیون در وبسایت کوین تلگراف نوشته شده، قصد داریم اظهارات اخیر پالمر را بررسی و با واقعیتهای موجود مقایسه کنیم. گفتنی است که نویسنده این یادداشت، محقق و تحلیلگر نامآشنایی است که مقالات او در منابع معتبری مانند بیتکوین مگزین، نیویورک پست، سیدنی مورنینگ و نشنال ریویو منتشر شدهاند.
هر چه میکشیم، زیر سر توییتر است؛ شبکه اجتماعی پرطرفداری که احتمالا خودتان هم یکی از کاربران آن هستید. توییتر تقریبا ۱۵ سال پیش راهاندازی شد و امروز، همچنان یکی از پرمخاطبترین و تاثیرگذارترین رسانههای موجود در جهان است. آن اوایل همهچیز خیلی خوب بود؛ توییتر محیط دوستانهای داشت که پر از مقالات، ویدئوها و مطالب مفید (یا حداقل بامزه) برای کاربران بود. اما اکنون و بعد از گذشت ۱۵ سال، گویی همهچیز تغییر کرده است. داگلاس موری در همین رابطه مقالهای را با عنوان «چگونه توییتر همهچیز را خراب کرد» منتشر کرده که با این جمله شروع میشود: همهچیز از ابتدا خیلی خوب شروع شد! واقعا هم همینطور است. ابداع جالب جک دورسی در ابتدا بسیار سرگرمکننده به نظر میرسید. مردم هم گاهی از این بستر برای نوشتن مطالب عجیبوغریب استفاده میکردند؛ اما مطالب عجیبوغریبی که بیشتر «بامزه» بودند، نه «مغرضانه». اما حالا تقریبا همهچیز عوض شده؛ آن بهشت مجازی که در سالهای اولیه از توییتر ساخته شده بود، حالا جای خود را به یک جهنم پر از نفرت داده؛ محیط جذاب و دوستداشتنی سابق، به کابوسی از یک جامعه پر از فریب و بیعدالتی تبدیل شده؛ ویدئوهای انرژیبخش و میمهای اینترنتی بامزه، حالا جای خود را به توییتها و کامنتهای فریبکارانه و مغرضانه دادهاند. انگار دست خودمان نیست! وقتی رسانه پرمخاطبی مثل توییتر داریم، میخواهیم به هر قیمتی شده در ۲۸۰ کاراکتر افشاگری کنیم؛ ترندهای اجتماعی راه بیندازیم؛ روی موجهای از پیش برنامهریزی شده سوار شویم و هر کجا که برنامه تخریب و کنایه در میان باشد، ما هم باید حضور فعال داشته باشیم. صریح بگویم: ما توجه میخواهیم؛ مهم هم نیست به چه قیمتی! حتی مهم نیست که مثبت باشد یا منفی. بهنظرم جکسون پالمر، خالق دوجکوین (DOGE) هم این روزها توجه میخواهد. او چند هفته پیش با انتشار رشته توییت مفصلی در نقد و مذمت ارزهای دیجیتال، بالاخره موفق شد توجه طرفداران ارزهای دیجیتال را به خود جلب کند. پالمر ارزهای دیجیتال را «ذاتا یک فناوری حامی نظام سرمایهداری و طبقه حاکم جامعه» نامیده است. او گفته، کل صنعت ارزهای دیجیتال یک کلاهبرداری سودجویانه است که از سادهلوحی اقشار کمدرآمد سوءاستفاده میکند. او در این رشتهتوییت که در ۱۴ ژوئیه (۲۳ تیر) منتشر کرده، نوشته است: صنعت ارزهای دیجیتال، از شبکهای از ارتباطات تجاری مشکوک بهره میبرد. این شبکه اینفلوئنسرها و رسانهها را خریداری کرده تا وسوسه «یکشبه پولدارشدن» را در میان افراد مستاصل و سادهلوح به راه بیندازد و از این طریق، منبع درآمد جدیدی را برای خود دستوپا کند. اما نه آقای پالمر؛ اشتباه به عرضتان رساندهاند. شما با این جملات دقیقا همین دنیایی که ما در حال حاضر در آن زندگی میکنیم را توصیف کردهاید! در حال حاضر، ثروت ۲۰۰۰ میلیاردر بزرگ جهان، از مجموع ثروت ۵ میلیارد نفر از مردم دنیا بیشتر است. اتفاقا وجود همین تبعیضها یکی از دلایل اصلی تولد بیتکوین و به طور کلی ارزهای دیجیتال بود. دنیای امروز ما بهگونهای پیش رفته که به افراد ثروتمند اجازه میدهد حتی از ضرر دیگران هم سود ببرند. شاید این حرفها کمی اغراقآمیز به نظر برسد؛ اما باور کنید عین واقعیت است. در این دنیایی که فساد به عمق آن نفوذ کرده، ارزهای دیجیتالی مثل اتریوم و بیتکوین، امید را به جامعه بازگرداندهاند؛ مخصوصا به همه ماهایی که جزو این میلیاردرها نیستیم. منظور از «ما»، ۸/ ۷ میلیارد نفر از جمعیت جهان است. برای واردشدن به دنیای ارزهای دیجیتال هیچ مانع خاصی وجود ندارد؛ فقط کافی است زمانی را به کسب دانش اولیه و مطالعه بیشتر در این حوزه اختصاص دهید و مقدار اولیهای سرمایه برای شروع داشته باشید. در این صورت میتوانید در بازار ارزهای دیجیتال فعالیت کنید و سود خوبی به دست بیاورید. البته مانند هر چیز دیگری در زندگی، دنیای ارزهای دیجیتال هم خطرات خاص خودش را دارد و باید با احتیاط در آن رفتار کنید؛ بیتکوین هم مثل هر بازار دیگری که با عرضه و تقاضا کار میکند، بالا و پایین دارد. جریان ارزهای دیجیتال هم مثل جریان بورس و فارکس، فرصتطلبان و موجسواران خاص خودش را دارد. همه اینها طبیعی است، اما زیرسوالبردن کل بازار ارزهای دیجیتال (مانند کاری که آقای پالمر کرده) نه منطقی است و نه جالب.
