به گزارش می متالز، در بازارهای مالی اصلاح بازارها کاملا منطقی است. پس از ریزش حدود 16 درصدی دلار در هفته گذشته روند اصلاحی کنونی طبیعی است. این موضوع چه در مسیر نزولی یا در مسیر صعودی کاملا عادی است. دلایل متفاوتی میتوان برای توجیه لزوم اصلاح بازار عنوان کرد. برای مثال پس از ریزش شدید برخی به دنبال شناسایی کف قیمتی هستند و رسیدن به سطوحی که از آنها با عنوان کفهای حمایتی قیمتی یاد میکنند باعث بازگشت قیمتی میشود. موارد دیگری نیز میتوان در این خصوص عنوان کرد. حال اینکه برخی در روند کوتاهمدت محدود میشوند و بیتوجه به روند میانمدت پیش رو زیان میکنند. سناریویی از رفتار منطقی سیاستگذار ارزی میتوان بیان کرد که در ادامه به آن اشاره میشود.
آخرین نرخ دلار تا ساعت 16 حدود 12400 تومان و قیمت هر سکه حدود 4 میلیون تومان بود.
اما نکته جالب توجه که به نظر میرسد سیاستگذار به صورت هوشمندانه به آن توجه دارد احترام به اصول بازار است. در این خصوص سیاستگذار احتمالا این توانایی را داشت که با ادامه عرضه در بازار به موج نزولی دلار دامن بزند. اما اینچنین تغییر قیمتی سیگنال دستوری نامناسب به بازار است. ریسک این موضوع زمانی مشخص میشد که دلار را با شتاب به کمتر از 10 هزار تومان بکشانیم و در این زمان پس از ریزش شدید تلنگری کافی بود تا موجی از تقاضا به هوای بازگشت شدید قیمتی در بازار حضور پیدا کند؛ چون هیچ نقطه اتکایی در مسیر نزولی وجود نداشته است احتمال خرید به هوای پوشش کامل گپ قیمتی ایجاد شده وجود داشت.
پس از ریزش اخیر، بازار ارز نیاز به استراحت داشت. این استراحت باعث میشود که بازار بار دیگر خود را پیدا کند. در این میان عدهای مانند آنچه در کانالهای تلگرامی مشاهده میشود کاملا به صورت لفظی در صدد بالا بردن دلار باشند؛ اعلام ناکام نرخ 13 هزار تومانی. بالا بردن ثانیهای دلار در ماههای اخیر نمونه بازی موفق دلالان در این حوزه بود. با این حال دلیل موفقیت دلالان در این بازی در ماههای گذشته فضای روانی منفی حاکم بر اقتصاد کشور بود. در شرایط کنونی ادعایی بر فروکش هیجان در کشور وجود ندارد اما این هیجان به مراتب کمتر از ماههای گذشته است، بر این اساس بنا نیست با اعلام نرخ توهمی در بازی دلار موفق باشیم.
این مطلب با عنوان بازی بازارساز با دلالان مطرح شد ولی در واقعیت میتواند رفتار منطقی در مواجه با بازار باشد. استراحت کنونی میتواند یک سطح حساس قیمتی را در سطوح کنوی تشکیل دهد. در این شرایط اگر در موج جدید نزول دلار نرخ به 10 هزار تومان افت کند، این بار با احتمال رشد دوباره دلار، مسیر دشواری برای عبور از این سطوح خواهد داشت.
یکی از مواردی که معاملهگران ارزی به آن اشاره میکنند عقبنشینی بزرگان بازار از بازی نرخ در بازار است. پس از برخوردهای امنیتی شدید در این بازار کمتر کسی جرات حضور در بازار ارز و سکه را دارد و این هراس را دارد که با برچسب اخلالگر اقتصادی سرنوشت شومی حال چه گناهکار یا بیگناه داشته باشد.
در ماههای گذشته در مسیر پرشتاب صعودی نیز حجم معاملات دلار قابل توجه نبود، در حالیکه هیچگونه منبع موثقی در این خصوص وجود ندارد در شرایط کنونی و در موج ریزشی دلار به نظر میرسد حجم معاملات به خصوص نقدی کمتر نیز شده است.
