به گزارش می متالز، معاملات امروز بورس تهران با تفکیک نسبی سهام بانکی و خودرویی از دیگر نمادهای بازار همراه بود. با این حال همچنان سود حاصل از تسعیر مازاد داراییهای ارزی را دستاویزی برای ارزنده نشان دادن سهام بانکی کردهاند. همانطور که عنوان شد ظاهر قضیه بانکها (انتظار برای افزایش سرمایه سنگین) بر هیچکس پنهان نیست اما به نظر میرسد واقعیتهایی پشت پرده پنهان شده است که میتواند بار دیگر تلاطم بانکی بورس تهران را تکرار کند.
در نمادهای خودرویی نیز با وجود انتظار برای نهایی شدن خبر افزایش قیمت فروش خودرو نمادهای گروه در مسیر نزولی قرار گرفتهاند. در این گروه نیز تحرکاتی برای داغ نگه داشتن سهام مشاهده میشود در حالیکه در عمده تحلیلها اثری از واقعیتهای آتینگر مشاهده نمیشود. به نظر میرسد برخی به دنبال تکرار خاطره خوش سودهای کلان از داغ کردن سهام خودرویی در زمستان 94 هستند. با این حال هیچکس احتمالا از خود این سوال را نمیپرسد اگر افرادی در پایان زمستان 94 سود کلانی را کسب کرد این سود از کجا تامین شد زیان خرید در اوج قیمتی سهام خودرویی را چه کسی متحمل شد. این موضوع تنها به وضعیت کنونی نمادهای خودرویی و بانکی اشاره ندارد و در سالهای گذشته مثالهای متعددی در خصوص رشد نمادهای غیرارزنده به پشتوانه ارائه تحلیلهای با درصد بالای خطا مشاهده شده است.
احتمالا برای بسیاری از فعالان بورس رخ داده که در محفلهای مختلف، عموم جامعه سرمایهگذاری در بورس را به قمار تشبیه میکنند. حال اینکه بسیاری از معاملهگران کنونی بورس نیز بر معاملات قمارگونه سهام تاکید میکنند. شاید ذکر چند نکته در این خصوص جالب توجه باشد.
یکی از دلایل اصلی تشبیه سرمایهگذاری در بورس را به قمار میتوان در ریشه اقتصاد مریض کشور مشاهده کرد. ریشه ساختار بحرانی کنونی بانکها، از سودهای بالایی نشات میگیرد که بدون لحاظ هیچگونه ریسکی سودهای بالایی به سپردهگذاران پرداخت کردهاند. همین موضوع از سوی دیرگ این تفکر را در جامعه شایع کرده که معنی سرمایهگذاری کسب سودهای بدون ریسک بالا است. در حالیکه نگاهی به وضعیت بانکهای خارجی ساختاری کاملا متفاوت را نشان میدهد. البته در نگاهی عمیقتر پرداخت سودهای رویایی بدون ریسک از سوی بانکها به وضعیت سیاستگذار و بودجه دولت بازمیگردد.
بر این اساس یکی از دلایلی که تمایلی به سرمایهگذاری در بورس در جامعه سرکوب میکند عدم تعریف ریسک برای سرمایهگذاری در عموم جامعه است. ذات سرمایهگذاری در سهام با ریسک همراه است اما بانکها با اعطای سودهای موهومی در سالیان دراز این موضوع را در ذهن مخاطب خود االقا کردهاند که میتوان بدون پذیرش ریسک میتوان سودهای تضمینی کلان را به دست آورد. نگرانی اصلی نیز از آنجا نشات میگیرد که در مسیر سیاستگذاری بورس نیز چنین تفکری مشاهده میشود و مدیران سازمان بورس سالیان دراز خود را مسئول رشد و افت شاخص کل بورس تهران میپندارند.
همین موضوع باعث میشود که سرمایهگذاری در بورس (در حالیکه میتواند به تولید کمک کند) در ذهن عموم به عنوان قمار شناخته شود؛ این موضوع میتواند اینگونه مطرح شود که چرا زمانیکه امکان کسب سود بدون دردسر از سپردهگذاری در بانک وجود دارد باید ریسک سرمایهگذاری در سهام را بپذیریم.
موضوع دیگری که در القای مفهوم قمار به معاملات سهام موثر بوده است تصور عدم امکان پیشبینی آینده است. بر این اساس تصور میشود که همه چیز در معاملات بورس بر اساس شانس است. در چنین شرایطی است که تحلیل بیاعتبار میشود. همین موضوع در دیگر بخشهای اقتصاد کشور نیز مشاهده میشود. برای جهش نرخ دلار. این موضوع از عدم آشنایی با علم اقتصاد نشات میگیرد.
این موضوع در میان معاملهگران کنونی بورس نیز به وفور مشاهده میشود. بسیاری فکر میکنند که سود و زیان آنها به واسطه شانس یا به دنبال دستهای پشت پرده و اخبار رانتی یا داغ کردن سهام از سوی عدهای شکل میگیرد. نتیجه چنین رفتاری در بورس تهران ثبت زیانهای سنگین بوده است. بعضا تحلیلهایی نیز برای توجیه رشد قیمتی سهام مطرح میشود اما عمق اندک تحلیلی در بازار باعث میشود که زمان رونمایی از واقعیتها وضعیت به شدت وخیمتری را شاهد باشیم؛ زیرا در این شرایط واقعیتها 180 درجه با انتظارات فرق دارد و همین موضوع به ریزش شدید قیمتی سهام دامن میزند.
چنین تحلیلهایی با القا تفکر اشتباه حتی به کلیت بازار سهام ضربه وارد میکند. در این شرایط است که خریدار این نمادها (عمدتا تازهواردها) با تجربه تلخ از بورس روبرو میشوند و معمولا با زیان از بازار خارج میشوند و این موضوع در کل جامعه سرایت میکند که معامله سهام به مثابه قمار است.
در حالیکه نگاهی به تحلیلهای قابل اتکا کاملا مشخص میکند بسیاری از متغیرهای و حتی نتیجه رفتارهای غیرمنطقی سیاستگذار قابل پیشبینی است. البته باید توجه داشت پیشبینی بر مبنای تحلیل با پیشگویی کردن از آینده قیمتی سهام که بعضی از افراد در بازار در پیش گرفتهاند، تفاوت معناداری دارد.
برخی از معاملهگران در شرایط کنونی تریبونهایی در دست دارند و عنوان میکنند که نباید سهام شرکتی را به علت رشد بدون پشتوانه مذمت کرد، چون ضربه زدن به یک سهم ضربه زدن به کل بازار است و همین موضوع میتواند به رکود بورس دامن بزند.
با این حال عدم ارائه نقد در خصوص تحلیل برخی تنها مجال را برای داغ کردن قیمتی سهام باز میکند و همین موضوع باعث میشود که در آینده با رونمایی از واقعیتها بار دیگر عده زیادی که نسبت به واقعیتها آگاهی کافی نداشتهاند، علت زیان خود را به بخت بد خود وصل کنند. در حالیکه به صورت مشخص علت ثبت چنین زیانهایی، عدم توجه به نقدهای موجود در خصوص سهام و پیروی از افرادی است که از هر وسیلهای برای داغ کردن قیمت سهم استفاده میکنند.