وقتی درباره «سودجویی» صحبت میکنیم، بد نیست اشارهای هم به خدمات بانکی سنتی داشته باشیم؛ سیستمهایی که احتمالا بزرگترین سودجویان و استثمارگران تاریخ هستند. مهاجران در سراسر دنیا، سالانه تقریبا ۲۵ میلیارد دلار بابت کارمزد انتقال پول به کشور خود را از دست میدهند و کل این مبلغ، به واسطههایی مثل وسترن یونیون میرسد. وقتی مردم زیر چنین فشاری هستند، چرا نباید ارزهای دیجیتال را به عنوان جایگزینی بهتر برای روش سنتی بپذیرند؟ در هر صورت، واضح است که وجود یک جایگزین برای چنین واسطههایی ضروری است. بر اساس گزارش اخیر سازمان ملل متحد، مخارج زندگی حدود ۱۱ درصد از کل مردم جهان از طریق بودجهای که کارگران مهاجر برای خانوادههایشان میفرستند تامین میشود. در این گزارش آمده است: در حال حاضر، حدود یک میلیارد نفر در جهان (یا یک نفر از هر ۷ نفر) درگیر ارسال یا دریافت حوالههای پولی بینالمللی هستند. از این یک میلیارد نفر، حدود ۸۰۰ میلیون نفر دریافتکننده پولی هستند که اعضای خانواده آنها (که برای کار به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند) برایشان ارسال میکنند. بهعبارت دیگر، حدود ۸۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان از جایگزینی مناسب برای وسترن یونیون استقبال خواهند کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: این پولها (پولهایی که از کشورهای دیگر فرستاده میشوند) برای کمک به میلیونها نفر و نجات آنها از فقر بسیار مهم هستند. بخش عمدهای از کل درآمد یک خانواده، وابسته به پولی است که از کشورهای دیگر برایشان ارسال میشود و این مساله برای آنها بهشدت حیاتی است. حالا تصور کنید اگر این ۲۵ میلیارد دلار بهجای رفتن در جیب واسطهها، صرف غذا و سرپناه شود، اوضاع چقدر بهتر میشود. مواردی که به آنها اشاره میکنم، طرحهای رویایی و دور از ذهنی نیستند. واقعیت این است که سیستم فعلی، پر از ایراد و قطعا نیازمند تغییرات فراوان است. بهگفته مرکز تحقیقاتی پیو (Pew Research Center)، اختلاف طبقاتی بین ثروتمندترین و فقیرترین خانوادههای آمریکایی از سال ۱۹۸۹ بیش از ۲ برابر شده است. این فاصله روزبهروز در حال افزایش است. در حالی که کارکنان آمازون از فقر رنج میکشند، جف بزوس، رئیس (البته رئیس سابق) میلیاردرشان با ریچارد برنسون مسابقه فضایی میگذارد. برای همین است که میگوییم آینده باید دگرگون شود و ورق باید برگردد! با این اوصاف، آیا ارزهای دیجیتال میتوانند شرایط فعلی را بهتر کنند؟ بله؛ اما چطور؟ با اعطای قدرت و دموکراسی پولی به اقشار ضعیفتر و با بخشیدن استقلال مالی به افراد آسیبپذیر جامعه. البته همه ارزهای دیجیتال هم شبیه به هم نیستند و با هدف یکسان ساخته نشدهاند. بهازای هر بیتکوین یا اتری که وجود دارد، یک ارز دیجیتال بی معنی هم داریم که هیچ هدف خاصی ندارد و با اتکا به اسامی و تصاویر سگهای بامزه معروف شده است. بله آقای پالمر؛ لطفا قبل از زیرسوالبردن کل بازار ارزهای دیجیتال، این را به خود یادآوری کنید!
منبع: دنیای اقتصاد