به گزارش میمتالز، اعتراض مردم اصفهان به خشکی زاینده رود از جدیدترین این بحران هاست که بعضاً اظهارنظرهایی شاذ، بعنوان راهکار نجات از این بحران را به گوش میرساند.
یکی از داغترین این راهکارها که از قضا پشتوانه رسانهای و تاییدات برخی مسوولین را نیز به همراه داشته این تئوری اعجاب برانگیز بوده است که باتوجه به مصرف آب توسط کارخانههای فولادی اصفهان، راه نجات زاینده رود، انتقال فولاد مبارکه و ذوب آهن به ساحل دریاست.
فارغ از سهم اندک صنایع از مصرف آب، نمیدانم تصور آن رسانه و آن مسوول، از صنعت فولاد در چد حد بوده، اما لازم است برای روشن شدن این راهکار ارائه شده، قدری به ابعاد آن بپردازیم. برای امکان اجرایی شدن این پیشنهاد به بررسی یکی از دو کارخانه بزرگ فولادی اصفهان بسنده میکنیم.
در اولین گام تنها با یک جستجوی ساده متوجه میشویم کارخانه فولاد مبارکه ۳۵۰۰ هکتار مساحت دارد که ۱۷۰۰ هکتار آن مختص سالنهای تولید با تجهیزات غول پیکر است. صرفاً ابعاد این مساحت از سالن تولید برابر با ۳۴۰۰ زمین فوتبال است. ۳۴۰۰ برابر ورزشگاه آزادی!
تا اینجا شاید موضوع طبیعی بنظر برسد، اما ماجرا وقتی قابل تامل میشود که بدانیم سازههای این کارخانه حدود ۲ میلیون متر مکعب بتن ریزی شده است که این حجم در مقابل حجم بتن ریزی برج میلاد تهران بعنوان یک سازه ملموس برای مقایسه، حدود ۴۰ برابر است.
همچنین حجم خاکبرداری برای فولاد مبارکه حدود ۲۰ میلیون مترمکعب است که ۲۰ برابر خاکبرداری ابرپروژه مشهدمال بوده و ساخت این کارخانه نیز ۱۳ سال طول کشیده است.
پس تا اینجای کار، برای انتقال فولاد مبارکه به نقطهای دیگر، ما به ۱۳ سال زمان و تلاشی به قدر انتقال ۴۰ برج میلاد، ۲۰ مشهدمال و ۳۴۰۰ ورزشگاه آزادی به مکانی دیگر نیازمندیم.
اما یکی دیگر از راهکارهای عملیاتی برای مقابله با خشکسالی که در حال حاضر نیز اجرای آن آغاز شده است، پروژه انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان، یزد و کرمان به طول ۹۱۰ کیلومتر است. پروژهای با هزینهای بالغ بر ۳۶ همت (هزار میلیارد تومان) که فولاد مبارکه نیز ۲۸ درصد هزینه آن را سرمایه گذاری کرده است.
طبق اخبار، همین شرکت برای اجرای تونل سوم کوهرنگ و جاری شدن زاینده رود نیز ۵۰۰ میلیارد تومان سرمایه گذاری نموده است.
اکنون تصور کنیم فولاد مبارکه در اصفهان نباشد و برای پروژه انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان، قرار بود دولت و استانداری اصفهان بودجه اجرای این پروژهها را تامین کنند؛ لذا لازم است بدانیم کل بودجه استان اصفهان در سال ۱۴۰۰ تنها ۲۰ همت است (مجدد تاکید میکنم کل بودجه استان). حال بر فرض که فولاد مبارکه در اصفهان نبود، آیا بودجه استانداری اصفهان تحمل پرداخت این دو ابر پروژه را داشت؟
ناگفته روشن است در بیشتر مناطق ایران میزان بارندگی زیر ۱۰۰ میلیلیتر و میانگین تبخیر سالانه ۲۵۵۶ میلیلیتر در سال است؛ این در حالی است که بحران آب، مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی و سیاسی را به وجود میآورد که چاره آن را قبل از وقوع باید کرد، اما گویا بیش از بحران اجتماعی، بحران فکری نیز در برخی از رسانهها و مسوولین کشور رخ داده و هر راهکار غیرمنطقی را نیز قابل ارائه میدانند حال آنکه گاهی چیزی نگفتن بهتر از هرچیزی گفتن است.
پی نوشت: حکایت است که شبی، مردی سکه طلای خود را سر کوچهای گم کرده بود، ولی برای پیدا کردن آن، انتهای کوچه را میگشت. فرزندش از او پرسید که پدر چگونه است که تو سکه را ابتدای کوچه گم کردی، ولی در انتهای کوچه به دنبال آن میگردی. مرد رو به پسرش گفت: فرزندم ابتدای کوچه تاریک است و نمیتوانم جایی را ببینم، ولی انتهای کوچه بخاطر چراغی که روشن است بهتر میتوانم ببینم!
منبع: روزنامه وطن امروز