می متالز - یادداشتی از سید مصطفی سبزواری (تحلیلگر حوزه معدن و صنایع معدنی): اما آنچه در این وضعیت ضروری به نظر می رسد، پایداری تولید و حفظ درآمد فروش "شرکت" است. همانطور که قبلا اشاره شد با توجه به کاهش قدرت خرید و سرمایهگذاری در بازار داخلی در سالهای آتی، مهمترین راهکار شرکت ها در حفظ درآمدها حداکثر استفاده از ظرفیت بازارهای صادراتی فعال و نفوذ در بازارهای در دسترس است. اهمیت این نکته آنجاست که بازارهای صادراتی فعال و در دسترس کشور در حال حاضر تماما بدلیل ماهیت کمتر توسعه یافتگی یا در حال توسعه بودن عموما دارای چشم انداز رشد تقاضا در بلندمدت نیز می باشند و بدین ترتیب نفوذ و یا گسترش سهم در این بازارها، خود یک حرکت راهبردی برای هر شرکت محسوب می شود. آنچه مسلم است آنکه دردسترسترین بازار محصولات نیمهساخته و نهایی تولیدشده در کشور، بازار کشورهای همسایه است.
اما در این زمینه فراهم سازی بستر هریک از راهکارهای ادامه یا گسترش فروش شرکت ها می باید در ادامه سال 97 و تا قبل از شروع سال آتی صورت پذیرد. بدلیل ماهیت تاخیری تورم بخش خدمات نسبت به کالا، سال 98 افزایش عمومی سطح قیمتی بسیاری از اقلام هزینه ای پیش روی شرکت ها قرار خواهد گرفت و توانایی آنها در هزینه کرد در موارد زیرساختی و خدماتی جدید را تحت الشعاع قرار می دهد. بدین ترتیب زمان را می بایستی مغتنم شمرد.
اما یک موضوع کلی دیگر: عقیده بسیاری از ما بر این است که توسعه ایران نیازمند دسترسی و استفاده از خدمات و تکنولوژی اروپایی هاست. بروزرسانی و استفاده از این خدمات و تکنولوژی ها در انواع مختلف صنایع از خودروسازی گرفته تا فولاد و پتروشیمی ضروری می باشد. اما متاسفانه "به هر دلیل" حالا شرایط اجازه دسترسی به این موارد را به ما نخواهد داد و بسیاری از ما نگران کاهش سرعت توسعه ایران در عرصه های مختلف اقتصادی هستیم.
اما جور دیگری هم می توان به این قضیه نگاه کرد. تا 10 سال آینده، بزرگترین اتفاق تاریخی در عرصه اقتصاد جهانی به وقوع خواهد پیوست و چین با پشت سر نهادن ایالات متحده به قدرت اول اقتصاد جهانی تبدیل می شود. کشور چین همین حالا بزرگترین صادرکننده دنیا محسوب می شود؛ این کشور در سال 2017 با صادرات بیش از 2263 میلیارد دلار محصول بزرگترین صادرکننده جهانی بوده است.
شاید بتوان گفت دونالد ترامپ انتخابی بود تا تنها کمی از سرعت این انتقال دردناک تاریخی برای آمریکا کاسته شود. هرچند به هر صورت نمی توان گفت که بالاتر بودن تولید ناخالص داخلی و صادرات نشانه برتری تکنولوژیکی، علمی، و حتی اقتصادی خواهد بود، اما باید پذیرفت که به هر طریق "بازیگر اول تمامی بازارها" می تواند نقش بزرگی در سیاست و تاثیرگذاری در عرصههای مختلف مراودات جهانی بازی نماید. همین حالا، شرکت های چینی در برابر رقبای اروپایی-آمریکایی خود تمام قد در حال مبارزه و تصرف بازارها هستند و تقریبا معادل هر شرکت بزرگ تکنولوژی در بورس وال استریت یک معادل چینی نیز وجود دارد.
اما چین به دو دلیل عمده برای ایران اهمیت راهبردی دارد. اول آنکه برخلاف آمریکا، چین وابستگی شدیدی به واردات انرژی و مواد اولیه تولید دارد. این به آن معناست که حداقل در حوزه انرژی در هر دو دسته نفت و گاز و محصولات فرآوری شده آنها می توانند شریک تاریخی ایران در دهه های آتی - حتی با درنظر گرفتن افرایش شدید سهم تجدیدپذیرها در سبد انرژی مصرفی این کشور - باقی بمانند. دوم آنکه تکنولوژی چینی در مقابل معادل های غربی خود به مراتب ارزانتر بوده - لااقل در بحث سرمایهگذاری و اگر نگوییم به همه لحاظ - و این به معنای هزینه پایین تر سرمایهگذاری و دسترسی آسان تر برای سرمایهگذار ایرانی می باشد. این مساله همچنین به ما اجازه تولید محصولات نهایی با قیمت تمام شده پایین تر و قیمت فروش ارزان تر را خواهد داد، که سهم بیشتری را به ایران در بازار چهارصد میلیونی منطقه که به لحاظ قدرت خرید توانایی خرید اجناس با برند ترکیهای و اروپایی را ندارند اختصاص خواهد داد. مقایسه کنید قیمت خودروهای چینی و اروپایی را در بازار داخل با قدرت خرید مردم ایران! حالا بازار 200 میلیونی پاکستان را به همراه سایر همسایگانی نظیر افغانستان، ترکمستان، عراق و ... را نیز اضافه نمایید. این مساله به نوعی قدرت رقابت منطقه ای محصولات ایرانی را در مقابل اجناس ترکیه ای نیز افزایش خواهد داد.
در پایان خلاصه کلام این است: در بحران ها فرصت ها هم وجود دارد و می توان به آینده امیدوار بود. در کنار تلاش های بخش خصوصی، دولت نیز باید سطح دیپلماسی اقتصادی با کشورهای در حال توسعه و در دسترس را به شدت افزایش دهد تا مسیرهای انتقال کالا و خدمات آسان تر، ارزان تر و فراهمتر شود.
به امید توسعه و آبادانی روزافزون ایران
از این نویسنده بیشتر بخوانید: ظهور مجدد رکود تورمی در اقتصاد ایران و راهکارهای مقاوم سازی صنعت فولاد