فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان موتور محرک توسعه در جوامع پیشرفته برای افزایش دانایی و نوآوری نقش مهمی ایفا میکند و باعث تحولاتی بنیادی در ارکان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میشود. تسهیل و تسریع روند رشد و توسعه صنعت فاوا، علاوه بر تداوم در نوآوری و بهبود رویهها میتواند افزایش فرصتهای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری و نهایتاً ارتقاء و بهبود سطح رفاه و زندگی شهروندان را به ارمغان آورد.
در شرایط امروز جهان، لزوم درک و شناخت بهتر و عمیقتر تحولات دنیای فناوری و اتخاذ سیاستهای هماهنگ و مؤثر جهت مشارکت فعال در جامعه فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان گزینهای راهبردی فراروی سیاستگذاران و برنامهریزان کشور مطرح است.
مدیران و متصدیان امور اقتصادی باید به این نکته توجه کنند که استفاده از فناوری اطلاعات میتواند علاوه بر کاهش هزینههای تولید، افزایش بهرهوری و ارتقاء کیفیت محصولات و خدمات، فضای رشد تقاضا در جامعه را فراهم ساخت. کشورهای توسعهیافته از این فناوری جهت افزایش کارایی نیروی کار، نوآوری در روشهای تولید، بهبود سیستمهای بازاریابی و توزیع و کاهش هزینههای مبادلات تجاری بهره میگیرند. از دیگر مزایای صنعت فاوا میتوان به اطلاعرسانی سریع و آسان به مخاطبان و ارائه خدمات بهتر به مشتریان برای رشد تقاضا در جامعه اشاره کرد. همچنین ایجاد کسبوکارهای دیجیتالی و حذف محدودیت مکانی و زمانی برای دستیابی به بازارهای جدید از دیگر آثار مثبت ICT است.
کشورهای زیادی در منطقه با برنامهریزی دقیق و علمی در حال گسترش و توسعه ظرفیتهای ICT کشورشان هستند. دولتها در راستای کارآمدی و بهبود عملکرد سازمانهای تابعه، شفافیت و پاسخگویی بر این مطلب وقوف یافتهاند که بهمنظور بهرهمند شدن از فرصتهای ایجادشده ناشی از فناوری ICT الزاماً بایستی به ایفای یک نقش فعال در خصوص ایجاد محیطی مناسب برای ارائه خدمات دیجیتال از طریق اتخاذ یک استراتژی ملی بهویژه با مشارکت بخش خصوصی بپردازند.
اتخاذ استراتژی گسترش ظرفیتهای ICT به بخشهای مختلف اقتصادی توسط دولت بهویژه در عرصه خدمات الکترونیک و بازاریابی و تبلیغات اینترنتی میتواند آثار مثبتی ازجمله افزایش کارایی فعالان اقتصادی، افزایش میزان دسترسی به بازار، افزایش ظرفیتهای تولیدی، شتاب بخشیدن به روند رشد اقتصادی و نهایتاً کمک به اشتغالزایی، کاهش فقر و توزیع عادلانهتر ثروت را به ارمغان آورد.
بهمنظور توسعه صنعت فاوا، کشورهای جهان را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
۱- فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان عاملی جهت رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ در این گروه کشورهایی هستند که با اعتقاد به ویژگیهای صنعت فاوا به گسترش کاربرد این فناوری در جامعه بهمنظور بهبود موقعیت رقابت در عرصه اقتصاد جهانی، ارتقای سطح رفاه اجتماعی و معرفی فرهنگشان توجه کردهاند.
۲- صنعت ICT بهعنوان یک بخش تولیدی؛ در این گروه، کشورهایی قرار میگیرند که به توسعه بخش ICT و افزایش ظرفیتهای تولیدی و تقویت صنایع مرتبط با این فناوری از قبیل نرمافزار، نرمافزارهای تلفن همراه، بازیهای رایانهای، سختافزار، تجهیزات مخابراتی و ماهوارهای و نیز خدماتی که با محوریت ICT ارائه میشوند، همت گماردهاند. این گروه از کشورها با اتخاذ این رویکرد و توسعه مشارکت سایر کشورها و سرمایهگذاری شرکتهای معتبر جهانی، فضای مناسبی برای اجرای برنامههای ICT بوجود آورده، علاوه برافزایش ظرفیت ملی و بازار داخلی فاوا نسبت حضور در بازارهای جهانی برای صادرات محصولات و خدماتشان اقدام کردند.
این نکته حائز اهمیت است که کشورهای توسعهیافته به نحو گستردهای از فناوریICT، دولت الکترونیک و تجارت الکترونیک بهره میگیرند، همچنین صنعت ICT نمونهای عینی از فرصتهای اقتصادی برای کشورهای درحالیکه توسعه است، درصورتیکه در بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته استفاده بهینهای از این فناوری به چشم نمیخورد.
بهمنظور جلوگیری از فقر اطلاعاتی و فقر ارتباطی و در راستای پیشرفت و توسعه صنعت ICT کشور همگام با جامعه جهانی میبایست برنامهای بلندمدت برای رفع موانع و مشکلات و تسهیل فرایندهای تولید، صادرات و واردات مرتبط با صنعت فاوای کشور جهت تحقق جامعه دانشمحور و اقتصاد دانشبنیان تدوین شود که موضوعاتی اساسی را دربر بگیرد که به تعدادی از این موضوعات اشاره میشود:
افزایش سطح آگاهی تصمیم گیران، تصمیمسازان و مدیران در خصوص تأثیر، اهمیت و جایگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات بر زمینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و همچنین تولید، تجارت، اشتغال و فقرزدائی در سالهای آینده از یکسو و تأثیر منفی عدم مشارکت در روند گسترش جهانی ICT بر رشد و توسعه کشور از سوی دیگر میتواند مهمترین گام بر اجرای دقیق برنامهریزی توسعهای این بخش باشد.
کاربرد فناوری ICT بهعنوان موتور قدرتمند برای ایجاد تحرک در بخش تجارت و اقتصاد به مفهوم درمان فوری نارساییها و مشکلات اقتصادی کشور نیست ولی استفاده گسترده از این فناوری، بخشهای تولیدی را قادر میسازد تا به نحو کارآمدتری فعالیت نمایند. همچنین توجه به این مطلب ضروری است که تأکید بر استفاده ازICT، موجب کاهش منابع سایر بخشها نخواهد شد، بلکه موجب میشود، کشورها با ابزار قدرتمندی برای دستیابی به هدفهای میانمدت و بلندمدت توسعهای تجهیز شود.