نکته دیگر اینکه معدود کانالها و منابعی که در حال اعلام نرخ هستند عمدتا منافع شخصی خود را با شدت بیشتری نسبت گذشته (بعضا در اعلام نرخ، کینههای قدیمی نیز به شدت اثرگذار به نظر میرسد) در ارائه نرخ تاثیر میدهند. مشکل عظیمی که اقتصاد کشور با آن روبرو بوده و همچنان است عدم وجود بازاری یکپارچه با نرخ ارز شناور است. این امید وجود دارد که با نزول دلار تا سطوح منطقی و همچنین بازگشت آرامش بازار، سیاستگذار ارزی در مسیر درست قدم بردارد و با شناور ساختن بازار ارز و امکان اتصال بازار آزاد و نیما از نوسانات شدید آتی جلوگیری کند. باید سیاستگذار به این درک برسد که نمیتواند تا ابد نقش اصلی را در تعیین نرخ بازی کند.
نکته دیگر به قدرت سمت عرضه بازمیگردد. باید گفت در هفتههای اخیر فشار چندانی بر دلار نبوده که مسیر نزولی ارز را شاهد بودهایم. این موضوع در مسیر صعودی نیز در حالت عکس رخ داد (عدم حضور بازارساز). این تصور که سیاستگذار توانایی افزایش فشار بر دلار را ندارد تا حدود زیادی اشتباه به نظر میرسد (بر اساس شواهد هفتههای گذشته). پیش از این در مطلبی به نمودار دانینگ-کروگر اشاره شد. باید پذیرفت که همگی در سطوح پایین نمودار مزبور قرار داریم و باید از اظهارنظر قطعی در این خصوص پرهیز کرد. با این حال شواهد از آنچه در هفتههای گذشته بر بازار گذشت و رویه نسبتا منطقی که سیاستگذار در مقایسه با گذشته در پیش گرفته است، میتوان دریافت که رفتار کنونی بازار یک رویه منطقی بوده و به نظر میرسد استراحتی در مسیر نزولی است.
در این میان عمده دلالان در کل اقتصاد کشور چندان با اصول بازار آشنایی ندارند؛ گرچه سالیان درازی در آن زمینه فعالیت داشته باشند. حال اینکه بنا باشد منافع خود را در اعلام نرخ اثر بدهند نتیجهای جز بیاعتباری به دنبال نخواهد داشت؛ این موضوع به مثابه رفتار غیرمنطقی دستوری بازارساز در بازار است با این تفاوت که بازارساز قدرت بازگشت به بازار را خواهد داشت با این حال این اشخاص معمولا از بازار حذف میشوند. همانگونه که در مسیر پرشتاب صعودی اظهارنظرهای غیرمنطقی از سوی کارشناسان، مدیران دولتی و حکومتی در خصوص پایین آمدن نرخ دلار موجب بیاعتباری نظرات ایشان در نگاه عموم جامعه شد در شرایط کنونی این وضعیت میتواند در مسیر نزولی با بیاعتباری دلالان همراه باشد.
بر این اساس به جای اظهارنظر در خصوص نرخ بهتر است با ارائه تحلیل تصمیمگیری نهایی را در اختیار مخاطب قرار داد، انتظاری که در مسیر صعودی از دولتیها و سایر افراد نیز وجود داشت؛ در مسیر صعودی افراد بسیاری گرچه نیت خیری پشت صحبتهای خود داشتند اما با اظهارنظرهای غیرکارشناسی در خصوص نرخ باعث بیاعتباری خود شدند حال اینکه بعضا این افراد اثرگذار بالایی در سیاستگذاری اقتصادی و سیاسی داشتند و همین موضوع باعث شد به اعتماد عمومی ضربه وارد شود. در نهایت میتوان این موضوع را در یک جمله خلاصه کرد که بیشتر متوجه مسئولان کشوری است: در خصوص قیمتها در بازارها با توهم کنترل مصنوعی قیمتها (حتی اگر نیت خیری دارید) اظهارنظر نکنید.